خبرگزاری کار ایران

الهه کولایی: نیاز ما توجه همزمان به اصلاحات جامعه‌محور و قدرت‌محور است

کد خبر : ۲۳۳۸۴۳

در شرایط فعلی ما نیاز داریم تا به تعریف روشن و مشخصی از اصلاحات دست پیدا کنیم. در شرایط کنونی این امر امکان پذیر نیست جز تکیه بر شرایط قانونی موجود که امکان عمل سیاسی برای همه جریان‌های طالب تغییر را فراهم آورد. با توجه به شرایط امروز جهان و ایران می‌توان متن اصلاح طلبی را بازخوانی کرد.

اصلاحات جامعه محور را برگزینیم یا قدرت محور؟ دکتر الهه کولایی به ندای ایرانیان می‌گوید که این‌ها بدون هم معنی ندارند و اصلاحات جامعه محور بدون قدرت سیاسی رخ نخواهد داد. الهه کولایی معتقد است «اصلاحات می‌تواند نه در شعار بلکه در ارائه واقعی اهداف و راهکار‌ها در جامعه ظهور یابد. در کشوری مانند ما کسب قدرت یکی از اهداف اصلاح طلبان است تا با استفاده از آن اصلاحات اجتماعی سیاسی و فرهنگی را صورت دهند. بنابراین رابطه قدرت و جامعه یک رابطه دو سویه است. آنچه امروز ما نیاز داریم توجه همزمان به اصلاحات جامعه محور و قدرت محور است. به نظر ما می‌رسد ما اصلاح طلبان بازهم دچار افراط و تفریط شده‌ایم» مشروح مصاحبه دکتر الهه کولایی استاد تمام مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران و عضو شورای مشاوران خاتمی با سایت خبری و تحلیلی ندای ایرانیان را در ادامه می‌خوانید:

برخی می‌گویند اصلاحات در ایران محصول تفکر جهانی شدن است. تا چه حد این ادعا را قبول دارید؟ جهانی اندیشیدن چه رابطه‌ای با اصلاح طلبی ایرانیان در طول تاریخ دارد؟

اصلاحات همواره در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران در جریان است. این تغییرات در عصری که بیشتر با عنوان جهانی شدن شناخته می‌شود از سرعت و گستره بیشتری نیز برخوردار است. بنابراین در همه کشورهای جهان نظام‌های سیاسی می‌کوشند تا با درک این تغییرات که در سطوح مختلف سیاسی و اجتماعی به سرعت در حال شکل گرفتن است، خود را سازگار ساخته تا توانایی و کارآمدی خود را در پاسخ به نیازهای جامعه افزایش دهند. از منظر سیاسی این تغییرات به معنای به حساب آوردن دگرگونی‌های اجتماعی، اقتصادی و البته فرهنگی در خارج از مرزهای ملی است. کشور ما که از گذشته در طول تاریخ طولانی چهارراه حوادثخوانده شده است و دقیقا به همین دلیل در مسیر نفوذهای گوناگون نظامی، فرهنگی و سیاسی واقع شد، بنابراین سرعت تحولات در کشور ما قابل توجه بوده است. به ویژه در سده‌های اخیر در جریان تعامل با کشورهای پیشرفته ایرانیان نیز تلاش کرده‌اند تا خود را با پیشرفته‌ترین جوامع هماهنگ کنند. نتایج تحقیقات پژوهشگران نشان می‌دهد که تکاپوهای ما درراستای جهانی شدن و جهانی اندیشیدن بسیار بیشتر از بقیه کشورهای پیرامونی بوده است. به عنوان مثال می‌توان به تجربه مشروطه خواهی برای تغییر در روابط سیاسی داخل کشور و جنبش ملی شدن نفت برای کوتاه کردن دست استعمار گران حتی شکل گیری انقلاب اسلامی که مدل جدیدی برای تغییر در ساختار‌های قدرت با توجه به مسائل بومی بود. از سوی دیگر با توجه به گسترش ارتباطات بین المللی و دهه‌هایی که از آن با عنوان انقلاب ارتباطات یاد می‌شود، تمایل ایرانیان برای از میان بردن آثار عقب ماندگی و توسعه فزون‌تر گشته است. این تغییرات به طور طبیعی نظام سیاسی را ملزم می‌سازد تا پاسخ مناسبی به درخواست جامعه مدنی دهد.

اصلاحات در جامعه ما از چه زمانی شروع شده و چه تعریفی برای ایران از آن ارائه شده است؟

آنچه با نام اصلاحات در جامعه ما خوانده شده، تلاشی است برای پاسخ دادن به این تغییرهای سریع. از سوی دیگر در برابر این تحول خواهی ساختاری از قدرت شکل گرفته است که به مقاومت در برابر آن می‌پردازد. نکته قابل توجه دیگر به دلیل سیال بودن، جنبش‌های اجتماعی در کشور ما و نبود احزابی که بتوانند این تقاضا‌ها را هدایت کنند همواره با فراز و نشیب‌های متعددی روبرو بوده‌ایم دولت‌ها نیز از پاسخ به این نیاز‌ها به شکل کارآمد کمتر یا بیشتر بازمانده‌اند. آنچه که در طول دهه‌های اخیر شکل گرفته است و تحلیل گران و صاحب نظران را با شگفتی مواجه کرده و در حوزه مسائل سیاسی با نام حماسه خوانده می‌شود، نشان دهنده ظرفیت و تقاضای بالای تغییر از سوی مردم از یک سو و عدم توجه، ناآگاهی و سطحی نگری تصمیم گیرندگان از سوی دیگر بوده است. این مسئله همواره کشور ما با بحران‌های متعددی در طول تاریخ روبرو کرده است. من اصلاحات را یک جنبش اجتماعی و یک تقاضای موثر برای تغییر تلاش‌های ایرانیان می‌دانم. هر چند این تحولات با توجه به شرایط امروزه جامعه ایران چندان موثر نبوده است.

اصلاحات علی رغم موانع فراوان دستاوردهایی هم داشته است. آیا اصلاحات می‌تواند با توجه به شرایط زمان خودش را به روز کند یا اینکه گفتمانی فاقد هر گونه تغییر است؟

در شرایط فعلی ما نیاز داریم تا به تعریف روشن و مشخصی از اصلاحات دست پیدا کنیم. در شرایط کنونی این امر امکان پذیر نیست جز تکیه بر شرایط قانونی موجود که امکان عمل سیاسی برای همه جریان‌های طالب تغییر را فراهم آورد. با توجه به شرایط امروز جهان و ایران می‌توان متن اصلاح طلبی را بازخوانی کرد. بنابراین ما بیش از هر چیز نیازمند تعریف مشخص و محدود از اصلاح طلبی هستیم تا شرایط را برای عمل موثر سیاسی فراهم سازیم. بنابراین تصور می‌کنم اصلاحات یعنی تقاضای تغییر و یعنی پاسخ دادن به این تقاضا بر اساس موازین قانونی است. در حال حاضر اصلاحات را ایجاد کردن ظرفیت تحول اجتماعی و عینیت بخشیدن به ظرفیت‌های قانون اساسی می‌دانم. بنابراین اصلاحات تکلیفی است برای همه کسانی که می‌خواهند از شرایط موجود را تغییر با توجه به موازین قانونی در راه تغییر گام بردارند. به نظر من اصلاحات همچنان نیاز جامعه امروز است. این گفتمان آنقدر وسیع و گسترده است که می‌توان همه نیازهای ملی را در آنجای داد.

ویژگی‌ بایسته اصلاحات در حال حاضر چیست؟ آیا به عنوان یک جریان سیاسی حتما باید در قدرت حضور داشته باشد؟

همه یا هیچ نمی‌تواند در سیاست و اجتماع پاسخگوی نیاز‌های ما باشد. تقلیل اصلاحات به امر سیاسی یا اجتماعی برآمده از رویکرد نگاه دو سویه به قدرت و جامعه است. باید بدانیم تغییرات اجتماعی تنها با پشتوانه قدرت سیاسی صورت می‌گیرد. چرا که بسیاری از تغییرات اجتماعی تنها در مسیر قدرت سیاسی می‌توان پیش برد. به یک معنا می‌توان گفت اصلاحات هم جامعه محور است و هم قدرت محور. تقلیل اصلاحات به رویکرد جامعه محور بودن اشتباه بزرگی است که برخی از فعالین اصلاحات مرتکب می‌شوند و افتادن از آن سوی بام محسوب می‌شود. به تعبیری دیگر در کشورهای در حال توسعه قدرت سیاسی بسیاری از تحرکات اجتماعی را هدایت می‌کند.

چرا برخی از فعالین سیاسی می‌گویند اکنون زمان اصلاحات جامعه محور است؟

کسب قدرت و اصلاح ساختارهای اجتماعی در کشورهای در حال توسعه همراه هم هستند. تقلیل گفتمان اصلاحات به جامعه محوری‌‌ همان قدر اشتباه است که آن را قدرت محور بپنداریم. اصلاحات می‌تواند در چارچوب، اصلاحات ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی ظهور کند. بنابراین ما در طول تاریخ ایران با یک گفتمان بسیط روبرو هستیم. اصلاحات می‌تواند نه در شعار بلکه در ارائه واقعی اهداف و راهکار‌ها در جامعه ظهور یابد. در کشوری مانند ما کسب قدرت یکی از اهداف اصلاح طلبان است تا با استفاده از آن اصلاحات اجتماعی سیاسی و فرهنگی را صورت دهند. بنابراین رابطه قدرت و جامعه یک رابطه دو سویه است. آنچه امروز ما نیاز داریم توجه همزمان به اصلاحات جامعه محور و قدرت محور است. به نظر ما می‌رسد ما اصلاح طلبان بازهم دچار افراط و تفریط شده‌ایم. همگان می‌دانند که بدون قدرت سیاسی نمی‌توان تشکل‌های اجتماعی را تقویت کرد و حتی پدید آورد. بنابراین اصلاحات جامعه محوری هم رخ نخواهد داد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز