شهربانو امانی:
اصلاحات روی دیگر سکه انقلاب ۵۷ است
جنبش اصلاحگری در هر دورهای از تاریخ مدعی دروغین زیاد داشت. در زمان انقلاب هم تلاش بسیاری شد که جنبش اصلاح خواهی مردم ایران با مشکل روبرو شود. نمیگویم در دوره اصلاحات اشتباه یا کم کاری رخ نداده است.
«کسانی که اصلاح طلبی را براندازی خواندند این فرصت را به اصلاح طلبان واقعی بدهند تا گفتمان اصلاحات را در جامعه تببین کنند. فرصت دهند تا رهبران واقعی اصلاحات حرف بزنند. چرا گفتمان رقیب میتواند از هر امکانی بهره بگیرد اما پیام خاتمی در هیچ دانشگاهی نباید قرائت شود» این را شهربانو امانی به ندای ایرانیان میگوید. وقتی موضوع مصاحبه را با او در میان گذاشتیم، با جدیت گفت که حتما حرف میزنم اما منتهی باید قول بدهید تا هر جا که امکان انتشار داشت منتشر کنید. در ادامه گفتگویی خبرنگار ندای ایرانیان با این عضو شورای مرکزی کارگزاران را میخوانید:
شما به عنوان یک فعال سیاسی چه کسی را اصلاحطلب میدانید؟ و نقطه شروع اصلاحات را از کجا ارزیابی میکنید؟
برای اینکه اصلاح طلب خوانده شویم، در ابتدا اصلاح طلبی و گفتمان اصلاحات را باید به دقت بشناسیم و پیش از آن باید در مورد آن مطالعه کرده باشیم. متاسفانه از گذشته تا به امروز افراد زیادی بر حسب علاقه یا شرایط زمانه خود را اصلاح طلب معرفی کردند. در حالی که اصلاح طلبی الزاماتی دارد که ریشه در تاریخ دموکراسی خواهی جامعه ایرانی داشته است. اصلاح طلبی از یک سده پیش با تلاش برای اصلاح ساختارهای ناکارآمد جامعه شروع شد و در دوران انقلاب اسلامی این تلاش برای اصلاح اجتماعی و سیاسی به اوج خود رسید. بنابراین اصلاح طلبی مختص امروز و حتی پس از دوم خرداد نیست. ریشه اصلاح طلبان را میتوان در انقلاب اسلامی جست، همان کسانی که تلاش کردند، انقلاب اسلامی به ثمر بنشیند و انتظار اصلاح امور را داشتند در اواخر دهه هفتاد جریانی را پایه ریزی کردند که ما اکنون به آن اصلاحات میگوییم. بنابراین میبینیم اهداف از اول یکی بودند. اصلاح طلبی با هر تعریفی تعارضی با انقلاب ۵۷ نداشته و ندارد. همان کسانی که جمهوری اسلامی را برافراشتند با همان ایده و رویکرد پس از جنگ جریان اصلاحات را پدید آوردند.
برخی از فعالین سیاسی اصول گرا نظر شما را قبول ندارند. بعضی از آنها به جریان اصلاحات به دلیل حوادث۸۸ اتهام میزنند که اصلاح طلبان برانداز هستند و اساسا اصلاحطلبی نوعی براندازی است؟
متاسفانه برخی از فعالین سیاسی ما یا واقعیتهای موجود انقلاب ۵۷ را نمیبینند و یا میخواهند چشمانشان را به روی این واقعیات تعمدا ببندند. همان شعارهای که مردم در انقلاب ۵۷ سر میدادند، شعار انتخاباتی سید محمد خاتمی شد. اهداف اصلاحات، اهداف انقلاب اسلامی است. درک نکردن تاریخ سیاسی ایران دلیل بر این نمیشود که اصلاح طلبی را براندازی نرم بخوانیم. انقلاب اسلامی ایران، خواستار تغییر در رویکردهای سیاسی و اجتماعی جامعه آن روز بود پس از انقلاب هم این تلاشها مانند یکصد سال گذشته همچنان ادامه داشت. تلاش برای بهتر شدن جامعه، یک نوع رویکرد مردم سالارانه و اصلاح طلبانه است. منتهی در هر زمانی یک ویژگی از آن به نمایش گذاشته میشود. اتفاقا اگر به سوابق اصلاح طلبان امروز نگاه شود همگان به خوبی میدانند که آنها السابقون انقلاب بودند. آنهایی که ادعا میکنند ریشههای اصلاح طلبی در انقلاب ۵۷ وجود نداشته است، بیایند و ادعای خود را ثابت کنند. از آیت ا… هاشمی رفسنجانی تا سید محمد خاتمی در انقلاب ۵۷ حضور داشتند، لحظه به لحظه با نظام بودند. آنها اکنون هم به همان روش امام خمینی(ره) گام در راه اصلاحات گذاشتند.
برخی از فعالین سیاسی اصول گرا معتقدند، اصلاح طلبی امروز چیزی است ماورای انقلابیگری سال ۵۷ و بزرگان اصلاحات هم راه دیگری را در پیش گرفتهاند. این مساله در اتهامهایی که به آقایان خاتمی و هاشمی میزنند مشخص است.
کسی که هنوز نتوانسته است به درستی صدای جامعه را بشنود و دلیل مردم را برای انقلاب ایران درک نکرده است چطور میتواند خود را فعال سیاسی بداند که شما میگویید «فعال سیاسی». اصلاح طلبی روی دیگر سکه انقلاب اسلامی ۵۷ است. شعارها همان شعارها، رویکردها همان رویکردها. به قول شما فعالین سیاسی یادشان رفت مردم برای داشتن حق رای، آزادی، حق برابری، دموکراسی خواهی و استقلال قیام کردند. همان انقلابیون ۵۷ و همان جامعه و نه کشوری دیگر و نه کسانی که از مریخ آمدهاند، همان شعارها را در دوم خرداد، ۸ سال ریاست جمهوری خاتمی، انتخابات خرداد ۹۲ سر دادند. یا مطالعه نمیکنند یا علاقه ندارند در این مورد حرف بزنند. حال مشکلات ریشهای کشور را رها کردند و به دنبال اثبات این ادعای کذب هستند که اصلاحات امروز چیزی جدای انقلاب اسلامی و آرمانهای امام(ره) است. اکنون گسست و عدم اعتمادی که میان اجرای مختلف جامعه، مردم و دولتها است. محصول روی کار آمدن ۸ سال تفکر آنها است. ۸ سالی که حتی حاضر نیستند، مسئولیتش را بر عهده بگیرند. اصلاحات را رهبران اصلاحات تعریف میکنند. خاتمی کجا و چه موقع از آرمانها و شعارهای ۵۷ فاصله گرفته بود اگر آن آرمانها و شعارها اصلاح طلبانه نبود؛ پس چه بود؟!
دور کردن گفتمان اصلاحات از گفتمان انقلاب ۵۷ با چه هدفی صورت میگیرد؟ چه کسانی این اهداف را دنبال میکنند؟
متاسفانه در دوسوی میدان عوامل متعددی در جریان بود. برخی از فعالین سیاسی به پشتوانه اصلاح طلبی توجهی نکردند شعارهایی دادند که حتی در انقلاب هم داده نمیشد و آرمانهای انقلاب نبود در حالی که اصلاحات و بهتر بگویم جنبش دوم خرداد ریشه در انقلاب داشت. هر دو حرکت اصلاح طلبانه و دموکراسی خواهانه محسوب میشد. به تعبیر درستتر اصلاح طلبی در راستای انقلاب اسلامی پدید آمد. این اشتباه که ناشی از ناپختگی برخی از فعالین سیاسی اصلاح طلب بود، مخالفان واقعی اصلاحات، عناصر تندرو و اپوزیسیون را بر آن داشت تا از فرصت بیشترین بهره را ببرند و هر کدام به نحوی یا به اصلاحات انگ بزنند و یا آن را به سود خود مصادره کنند. متاسفانه مطالعه سیاسی در میان فعالین سیاسی ما حلقه گمشدهای است که ما همچنان از آن ضربه میخوریم. کسانی که اصلاح طلبی را براندازی خواندند این فرصت را به اصلاح طلبان واقعی بدهند تا گفتمان اصلاح طلبی در جامعه تببین شود. فرصت دهند تا رهبران واقعی اصلاحات حرف بزنند؛ چرا گفتمان رقیب میتواند از هر امکانی بهره بگیرد اما پیام خاتمی در هیچ دانشگاهی نباید قرائت شود. اینها مصداق همان تقویت نمایندگان اپوزیسیون در خارج از کشور است. اینها که ادعا میکنند فعال سیاسی و باسواد هستند و میگویند انقلاب اسلامی ما در سال ۵۷ هیچ ربطی به جنبش اصلاحگری نداشت، یک بار هم که شده اجازه دهند رهبران اصلاحات و اصلاح طلبان حرف بزنند تا همگان متوجه شوند پیام اصلاحات چه بوده است و تا چه حد پیام اصلاحگری انقلاب مانند یک موج در درون جبهه اصلاحات، ریشه دوانده است. به خاتمی اجازه بدهند حرف بزند. به قول دکتر روحانی خودشان که پول، سایت و… دارند به اصلاح طلبان واقعی هم اجازه حرف زدن بدهند.
اصلاح طلبان هم در دورهای بر سر کار بودند و امکانات نسبی داشتند، چرا پیام اصلاحات را منتقل نکردند؟
آنها از اول انقلاب برخی بلند گوها و سکوها را در اختیار داشتند. در یک دوره کوتاهی مجلس و دولت در اختیار اصلاح طلبان بود. اما وقتی اصلاحات و دولت اصلاحات هر چند روز با یک بحران مواجه میشد چگونه میتوانست پیامش را منتقل کند. از همان ابتدای اصلاحات متاسفانه برخی از منبرها ذهن مردم را نسبت به اصلاحات مخدوش کردند.
قبول دارید اصلاح طلبان هم در معرفی پارادایم اصلاحات کم کاری کردند. بالاخره برخی از خارج نشینان، مدعی اصلاحات شدند؟
جنبش اصلاحگری در هر دورهای از تاریخ مدعی دروغین زیاد داشت. در زمان انقلاب هم تلاش بسیاری شد که جنبش اصلاح خواهی مردم ایران با مشکل روبرو شود. نمیگویم در دوره اصلاحات اشتباه یا کم کاری رخ نداده است. اما یک روی دیگر سکه را هم ببینید. ما هیچ پایگاه اطلاع رسانی درستی نداشتیم. این در حالی بود که اپوزیسیون خارج نشین به عمد تلاش کرد تا بند ناف اصلاحات را از پیشنهاش که انقلاب ۵۷ بود پاره کند متاسفانه برخی از فعالین سیاسی عجول و ناآگاه هم همراه او شدند. اما شخصی مانند خاتمی و هاشمی یا اصلاح طلبان واقعی چه زمانی بلندگویی برای حرف زدن داشتند. هر چه که هست تبلیغات و سم پاشی علیه خاتمی بود.
منتقدان اصلاحات میگویند. بخشی از این تبلیغات به عملکرد دولت خاتمی مربوط شده بود. منظورتان اولویت دادن توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی است؟
همانهایی که ادعا میکنند، دولت اصلاحات به توسعه اقتصادی توجه نکرد بیایند با عدد و رقم حرفشان را ثابت کنند. این عدد و رقم را با ۸ سال دولت احمدینژاد مقایسه کنند. آن وقت همه میفهمند کدام دولت بیشتر به دنبال توسعه بوده است. به هر حال الزامات اصلاح طلبی ایجاب میکند ما توسعه سیاسی را هم در کنار بقیه موارد دنبال کنیم چنانکه در انقلاب اسلامی هم دنبال شد. فعالیت آزادنه احزاب و مطبوعات عملا جلوی هر گونه فساد را خواهد گرفت. همین فعالیت نهادهای مدنی اصلاحات اجتماعی رذا که وعده انقلاب بود عملی میکند. اما به نظرم برخی اصلاح طلبی را وارونه معرفی کردند. اگر آقایان بگذارند فضای سیاسی کشور شفاف شود. اصلاح طلبان حرف برای گفتن زیاد دارند. طبیعتا قواعد بازی رعایت میشود و اصلاح طلبان هم میتوانند پاسخگوی عمل خودشان باشند.