خبرگزاری کار ایران

تحلیل زیباکلام از مراسم های «۹ دی» امسال

کد خبر : ۲۳۸۲۹۴

چرا داستان " فتنه " این همه امسال بزرگ تر و پر رنگ تر شد؟ چرا این همه رادیو و تلویزیون شبانه روز برنامه های خبری، تحلیلی، نظری، مستند و غیره پخش کرد و چرا این همهه تندروها برروی طبل و سنج " فتنه " کوبیدند؟ یک دلیل همان ادامه شکست سنگین انتخابات ۲۴ خرداد بود.

صادق زیباکلام در بخش وبلاگ خبرآنلاین نوشت:

در اینکه اصولگرایان تندرو و جبهه پایداری اصرار داشتند که ۹ دی امسال را بزعم خودشان هر چه می توانستند برجسته تر و پر سر و صداتر برگزار کنند تردیدی نمی توان داشت.

بنظر می رسید که اصولگرایان جملگی می بایستی " فتنه " را محکوم می کردند و در عین حال کلامی هم در خصوص شکست و ناکامی آن می گفتند. هم حجم توهین هایی که به مخالفین و منتقدین از اصلاح طلبان گرفته تا آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و حتی طرفداران دولت یازدهم روا داشتند بی سابقه بود و هم انواع اتهامات شان به مخالفین. جدای از اتهامات همیشگی(که آنها در خدمت آمریکا، انگلستان و صهیونیزم بودند، درصدد کودتا بودند، عملیات جنگ روانی از داخل سفارت انگلستان هدایت می شد، توهین به عاشورا و…)، یک سری اتهامات جدید هم امسال به فهرست قبلی ها اضافه شدند. جالب است که در بلبشوی پرتاب کردن هر چیز به سمت اصلاح طلبان و زدن هر نوع اتهامی به آنها حواسشان نبود که برخی از آن اتهامات اساساً در سال ۸۸ هنوز اتفاق نیفتاده بودند که به " فتنه گران " نسبت داده شود. از جمله اتهامات جدید این بود که " فتنه " باعثتحریم ها شد؛ غربیها جرأت نمی کردند ایران را تحریم کنند، اما داستان " فتنه " که اتفاق افتاد آنها تشویق شدند تا تحریم ها را با جرا بگذارند؛ غربیها داشتند با ما در سال ۸۸ سر مسائل هسته ایی به توافق می رسیدند و تسلیم خواسته های ما شده بودند، اما داستان " فتنه " آنها را امیدوار کرد که توافق نکنند و فکر کردند که دست نظام خالی است؛ " فتنه " باعثشد تا " بیداری اسلامی " نتواند موفق شود(بیداری اسلامی در حقیقت از نیمه دوم سال ۸۹ شروع شد)؛ " فتنه " باعثکاهش تولید، تورم و رکود اقتصادی شد؛ " فتنه " می خواست از بیداری اسلامی جلوگیری کند اما شکست خورد و… اما دو اتهام " فتنه " واقعا باور نکردنی بود. " فتنه " نه تنها باعثبه انحراف کشیده شدن بیداری اسلامی شد بلکه وقتی آمریکایی ها در براه انداختن فتنه شکست خوردند، داعش را ایجاد کردند. دومی که از این هم جالب تر بود وپیشرفت و نبوغ علوم سیاسی را درایران به نمایش می گذارد این بود که " فتنه " باعثکاهش بهاء نفت شد. احتمالاً اگر مناسبت ۹ دی به جای یک روز چند روز می شد، زلزله بم، خشکسالی، حوادثرانندگی در جاده ها، ریز گردها، خشک شدن دریاچه ارومیه، بالا رفتن آمار سرطان، طلاق، سن ازدواج، اعتیاد، خودکشی، مهاجرت تحصیلکردها، سقوط هواپیماهای مسافربری و کسی چه می داند شاید حمله متفقین به ایران در شهریور ۲۰ و انعقاد قرارداد ترکمنچای دویست سال پیش هم معلوم می شد که کار " فتنه گران " بوده. درود به روان پاک دایی جان ناپلئون و آن همه نبوغ در حوزه علوم انسانی بالاخص در علوم سیاسی، روابط بین الملل و تاریخ که از آنها برخوردار بود و آنها را برای نسلهای بعدی بر جای گذاشت. باید به فرزندان او واقعاً درود فرستاد که این چنین استوار مسیر جد بزرگوارمان را با صلابت و قدرت ادامه می دهند.

اما برویم بر سر اصل مطلب: چرا داستان " فتنه " این همه امسال بزرگ تر و پر رنگ تر شد؟ چرا این همه رادیو و تلویزیون شبانه روز برنامه های خبری، تحلیلی، نظری، مستند و غیره پخش کرد و چرا این همهه تندروها برروی طبل و سنج " فتنه " کوبیدند؟ یک دلیل همان ادامه شکست سنگین انتخابات ۲۴ خرداد بود. اگر بالفرض امروز آقای دکتر جلیلی یا جناب قالیباف یا حتی دکتر محسن رضایی رئیس جمهور شده بودند، آیا باز هم ضرورتی می داشت تا تندروها این چنین بر روی طبل " فتنه " و ۹ دی بکوبند؟ در عین حال جدای از آن شکست، دلایل دیگری هم بنظر می رسد در طی این ۱۸ ماه بوجود آمده. این دلایل فهرست وار عبارتند از نزدیک شدن به انتخابات مجلس در سال آینده، اجتماعات ۱۶ آذر امسال در دانشگاهها و شعارهایی که به نفع " رهبران فتنه " داده شد؛ مشکلاتی که " حصر " بوجود آوره، بیشتر شدن احتمال توافق هسته ایی؛ مسئله شرکت آقای هاشمی در انتخابات ریاست مجلس خبرگان در اسفند ماه؛ و شاید و فقط هم به عنوان یک احتمال، نگرانی از آنچه که در مراسم تشیع جنازه مرتضی پاشایی اتفاق افتاد.

اصولاً نفس آن همه سر و صدا و بزرگداشت برای ۹ دی، نه تنها حکایت از قوت قلب و اطمینان خاطر تندرو ها نمی کرد بلکه بیشتر بیانگر نگرانی های آنها بود. به نظر می رسید که تندرو ها می خواستند از یکسوبه طرفدارانشان قوت قلب، اطمینان و روحیه بدهند و از سویی دیگر به منتقدین پیام دهند که قرص و محکم ایستاده اند. فکر اطمینان بخشی معمولاً زمانی بوجود می آید که احساس نگرانی و بیم وجود داشته باشد. در عین حال از انتخابات سال آینده هم نمی توان غافل بود. تندرو ها در حقیقت با براه انداختن آن سر و صدا خواستند بزعم خودشان مهمل و مشروعیتی برای رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان در انتخابات مجلس آینده براه بیاندازند. آنان می خواستند این پیام را بدهند که مردم از جریان " فتنه " نگذشته اند و لذا نمی شود که صلاحیت اصلاح طلبان را تایید کرد.

تجمعات ۱۶ آذر امسال در بسیاری از دانشگاههای کشور و ابراز احساسات دانشجویان و شعارهای شان به نفع چهره های سیاسی در حصر باعثخشم و غضب تندرو ها شد و اینگونه خواستند تلافی کنند. خود حصر هم اصولگرایان را با معضلاتی روبرو ساخته. حصر نه فراموش شده و نه منتفی. ظرف ماههای گذشته روایت های متفاوتی در خصوص توجیه حصر از جانب اصولگرایان بیان شده. از جمله اینکه گفته اند تصمیم حصر از سوی شورایعالی امنیت ملی بوده؛ حصر به خاطر حفظ وجود خود آنان است چون اگرآزاد شوند مردم به آنها حمله ور خواهند شد؛ گناه آنها کبیره و نابخشودنی است؛ اگر معذرت خواهی کنند راه باز می شود؛ معضل حصر فقط با رایزنی حل و فصل خواهد شد؛ رهبران فتنه محارب هستند و مجازاتشان اعدام است؛ رهبران فتنه باغی هستند؛ نیازی به دادگاه و محاکمه رهبران فتنه نیست و ملت آنها را مستوجب اعدام می داند؛ اگر رهبران فتنه زنده هستند بواسطه رافت اسلامی است والا آنها همان ابتداء می بایستی اعدام می شدند؛ جرم رهبران فتنه مشخص است و آنان محاکمه خواهند شد و… تعابیرمختلف و متناقض دیگر.

نگاهی به این تعابیر مختلف مبین آنست که خود اصولگرایان هم واقعاً راه حلی برای پایان دادن به مسئله حصر ندارند. اگر محاکمه و اعدام شوند، جدای از هزینه سنگین آن برای نظام، علی القاعده این سئوال مطرح می شود که چرا ۵ سال پیش و با توجه به اینکه اتهامات شان مشخص است، محاکمه نشدند؟ اگر بدون محاکمه نگهداری شوند مسئله قانون و قانون مداری در کشور با ابهام روبرو می شود. اگر آزاد شوند آنهم مشکلات خودش را خواهد داشت و کمترین اشکالش آنست که برای چه پس این همه مدت در حصر نگه داشته شدند. شاید بزرگ نمودن و باد کردن داستان " فتنه " تلاشی بود برای سرپوش گذاشتن بر روی همه این درد و سرها و جلوگیری از هر گونه رایزنی به منظور حل آن. می رسیم به پدیده تشیع جنازه مرتضی پاشایی که همه را غافلگیر کرد و همچنان پس از گذشت هفته ها تبعات آن همچنان ادامه دارد.

ایران نه اولین کشوری بود که درآن اختلاف نظرپس از برگزاری انتخابات بوجود آمد و نه آخرین آنها خواهد بود. اما ایران از جمله معدود کشورهایی است که اختلاف در انتخابات پس از گذشت بیش از ۵ سال همچنان آتش بغض و کینه را درآن شعله ور نگه داشته. ۹ دی امسال نشان داد که چقدر از وحدت و همدلی دور شده ایم و چقدر تحت تاثیر بغض و کینه و نفرت قرار گرفته ایم. آنچه جای تامل و اتفاقا ترس دارد جامعه ایی آکنده از این همه خشم و نفرت است.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز