مبلغ: روزآمد کردن گفتمان اصلاحطلبی ضروری است
با توجه به شرایط جامعه و رویدادهای مختلف اصلاح طلبی روز آمد خواهد شد. اصلاح طلبی با توجه به شرایط زمانه و اقتضائات هر دوره روشهای جدیدی را برای پیشبرد اهداف والای خود دنبال میکند. آنچه که ضروری است روز آمد کردن گفتمان اصلاح طلبی در رابطه با عمل گرا کردن آن است. باید در روشها و تاکتیکهای اصلاح طلبی تعاریف جدیدی ارائه دهیم.
«آنچه که ضروری است روز آمد کردن گفتمان اصلاح طلبی در رابطه با عمل گرایی است. باید در روشها و تاکتیکهای اصلاح طلبی تعاریف جدیدی ارائه دهیم. آنها که میگویند اصلاح طلبی برای ما تعریف نشده، دچار سوء تفاهماند» این را مرتضی مبلغ عضو شورای مشاوران سید محمد خاتمی و معاون سیاسی وزیر کشور دوران اصلاحات به ندای ایرانیان میگوید. در خلال گفتگو تاکید دارد که اصلاح طلبان عقل گراتر و خردمندتر از گذشته شدهاند. او تشکیل شورای مشاوران سید محمد خاتمی را یکی از دستاوردهای اصلاح طلبان در شرایط امروز میپندارند و بر این عقیده تاکید دارد که نقطه برتری اصلاحات تاکید بر خرد جمعی از سوی اصلاح طلبان است. مشروح مصاحبه مرتضی مبلغ عضو شورای مشاوران خاتمی با سایت خبری تحلیلی ندای ایرانیان را در ادامه میخوانید:
تعریف شما به عنوان یک فعال سیاسی از اصلاح طلبی چیست؟ آیا میتوان اصلاحات را محصول دوم خرداد ۷۶ بدون یک سابقه قبلی دانست یا اصلاحات حاصل خواست ملی از مشروطه تا به امروز است؟
در حال حاضر دو تعریف کلی از اصلاح طلبی وجود دارد یک تعریف ناظر بر تاریخ معاصر ایران است که تعریفی عام از اصلاح طلبی محسوب میشود. دیگری و تعریف دوم هم تعریف خاص اصلاح طلبی است. تعریف خاص اصلاح طلبی ناظر بر دوران پس از دوم خرداد ۷۶ است. مردم ایران در انقلاب مشروطه و انقلابهای پس از آن شعارها و خواستههایی را دنبال میکردند که نشان دهنده تعریف اصلاح طلبی به معنای عام آن بوده است. مفاهیم عام اصلاح طلبی عبارتند از قانون گرایی، توسعه سیاسی، دموکراسی، مردم سالاری، گردش و چرخش بدون منازعه قدرت و رای مردم، تساهل و مدارا، حکومت داری خوب و امثال این رویکردها. همه این موارد مطالبه تاریخی مردم ما در دوران معاصر است و دقیقا به همین دلیل ما از مفهوم اصلاح طلبی عام برای این دوران استفاده میکنیم. اما دوران سال ۷۶، در امتداد تلاش بهبودخواهانه و اصلاح خواهانه مردم ایران قرار داشت و به طور خاص مفاهیم اصلاح طلبی را مانند آنچه گفته شد دنبال میکرد. در دوران آقای خاتمی مفاهیم اصلاح طلبی برجستهتر از گذشته خود را معادلات و گفتمانهای روز جامعه نشان میدهد.
چرا قبل از دوران آقای خاتمی، مثلا در دوره دوم آقای هاشمی این اتفاق رخ نداد؟
تحولات جامعه ایران، تحت تاثیر تحولات منطقه، جامعه جهانی و تحت تاثیر تحولاتی است که پس از پایان جنگ تحمیلی رخ داد. این تحولات در نهایت جامعه ایرانی را به سمت گفتمان دوم خرداد یا همان شعارهای اصلاح طلبی سوق داد. در آن شرایط اقتضاء میکرد که نگاههای نوینی به نحوه اداره جامعه ضمن حفظ آرمانها و ارزشها صورت پذیرد.
کدام آرمانها و ارزشها؟ اصلاحات قرار بود چه رویکردی به شرایط جامعه داشته باشد؟
اصلاحات برخواسته از دوم خرداد ۷۶ و بر اساس شرایط جامعه و آرمانهای و ارزشهای انقلاب گام بر میداشت. چرا که اصلاح طلبی جنبشی از دورن نظام بود. در نهایت میخواهم بگویم از لحاظ آموزهها و محتوا هیچ تفاوتی میان اصلاح طلبی به معنای عام یا خاص آن وجود ندارد. اما فعالین سیاسی امروز بیشتر بر اصلاحات به معنای خاص تاکید میکنند.
بنابراین شما معتقدید که شعارها و تعاریف اصلاح طلبی لایتغیر و مشخص است؟
خیر، با توجه به شرایط جامعه و رویدادهای مختلف اصلاح طلبی روز آمد خواهد شد. اصلاح طلبی با توجه به شرایط زمانه و اقتضائات هر دوره روشهای جدیدی را برای پیشبرد اهداف والای خود دنبال میکند. به طور کل جامعه ایران اصلاح طلبی را به عنوان یک روش و منش پذیرفته است.
اگر جامعه اصلاح طلبی را به عنوان یک روش و منش پذیرفته است، پس قاعدتا باید به سمت جناح اصلاح طلب گرایش داشته باشد. اما چرا اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ و انتخاباتهای قبل از آن را به اصول گرایان واگذار کردند؟
اتفاقات رخ داده آسیبهایی است که ناشی از شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه ایران هستند. از سوی دیگر ما نیاز داریم تا آسیبهای جریان اصلاح طلبی را یک به یک بررسی کنیم. از قضا اتفاقات رخ داده منافاتی با رویکرد کلی جامعه ایران در یکصد و اندی سال گذشته نداشته است، منتهی اصلاح طلبی مانند هر جریان سیاسی در درون مجموعههای خود دارای اشکالات و عیوبی است که مانع حرکت و هدایت صحیح این جریان در برخی از مقاطع تاریخی شد. هر چند تمام موارد ذکر شده واقعیت جامعه ایران است اما یک نکته قبل از بررسی عملکرد فعالین سیاسی اصلاح طلب و جریان اصلاحات لازم است. آن هم این است که جامعه ایرانی هنوز پایههای گفتمان اصلاح طلبی را در دورن خود نهادینه نکرده است.
شما گفتید کاستیهایی ممکن است در هر عمل سیاسی وجود داشته باشد. چطور میشود فهمید جریان اصلاحات امروز درست عمل میکند؟ متر و معیار شما چیست؟
فقدان زیر ساختهایی که بتواند دموکراسی را در ایران نهادینه کند نه تنها دامن گیر کل جامعه است بلکه اصلاح طلبان هم از آن آسیب میبینند. نبود زیرساختها برای شکل گیری یک جامعه مدنی پویا، ممکن است میزان خطای هر عمل سیاسی را بالا ببرد. اصلاح طلبان به دلیل پایبندیشان به اصل خرد جمعی و دیگر اصول جامعه کمتر از دیگر گفتمانهای سیاسی دچار اشتباه شدند. اتکاء به عقل و خرد جمعی مزیت و معیار اصلاح طلبان است. متاسفانه این روند در جریان رقیب کمتر به چشم میخورد. در نظر گرفتن مسائل ملی و فدا کردن مسائل شخصی از دیگر معیارهای اصلاح طلبی است که امروز در میان نیروهای سیاسی اصلاح طلب دیده میشود.
یعنی در اصول گرایی تاکید بر منافع ملی کمتر است؟ اتفاقا برخی از اصول گرایان هم همین تعبیر را درباره اصلاحطلبان دارند.
اصول گرایان هم به طور ویژه به این مسئله توجه دارند و روی این مسائل مانور میدهد. اما آنچه که در طول سالیان گذشته شاهدش بودیم تنها یک چیز بود، اصول گرایان نتوانستند منافع جمع را بر منافع شخصی رجحان دهند از عقل جمعی در انتخابات گذشته به درستی بهره نگرفتند. اما در عین حال اصلاح طلبان، در حالی که کاندیدای اختصاصی در انتخابات ۹۲ نداشتند، ترجیح دادند به دلیل حفظ منافع ملی از کاندیدای خارج از طیف خود حمایت کنند. این مسئله همان رجحان دادن منافع ملی به منافع شخصی است.
البته اصلاح طلبان هم در سال ۸۴، با تعدد کاندیداها و اختلاف رقابت را به حریفی باختند که ۸ سال کشور را با مشکل روبرو کرد.
من قصد تطهیر تمام عمل کرد اصلاح طلبان را ندارم، قطعا اختلافها ما را در انتخابات ۸۴ به شکست در مقابل حریف اصول گرا کشاند. اما منظور من این است که تاکید بر خرد جمعی، که محصول جامعه مدنی پویا است در میان اصلاح طلبان بیشتر به چشم میخورد تا اصول گرایان. اصلاح طلبان از انتخابات ۸۴ درس گرفتند و با مشاهده از وضعیت کشور در انتخابات ۹۲ به صورت بهتری ظاهر شدند.
شما به عنوان عضو شورای مشاوران آقای خاتمی، آیا توانستید در استراحت ۸ ساله اصلاح طلبان، تعریفی واضح از اصلاح طلبی ارائه دهید؟
ارائه تعریف مشخص و واضحی از اصلاحات سوء تفاهمی است که برای برخی از اصلاح طلبان به وجود آمده است. گفتمان اصلاحات تعاریف مشخص خود را دارد و قبلا هم ارائه شده است. آنچه که ضروری است روز آمد کردن گفتمان اصلاح طلبی در رابطه با عمل گرا کردن آن است. باید در روشها و تاکتیکهای اصلاح طلبی تعاریف جدیدی ارائه دهیم. آنها که میگویند اصلاح طلبی برای ما تعریف نشده است دچار سوء تفاهماند آنچه نیاز داریم تغییر در روشها و تاکتیکهای اصلاحات است. ما در ۸ سال گذشته توانستیم به شرایط جامعه و اتفاقاتی که افتاده است با دقت بیشتری بنگریم. اکنون سطوحی از رفتارهای عقلایی فرصت بروز و ظهور پیدا کرده است که ماحصل آن شورای مشورتی آقای خاتمی است. از انواع سلیقهها در این شورا جمع شدهاند. من فکر میکنم شرایط اصلاحات با این عقل گرایی بهتر خواهد شد.
فکر نمیکنید خیلی خوشبین هستید؟ معمولا شرایط جامعه ما غیر قابل پیش بینی بوده است.
در حرفهایی که من گفتم چنین خوشبینی وجود ندارد. اما به هر حال امید به آینده یک امری ضروری است. اگر کسی فکر میکند در سیاست بن بست وجود دارد قطعا راه اشتباه را میرود. محصول این تفکر هم انزوا و انفعال خواهد بود. اینکه من مثبت ارزیابی کردم، خب شورای مشاوران یک دستاورد بود. چیزی غیر از این نیست، این امر خوشبینی و پیشگویی نیست واقعیت جامعه است.
شما گفتید که آینده با این این رویکرد مثبت خواهد بود.
من نگفتم همه چیز ایده آل و خوب است یا اینکه فضا برای اصلاح طلبان به واسطه این اتفاقات ایده آل خواهد شد من فقط دستاورد را گفتم.
آیا اصلاح طلبان میتوانند در آینده مثلا انتخابات مجلس را برنده شوند؟ هر اتفاقی در جامعه ایران معلول علتهای دیگری است. شاید حتی اصلاح طلبان در رقابت با رقیب ببازند یا رد صلاحیت شوند.
اصلاح طلبی تنها به دنبال قدرت گرفتن و دستیابی به کرسیها و صندلیهای قدرت نیست. هر چند طبیعت یک جریان سیاسی ایجاب میکند که برای تحقق اهدافاش از قدرت سیاسی بهره بگیرد. اما هدفاش بدست آوردن قدرت سیاسی نیست. اصلاح طلبی اهدافی دارد از جمله این اهداف چرخش آزاد قدرت است که خواست همه است، طبیعتا هر اصلاح طلبی برای دستیابی به قدرت اجرایی تلاش میکند و به دلیل اعتقاد به چرخش آزاد قدرت از روی کار آمدن یک طیف اصول گرا هم استقبال میکند. بنابراین گفتمان اصلاح طلبی را نباید به یک گفتمان به دنبال قدرت تقلیل داد.