نجفقلی حبیبی: اصلاحطلب واقعی نمیتواند برانداز باشد
سود برخی جریانها در متشنج کردن فضا است. برخی نمیخواهند حوادث۸۸، تمام شود. دوست دارند فضای داخلی ایران همچنان صحنه تقابل نیروها باشد؛ اینها افراطیهایی هستند که نام اصلاح طلبی و اصول گرایی را مصادره کردند.
اینکه شرایط فعلی جامعه ایران محصول چه نوع تفکری است و چرا مردم اصلاح طلبی، تعامل و مدارا را بیشتر میپسندند، دلایل تاریخی بسیاری دارد. انقلاب مشروطیت جامعه ایرانی را از خواب بلند زمستانی بیدار کرد و تمام تلاشها برای برگرداندن استبداد مطلب را تضعیف کرد. ملت ایران لحظه ناب خودآگاهی را اولین بار در مشروطیت تجربه کرد و فهمید که دیگر هیچکس بر دیگری استیلا و برتری ندارد. پس از انقلاب اسلامی هم چنین اتفاقی تکرار شد و اصلاح طلبی هم ادامه چنین رویکردی را پیش گرفت. دکتر نجفقلی حبیبی، فعال اصلاح طلب و استاد دانشگاه نیز بر این امر صحه میگذارد که «اصلاح طلب، برانداز نیست». اما برخی بر این باور نیستند. خبرنگار ندای ایرانیان با نجفقلی حبیبی در این مورد گفتگویی انجام داده که در ادامه میخوانید:
چرا برخی از افراد منتسب به جریان اصول گرایی اصرار میکنند که اصلاح طلبی و اصلاح طلبان برانداز هستند؟
اولا همه اصول گرایان چنین اظهار نظری نمیکنند. عقلای قوم اصول گرا خوب میدانند که اصلاح طلبان در بدنه اصلی انقلاب حضور داشتند و اصلا امتزاج گفتمان اصلاح طلبی با براندازی اشتباه است. باید از ارائه کنندگان چنین حدیثهایی پرسید که اصلاح طلبی از نظر آنها چه معنی و مفهومی دارد؟ وقتی ما میگوییم اصلاح طلبی یعنی اینکه دوست داریم مجموعهای که ایران را میسازد اعم ازکان دولتی، اجرایی، اجتماعی و سیاسی بهبود پیدا کند. این خواسته جامعه هم تاریخی است محصول اظهار نظرهای امروز و دیروز ما نیست. پس از مشروطه اصلاح طلبی و اصلاح خواهی رشد پیدا کرد و اکنون در غالب گفتمان انقلاب، معنا و مفهوم پیدا کرده است. اینکه ما بخواهیم به خاطر وقایع ۵ سال پیش کل گفتمان اصلاح طلبی را درتبلیغاتمان زیر سوال ببریم، ظلم بزرگی به کسانی است که از آغاز دستی بر آتش انقلاب اسلامی داشتند. بزرگان اصول گرا معمولا این اتهامها را به جریان اصلاحات و یاران قدیمی خود نمیزنند، متاسفانه بخشی از جریانهای افراطی که امروز رسانههای گروهی را هم در اختیار دارند، رقابت سیاسی را با تندرویهای شخصی و گروهی همراه کردند و گاها به رهبران اصلاحات و اشخاص شناسنامه دار انقلاب اتهامهایی میزنند که واقعی نیست. قانون اساسی بر اساس اسلام تدوین شده است بنابراین کسی که سنگ قانون مداری را به سینه میزند نمیتوان اسلام را قبول نداشته باشد.
چرا برخی اصرار دارند که اصلاح طلبان از گفتمان انقلاب خارج کنند؟
این را باید از خودشان بپرسید. اما حرفشان دو تناقض اساسی دارد. اول اینکه اصلاح طلبی به معنای پذیرش قانون، به معنای مدارا و تعامل است پس با انقلابیگری به معنای آشوب طلبی سنخیتی ندارد. ممزوج کردن این دو دیدگاه با هم امکان پذیر نیست. نمیتوان از تعامل حرف زد و سپس به دنبال تقابل بود. اصلاحات هیچگاه این دیدگاه را تایید نمیکرده و نمیکند چون با ذات اصلاح طلبی در تضاد است. از طرف دیگر سابقه اصلاح طلبان است. فعالین سیاسی و رهبران اصلاحات نمیتوانند هم در شکل گیری انقلاب نقش داشته باشند و هم سعی در ضربه زدن به آن را داشته باشند. بنابراین ادعای منتقدان اصلاحات تناقضهای بسیاری دارد. اینکه آنها چه اهدافی دارند نمیتوان پیش بینی کرد اما میتوان ادعا کرد که برخی رقابت سیاسی سالم را نمیپسندد. به قول معروف نان برخی از جریانها در تندروی و افراطی شدن فضا قرار دارد. اعتدال گرایی که این روزها آمده است، این گروههای سیاسی در حاشیه قرار گرفتهاند. ترس از حذف، دلیل دشمنی با اصلاح طلبان واقعی است.
تندروی در سالهای گذشته چه آسیبی به کشور و فضای سیاسی ایران در سالهای گذشته زد؟
برخی از وجود احمدی نژادها و بگم بگمها بسیار منتفع شدند. به هر حال در نبود رقبا پستها و مقامات اجرایی را در دست گرفتند. امروز این وضعیت و پرهیز مردم از تندروی برایشان گران تمام شده است. البته در هر دو جناح تندرو وجود دارد و نمیتوان آن را منکر شد. اما اصلاح طلب واقعی نمیتواند برانداز باشد. بنابراین سود برخی جریانها در متشنج کردن فضا است. برخی نمیخواهند حوادث۸۸، تمام شود. دوست دارند فضای داخلی ایران همچنان صحنه تقابل نیروها باشد؛ اینها افراطیهایی هستند که نام اصلاح طلبی و اصول گرایی را مصادره کردند. اکنون هم سود تندروها جریان اصول گرا در حذف اصلاح طلبان است، سالها تلاش کردند اما با آرام شدن فضا و رویکرد اعتدال گرایانه مردم احساس حذف شدن میکنند. بینظمیها و تدبیریهای گذشته محصول همین تندرویها بود.
تلاش تندروها برای بیرون کردن اصلاح طلبان از حاکمیت و دور کردن از نظام تا چه حد نتیجه داده است؟
به نظر من رویکرد جامعه ایران در طول تاریخ دست افراط گرایان را همیشه خالی گذاشته است. در طول تاریخ، جامعه ایرانی به دلایل شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی بیشترین تلاش را برای حفظ آرامش و در عین حال بهبود آرام شرایط داشته است. اعتدال هم روی دیگر سکه اصلاح طلبی است. اصولا اصلاح طلب واقعی نمیتواند در افراط و تفریط بغلتد بنابراینجامعه ایرانی در طول تاریخ این سرزمین بیشترین اقبال را نسبت به اصلاح طلبان داشته است. جامعه ایرانی با افراط و تفریط سرسازگاری ندارد و اکنون کسانی که بر طبل حذف اصلاح طلبان از طریق برانداز خواندن آنان میزنند به زودی حذف خواهند شد.