خبرگزاری کار ایران

احمد خرم:

اصلاح‌طلب واقعی تعامل‌گرا است

کد خبر : ۲۳۹۳۴۷

پدید آمدن احمدی‌نژاد از درون اختلافات اصلاح طلبان، حاصل کشمکش و خود خواهی گروه‌های اصلاح طلب بود. از سوی دیگر تندروی و عدم توجه به جامعه، سبب شد احمدی‌نژاد حاصل ۸ سال زحمت اصلاح طلبان شود. اینکه دروغ نیست. واقعیت عیان جامعه است. خودخواهی اصلاح طلبان باعثباخت آن‌ها در سال ۸۴ شد.

«اکنون برخی از افراد به ظاهر حامی اصلاحات می‌خواهند اتحاد اصلاح طلبان را از بین ببرند؛ با مرزبندی، با القای انشقاق میان اصلاح طلبان می‌خواهند. ما اصلاح طلب خودی و غیر خودی نداریم. اصلاحات چارچوبش مشخص است. این‌ها‌‌ همان تلاش‌های تندرو‌ها در سال ۸۴ است که می‌خواستند اصلاحات را به ورطه تندروی و تقابل با حاکمیت بکشانند» این را احمد خرم وزیر راه دوران اصلاحات و عضو بنیاد باران به خبرنگار ندای ایرانیان می‌گوید. دغدغه‌اش اتحاد اصلاح طلبان است. رویکردش هم اصلاح‌طلبانه و تعامل‌گرایانه است. او قانون را معیار همه اصلاح طلبان می‌داند. مشروح مصاحبه احمد خرم فعال اصلاح‌طلب با ندای ایرانیان را در ادامه می‌خوانید:

به عنوان یک فعال سیاسی اصلاح طلب، چارچوب اصلاحات را چگونه تعریف می‌کنید؟ چه منشی در این چارچوب جای می‌گیرد و چه منشی در اصلاحات نیست؟

اصلاحات یک حرکت اجتماعی برای بهبود شرایط زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. البته با این تفاوت که اصلاحات چارچوب‌ها و قوانین نظام حاکم را می‌پذیرد و سعی می‌کند در حرکت بهبود خواهانه خود، کاستی و نارسائی‌های اجرایی و قانونی را بر طرف کند. اصلاح طلبی در درجه اول نظام حاکم را تقویت و پایگاه اجتماعی دولت‌ها را از طریق نقد گذشته و اصلاح نارسایی‌ها و کاستی‌ها افزایش می‌دهد. از سوی دیگر با اصلاح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شرایط زندگی بهتر را برای مردم فراهم می‌آورد. اصلاح طلبی برای رسیدن به اهدافش تعامل و قانونگرایی را مدنظر قرار می‌دهد و به شدت از قانون گریزی و تحرکات شتابزده پرهیز دارد. به تعبیری دیگر اصلاح طلب واقعی معتقد به بهبود گام به گام وضعیت جامعه از هر نظر است.

تعامل با چه چیزی و با کسانی؟!

اصلاحات از آنجا که بدون داشتن بستر قانونی نمی‌تواند گام‌های استواری بردارد، قانون را ملاک عمل قرار داده و با دیگر گروه‌ها، فعالین سیاسی و حتی دولتمردان تعامل می‌کند. اصلاح طلب واقعی تعامل با حاکمیت را می‌پذیرد.

پس چرا منتقدان اصلاحات می‌گویند، اصلاحات یعنی براندازی نرم؟

در درون جریان اصلاحات، براندازی جای ندارد. اصلاح طلب قانون گرا و اهل تعامل و مدارا است / هدف هم بهبود شرایط است نه بر هم زدن شرایط کشور. اصلاحات در ایران هم همین تعریف را دارد. جریان اصلاحات وسیع و گسترده است. هر چند در سال‌های گذشته عده‌ای تندرو و افراطی با نام اصلاحات، کاسبی کردند اما اصلاح طلبان و رهبرانشان چون خاتمی هیچ‌گاه برانداز و یا هر چیز دیگری نبوده‌اند. اصلاح طلب واقعی همیشه راه تعامل را با حاکمیت می‌پذیرد و از طریق فعالیت‌های اجتماعی مانند انتخابات خواسته خود را پیگیری می‌کند. اصلاحات راه رقابت را در صندوق رای می‌بیند. متاسفانه بخشی از طیف‌های رادیکال اصلاحات و اصول گرا جز خودشان را نمی‌بینند و با هر گونه تغییر مخالفند. رادیکال‌ها از هر کسی خود را بیشتر و لایق‌تر به مدیریت کشور می‌دانند. از طرفی خود را صاحب اختیار اصلاح طلبی و اصول گرایی تصور می‌کنند و برای یک گفتمان و رقبا نسخه می‌پیچند. برخی هیچ کسی را با عنوان رقیب تحمل نمی‌کنند. در حالی که اصول گرای معتدل حذف یک گروه سیاسی را نمی‌پذیرد و ایضا اصلاح طلب واقعی هم حاضر نیست رقیب را به حاشیه رانده و یک دست شدن حکومت و گفتمان خود را بنگرد. آنچه گفتید پایه کار تندرو‌ها است.

کلمه «تندرو‌ها» را این روز‌ها زیاد می‌شنویم، چه کسانی و چه گروه‌هایی تندرو خوانده می‌شوند؟

تندرو یعنی کسی که تعامل و گفت‌و‌گو را نمی‌پذیرد و قانون را فقط تا جایی که منافعش اجازه می‌دهد گردن می‌نهد. تندرو ساختار شکن است و رقیب را چه در جناح و حزب خودی و چه در غالب حزب مخالف تحمل نمی‌کند. تندرو روحیه حذف و برخورد قهری دارد. متاسفانه در هر دو جناح عده‌ای تفکرات حذفی دارد. به طور مثال خودشان را اصلاح طلب و هر کس را که باب تعامل و گفتگو را با رقیب بکوبد، غیر اصلاح طلب می‌داند. خود را تعریف اصلاح طلبی و اصول گرایی قلمداد می‌کند و دیگران را در ذیل خود به تصویر می‌کشد. تندرو کسی است که رویکرد حذف رقیب و یک دست شدن جامعه را در ذهن می‌پروراند. ما حاصل این نوع نگاه را در جناح‌های کشور دیده‌ایم.

هر کس که به قدرت رسید خود را تندرو نمی‌دانست بلکه رقیب را تندروها می‌دانست. اینطور نیست؟ می‌توانید برای این تندروی و حاکم شدن آن‌ها بر گفتمان‌های غالب سیاسی کشور مثال بزنید؟

پدید آمدن احمدی‌نژاد از درون اختلافات اصلاح طلبان، حاصل کشمکش و خود خواهی گروه‌های اصلاح طلب بود. از سوی دیگر تندروی و عدم توجه به جامعه، سبب شد احمدی‌نژاد حاصل ۸ سال زحمت اصلاح طلبان شود. اینکه دروغ نیست. واقعیت عیان جامعه است. خودخواهی اصلاح طلبان باعثباخت آن‌ها در سال ۸۴ شد. اما در اصولگرایی تلاش برای یک دست شدن حکومت چه نتیجه‌ای داشت؟ جز فاسد شدن دولت؟ قوه اجرایی کشور وقتی دید قوه مقننه با او همراه است هر کاری دلش خواست انجام داد. این‌ها حاصل دگم اندیشی و تندروی برخی از فعالین سیاسی بود و اکنون ما طعمش را داریم می‌چشیم.

یعنی پس از پیروزی روحانی، تندروی از فضای سیاسی ایران رخت بربست و اعتدال خواهی برنده شد؟

نه، تندرو‌ها و تندروی هنوز هم در میان اصلاح طلبان و اصول گرایان وجود دارند. پیروزی حسن روحانی حاصل، خرد گرایی و اتحاد اصلاح طلبان بود. اینکه آن‌ها از گذشته درس گرفته‌ بودند. اما به معنای عقب نشینی تفکرات و رویکردهای افراطی نیست. شاید جامعه اعتدال خواهی و اصلاح طلبی را برگزیده باشد اما رقیب همچنان تلاش می‌کند تا در آینده پیروز میدان باشد. تلاش تندروهای اصول گرا برای حذف اصلاح طلبان از طریق برانداز خواندن آن‌ها، تلاشی برای یکدست سازی کل قوای اجرایی، مقننه و… است. قطعا این فضا بیش از هر چیز فساد آور است. چنانکه در سال ۸۴ و پس از آن چنین شد. گسترش روز افزون فساد مالی حاصل همین تفکر است

اصلاح طلبان و اصول گرایان معتدل چه کاری باید انجام دهند؟

اصلاح طلبان دو اشتباه داشتند که هر کدام از آن‌ها حاصل یک چیز بود و آن هم کنار نگذاشتن مدعیان اصلاحات بودو. اولین اتفاق عدم وحدت در میان اصلاح طلبان بود. تلاش هر کسی برای حذف رقیب درون گروهی اصلاحات را به ورطه اختلاف کشاند. دوم مشخص نکردن فاصله خود با عناصر ضد اصلاح طلب و تندرو. حاصلش شکست سال ۸۴ شد. البته در سال ۹۲ همه اجماع کردند تا شهد شیرین اتحاد و خرد جمعی را همه بچشند. اکنون برخی از افراد به ظاهر حامی اصلاحات می‌خواهند اتحاد اصلاح طلبان را بین ببرند. با مرزبندی، با القای انشقاق میان اصلاح طلبان. ما اصلاح طلب خودی و غیر خودی نداریم. اصلاحات چارچوبش مشخص است. این‌ها‌‌ همان تلاش‌های تندرو‌ها در سال ۸۴ است که می‌خواستند اصلاحات را به ورطه تندروی و تقابل با حاکمیت بکشانند. اصلاحات مرزبندی ندارد. وظیفه اعتدال گرایان دو جناح این است که اصلاح طلبان و اصول گرایان معتدل هر چه بیشتر به هم نزدیک شوند تا فضایی برای تندرو‌ها باقی نمایند.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز