متن کامل گزارش گروه بینالمللی بحران در خصوص مذاکرات هستهیی ایران با ۱ + ۵
ایران دو خط قرمز دارد: اول، شناسایی حق ایران برای غنیسازی در سطح صنعتی، دوم، اینکه اعطای هر امتیاز غیرقابل برگشت از سوی ایران، همراه با اقدامات متناسب غیرقابل بازگشت در خصوص تحریمها، خصوصا لغو تحریمها و نه تعلیق از سوی طرف مقابل باشد.
گروه بینالمللی بحران از آغاز روند مذاکرات هستهیی ایران و ۱ + ۵ در دولت یازدهم گزارشهایی درباره فرصتها و تهدیدهای این مذاکرات منتشر کرده است. حال این گروه بینالمللی، که در زمینه صلح فعالیت میکند، در جدیدترین گزارش خود در خصوص مذاکرات هستهیی ایران با ۱ + ۵، به تشریح آخرین ارزیابیاش از مذاکرات پرداخته است که متن کامل فارسی این گزارش برای نخستینبار از سوی «اعتماد» و برای اطلاعرسانی و آگاهی منتشر میشود. در این گزارش به بررسی مواضع کلی طرفین در مذاکرات، خطوط قرمز طرفین و اختلافات مبنایی پرداخته شده است. گفتنی است که برخی از موارد این گزارش بدون اظهارنظر مسوولان امر قابل تایید نیست.
۱ - بررسی کلی
عدم موفقیت ایران و گروه ۱ + ۵(پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل بهعلاوه آلمان) در رسیدن به یک توافق جامع هستهیی تا قبل از پایان ۲۴ نوامبر که توسط طرفین حاضر در مذاکرات تعیین شده بود، امری تعجب برانگیز نبود. روند مذاکرات برای چند ماه به علت دو مساله اساسی به بن بست کشیده شده بود: حجم و میزان برنامه غنیسازی ایران و نحوه از میان برداشتن تحریمها. برای دستیابی به موفقیت نهایی، طرفین بر سر تمدید هفت ماه مذاکرات، برای رسیدن به یک توافق سیاسی تا اول ماه مارس ۲۰۱۵ و همچنین یک توافق جامع، از جمله یک برنامه اجرا، تا اول ماه جولای ۲۰۱۵ موافقت کردند. در شرایطی که طرفین
موضع انعطافپذیرتری اتخاذ کنند، هنوز هم امکان رسیدن به توافقی چشمگیر وجود دارد. همانطور که گروه بحران قبلا اعلام کرد و اینجا نیز تکرار میکند، طرفین میتوانند بدون نقض اصول و عبور از منافع اساسی خود به این توافق جامع دست پیدا کنند. اگرچه بسیاری از منتقدان، تمدید مذاکرات را مهر تاییدی بر احتمال شکست نهایی مذاکرات میدانند، اما طرفین در وین پیشرفت چشمگیری داشته و در ۱۲ ماه اخیر، از حجم بسیاری از اختلافهای خود کاستهاند. در چند ماه اخیر به دلیل چارچوب پیچیده چندجانبه مذاکرات و تصمیم نادرست برای از بین بردن همزمان مسائل فنی و سیاسی، سرعت روند مذاکرات کاهش
یافت اما با نزدیک شدن به مهلت پایان مذاکرات، مذاکرهکنندگان بر روند مذاکره و جدیت حاکم بر آن سرعت بخشیده و بر روحیه بالا و اعتماد در مذاکرات صحه گذاشتند. در حالیکه فرصت رسیدن به یک توافق از دست رفته دیده میشد، طرفین بایدها و نبایدهای اساسی سیاسی خود را برای دستیابی به توافق، واضحتر از هر زمان دیگری اعلام کردند. بنابراین مذاکرهکنندگان بهتر از هر زمان دیگری از مواضع و محدودیتهای طرف دیگر مطلع شدند. در حالی که رسیدن به موفقیت نهایی قابل تضمین نیست، مذاکرات در زمان اندکی بیش از ۱۲ ماه، به نتایج بیشتری از آن سالهای پرتنش دست یافت: گروه ۱ + ۵ توانست تقریبا
سرعت بازرسی و زمان اسمی آستانه گریز هستهیی ایران و مدت زمان لازم برای غنیسازی مواد قابل انشقاق مورد نیاز برای ساخت یک بمب اتمی را دو برابر کند؛ از میزان تحریمهای ایران کاسته شد و این کشور روند اعاده وجهه خود را از طریق اجرای تعهدات خویش بر اساس توافق موقت آغاز کرد. با این وجود اختلافها به قوت خود باقی است و غلبه بر آنها با گذشت زمان و بلندتر شدن صدای منتقدان دشوارتر خواهد شد. ایران دو خط قرمز دارد: اول، شناسایی حق ایران برای غنیسازی در سطح صنعتی، دوم، اینکه اعطای هر امتیاز غیرقابل برگشت از سوی ایران، همراه با اقدامات متناسب غیرقابل بازگشت در خصوص
تحریمها، خصوصا لغو تحریمها و نه تعلیق از سوی طرف مقابل باشد. خطوط قرمز ۱ + ۵، تاکید بر عدم اعطای آستانه گریز کمتر از یک سال به ایران و همچنین - از آنجا که کشورهای ۱ + ۵، تحریم را قدرتمندترین اهرم فشار خود میدانند - باقی گذاشتن ساختار تحریمها– حتی در صورت تعلیق آنها - در مدت زمان توافق جامع است.
هر اندازه هم که رسیدن به توافق مذکور مشکل باشد، درک موانع موجود در راه توافق بسیار ارزشمند است. در این مسیر هم دستکم گرفتن آنچه مذاکرهکنندگان تاکنون به آن دست یافتهاند و هم غلو کردن در خصوص شانس موفقیت مذاکرات، اشتباهی بزرگ خواهد بود. با وجود تمام موانع، راه مناسبی برای رسیدن به توافق وجود دارد. این توافق مستلزم آن است که ایران برنامه خود را برای غنیسازی در سطح صنعتی به تعویق بیندازد و در همین حال ۱ + ۵ به حمایت از رشد کنترل شده برنامه ایران پرداخته و به طور کاملا واضح، زمان بندی حذف تحریمها را مشخص کند. اکنون که مه و ابهام به کنار رفته است، طرفین باید به
سرعت به سمت جلو حرکت کنند. موقعیت مثبت ایجاد شده به سرعت ناپدید خواهد شد و در اینصورت شانس رسیدن به راهحلی مسالمتآمیز برای حل این بحران هم از میان خواهد رفت.
۲ - خطوط قرمز: واضحتر اما متعارض
با اینکه هیچ یک از طرفین در زمان نزدیک شدن به پایان مهلت در نوامبر صحبتی در خصوص تمدید نکرده بودند، اما از به وقوع پیوستن آن آگاهی داشتند. طرفین در طول ۱۲ ماه مذاکره و خصوصا در مدت زمان نزدیک به پایان مهلت مذاکرات به پیشرفتهایی دست یافتند اما مساله اینجاست که آنها در تلاش برای حل بحران اتمی هستند که از بیش از ۱۲ سال پیش آغاز و تا به امروز ادامه دارد. اغلب مذاکرات کنترل تسلیحات بیش از یکسال به طول انجامیده تا به توافق ختم شود. بهعلاوه، در این مورد نقصانهای اداری، تصمیمات تاکتیکی غیرهوشمندانه و همچنین سوءتفاهمهای بنیادین، مذاکرات را به تاخیر انداخت. در
این دور هم تمرکز شکلی و هم ساختاری طرفین متمایز با برنامه اقدام مشترک نوامبر ۲۰۱۳ بود و در نتیجه تلاشها بی حاصل باقی ماند و منجر به تصمیمگیری نشد. در مرکز بحران، رقابت منطقهیی با چاشنی دشمنی و عدم اعتماد، بین ایران و ایالات متحده به چشم میخورد. مذاکرات برنامه اقدام مشترک این حقیقت را روشن کرد: اغلب مذاکرات بین تهران و واشنگتن از طریق یک واسطه دو جانبه صورت پذیرفت. مذاکرات جامع، برخلاف مذاکرات برای برنامه اقدام مشترک، عمدتا در چارچوبی چندجانبه پیگیری شد که دربردارنده تعداد زیادی از بازیگران با منافع متضاد بود. برنامه اقدام مشترک که یک توافق سیاسی بود،
نتیجه سه ماه مذاکره بود؛ تنها بعد از انعقاد آن بود که مذاکرهکنندگان وارد جنبههای فنی شدند که دو ماه دیگر به طول انجامید. اما در مذاکرات جامع، تا هنگام آخرین دور مذاکره تلاش شد تا به سوالات سیاسی و موارد فنی همزمان پاسخ داده شود که این امر موجب کاهش تمرکز و طولانی شدن روند مذاکره شد. علاوه بر کاهش تمرکز، شیوه مذاکرهیی که طرفین اتخاذ کرده بودند بر پیچیدگی اوضاع افزود. شیوه آغاز مذاکره از سوی طرفین که با مواضع حداکثری در خصوص برخی مسائل همراه بود، بهعلاوه برخی فشارهای واقعگرایانه دیگر بر طرف مقابل، موجب شد تا طرف مقابل در خصوص آنکه چه مسائلی قابل مذاکره
است و چه مسائلی قابل مذاکره نیست دچار سردرگمی شود. طی دور آخر مذاکرات در وین(۲۴-۱۸ نوامبر)، طرفین رویه خود را از طریق برگزاری دیدارهای دوجانبه بین مقامات عالیرتبه امریکایی و ایرانی و تمرکز بر حصول اطمینان از رسیدن به یک توافق سیاسی، قبل از دخیل کردن جزییات فنی اصلاح کردند. با توجه به اینکه این موضوع در بطن خود اختلافی میان امریکا و ایران است، وزیران امور خارجه دو کشور مذاکرات دوجانبه مفیدی را بدون حضور مسوول هماهنگی اتحادیه اروپا برگزار کردند. از همه مهمتر اینکه، در پایان دور آخر مذاکرات، طرفین درک بهتری از مواضع واقعی طرف مقابل به دست آوردند. دو خط قرمز
نامتجانس در بطن اختلاف وجود دارد. اولین خط قرمز، مربوط به میزان و گستره غنیسازی اورانیوم ایران است. خط قرمز تهران شناسایی حق خود برای غنیسازی در سطح صنعتی است زیرا ایرانیان ادعا میکنند که نیاز دارند تا سوخترسانی تنها نیروگاه سوخت اتمی خود در بوشهر را تا سال ۲۰۲۱، که در این سال توافق با روسیه برای تامین سوخت راکتور منقضی میشود، بر عهده بگیرند. گروه ۱ + ۵ علاوه بر خودداری از شناخت چنین حقی، مبادا که این حق موجب تسریع در غنیسازی تکنولوژی دو کاربردی شود، به این نیاز، به علت آنچه به عنوان نیاز عملی حداقلی ایران تخمین میزند، با چشم تردید نگاه میکند. خط
قرمز ۱ + ۵ نیز محدود کردن برنامه غنیسازی ایران برای مدتی - به قدر کافی طولانی است -(که بر اساس گفته یک مقام امریکایی، این مدت یک عدد دو رقمی تخمین زده شده است) که موجب شود آستانه گریز اسمی ایران به یک سال افزایش پیدا کند. ایران آستانه گریز را به عنوان مبنایی برای محاسبه رد میکند و این محدودیتهای ۱ + ۵ را همچون دستاویزی برای رها کردن برنامه غنیسازی خود به طور کلی میبیند. مذاکرهکنندگان ایران متمایل به قبول بده و بستانهای خلاقانهیی که موجب طولانی شدن آستانه گریز شود، هستند اما اصرار دارند که همچنان که اعتمادها افزایش یابد، برنامه غنیسازی ایران بدون
توجه به آستانه گریز باید توسعه پیدا کند. ۱ + ۵ به نوبه خود تمایل به حمایت از افزایش این آستانه گریز دارد اما، به زبان یک مقام امریکایی، آنچه وی در خصوص میزان توسعه و بازه زمانی در نظر دارد، چند سال نوری با نظر ایرانیان فاصله دارد. دومین مورد خط قرمز، مربوط به رهایی از تحریمهاست. در حالی که به نظر میرسد که ایران تمایل به قبول تعلیق برخی تحریمها در مراحل اولیه توافق دارد - زمانی که با درخواست برداشتن یکجای تحریمها مخالفت شد - انتظار دارد تا هر امتیازی که میدهد متقابلا همراه با اقدامات متناسب، یعنی برداشتن تحریمها و نهتنها تعلیق کردن آنها، باشد. تهران
همچنین این اعتقاد را دارد که صرف تعلیق تحریمها موجب احیای اقتصاد نخواهد شد. زیرا سرمایهگذاران خارجی نسبت به بازگشت، در حالی که امکان تجدید تحریمها وجود دارد، تردید خواهند داشت. با این وجود ۱ + ۵ تمایلی به گرفتن چنین تصمیم قاطعی ندارد؛ زیرا ایجاد و از بین بردن تحریمها دشوارتر از خاموش و روشن کردن سانتریفیوژ است. گروه ۱ + ۵ ادعا میکند که هنگامی که تحریمهای سازمان ملل برداشته شود، در صورت تخلف ایران، با توجه به تفرقه در شورای امنیت، ایجاد دوباره تحریمها بسیار دشوار خواهد بود. اعاده محدودیتهای اتحادیه اروپا نیز مشکل خواهد بود، زیرا این محدودیتها
اعتبار خود را از قطعنامههای مذکور میگیرند.؛ احیای آنها مستلزم اتفاق آرای هر ۲۸ کشور عضو است و هر مخالفتی مانع اجرای آن میشود. همچنین، اثر متقابل تحریمهای مختلف امریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل مساله را پیچیده میکند و بدین ترتیب ممکن است از بین بردن یک قسمت بدون سایر قسمتها تاثیری نداشته باشد. برای مثال، تعلیق محدودیتها در خصوص بیمه کردن محمولههای نفتی ایران مستلزم اصلاح قوانین هم در امریکا و هم در اروپاست؛ حتی اگر این اتفاق نیز بیفتد، این تغییر تاثیر اندکی در عمل ایجاد خواهد کرد زیرا، با فرض حذف موانع حمل و نقل، ایران نمیتواند به درآمد نفتی
خود تا هنگامی که محدودیتهای مالی باقی است، دست پیدا کند. به همین شکل، هر لغو تحریمی از سوی اتحادیه اروپا مستلزم عمل موازی از سوی واشنگتن برای بیاثر کردن همپوشانی تحریمهای ثانویه است.
در خصوص ایالات متحده، مشکل اولیه در ایجاد دوباره تحریمها نیست بلکه در لغو تحریمهاست. اختیار برای لغو در دست کنگره است که بهشدت نسبت به قصد ایران تردید دارد و بنابراین بعید است که با درخواست رییسجمهور در خصوص لغو سریع تحریمها موافقت کند. کنگره پیش رو با اکثریت جمهوریخواهان، هم به عدم قبول بهبود وضعیت ایران در خصوص تحریمها و هم مخالف با برنامه غیرمحدود اتمی ایران، حتی در دوران پایانی توافق، مصمم به نظر میرسند. با توجه به این موانع سیاسی، گروه ۱ + ۵ بر حفظ اهرم فشار تحریم، تا هنگامی که ایران به صورت قطعی تعهد خود بر برنامه هستهیی را اثبات کرده و
صلحآمیز بودن فعالیتهای خود را از طریق حل مشکلات عمده خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان دهد، تاکید دارد.
ایران البته تمایلی به از دست دادن اهرم فشار خود، هنگامی که طرف مقابل از اهرم خود دست نمیکشد، ندارد. اما ۱ + ۵ ادعا میکند تقاضا برای موازی بودن تعهدات موجب بیان اشتباه مساله میشود؛ با توجه به دانش بومی تهران، گروه ادعا میکند که ایران اهرم فشار خود را رها نخواهد کرد و ایران میتواند به سرعت تاسیسات خود را مجددا راهاندازی کند، همانطور که در سال ۲۰۰۵ پس از شکست در مذاکرات این کار را انجام داد. گروه ۱ + ۵ ادامه میدهد که، اما چنین موضوعی در خصوص تحریمها صادق نیست: با برداشتن یک آجر، ترس ایران و تمام دیوار فرو میریزد.
هر دو طرف، با درک بهتر از موضع طرف مقابل، باید خود را برای رسیدن به توافق بهتر آماده کنند. اما هرچه خط قرمز هر یک از آنها آشکارتر شد، شکاف دیگری نمایان شد: شکاف مفهومی و مبنایی.
۳ - شکاف و اختلاف مبنایی
در مرکز اختلاف، یک تفاوت مفهومی در خصوص تفسیر دیدگاه برنامه اقدام مشترک به سوی توافق نهایی وجود دارد. در متن مذکور آمده است:
توافق جامع باید دربردارنده برنامه غنیسازی باشد که به طور مشترک تعیین شده و محدودیتهای عملی و اقدامات شفافسازانه را برای حصول اطمینان از ماهیت صلح آمیز برنامه دربرداشته باشد. این توافق جامع رویهیی متقابل و گام به گام را دربر خواهد داشت و حذف کلیه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و همچنین تحریمهای چندجانبه و ملی مربوط به برنامه هستهیی ایران را ارایه خواهد کرد. ایران این متن را متضمن روند تدریجی مستمر و همراه با اقدامات موازی و متناسب در مقابل یکدیگر، میداند و انتظار دارد همچنان که خود به قبول و اجرای تعهداتش میپردازد، ۱ + ۵ نیز به اقدام متقابل،
یعنی حذف و نه صرفا تعلیق فزاینده تحریمها بپردازد. با این وجود از نظر ۱ + ۵ ایران تحت هر موافقتنامه محتملی به فعالیتهای هستهیی خود پایان نمیدهد بلکه سرعت برخی اقدامات خود را کاهش، محدود یا اصلاح خواهد کرد و نهایتا سایر اقدامات خود را افزایش میدهد و در نتیجه مستحق حذف تحریمها نخواهد بود. یک مقام امریکایی گفته است: «اگر ایران پایان برنامه هستهیی در برابر پایان تحریمها را میخواهد، ما کاملا آماده هستیم. اما آنها برنامه هستهیی خود را برنخواهند چید و در نتیجه نباید انتظار حذف فوری رژیم تحریمها را داشته باشند». بنابراین درک ۱ + ۵ از برنامه اقدام مشترک
آن است که تحریمها در دورهیی که برنامه ایران محدود شده است، تنها معلق میشوند و هنگامی که محدودیتها از بین رفت، تحریمها حذف خواهند شد. از دید گروه ۱ + ۵، این موضوع نمیتواند به گونه دیگری باشد، زیرا تحریمها موثرترین ابزار آنهاست. در پس هر یک از این تفسیرها عدم اعتمادی عمیق وجود دارد. رییسجمهور حسن روحانی، خود این موضوع را به عنوان یک مذاکرهکننده هستهیی تجربه کرده است(۲۰۰۳-۲۰۰۵). توافقی که وی امضا کرد از سوی بسیاری به نقصهای بسیار متهم شد زیرا تعلیق غنیسازی از سوی ایران نه موجب شناسایی آنچه ایران حق غنیسازی میخواند، شد و نه دربردارنده نتایج
هستهیی، فناورانه، اقتصادی و امنیتی بود. روحانی، که در نتیجه توافق مذکور با انتقادات شدید در کشور مواجه شد، تمایلی به پذیرش توافقنامهیی که به طور قابل توجهی برنامه غنیسازی ایران را به عقب براند اما منجر به برداشتن تحریمها نشود، نخواهد داشت. توصیف وی از تاکتیک غرب در آن زمان، برای ایرانیان در زمان فعلی آشناست:
[پیشنهاد غرب] غیرمنطقی و تنها به نفع آنهاست: من به شما اعتماد ندارم، هرچند که آنچه شما انجام میدهید قانونی است و میتوان اطمینان حاصل کرد قانونی باقی میماند، اما شما باید به من اطمینان داشته باشید که به تعهد خود عمل میکنم، تعهدی که الزام قانونی برای انجام آن ندارم و قابل الزام نیز نیست. این موضوع به همین سادگی و البته ناعادلانه است. انگیزه دیگر اصرار روحانی بر برداشتن تحریمهای سازمان ملل، نیاز وی به یک پیروزی سیاسی برای توجیه امتیازات اعطایی هستهیی است. رهبر ایران، آیتالله خامنهای، با عدم اعتماد عمیق خود نسبت به غرب، به نظر میرسد با این موضوع
موافق باشد. ابراز اطمینان امریکاییها از منافع تعلیق تحریمها تا کنون مقامات ارشد ایران را قانع نکرده است. شکست رییسجمهور اوباما در انتخابات میان دورهیی نوامبر ۲۰۱۴، احتمال کاهش تحریمها را با توجه به ترکیب کنگره دشوارتر کرد. عدم قابلیت پیشبینی انتخابات ریاستجمهوری امریکا نیز این موضوع را تشدید میکند. همانطور که ایرانیان در خصوص قدرت رییسجمهور اوباما یا جایگزین وی در برداشتن قطعی تحریمها تردید دارند، امریکاییها نیز از فسخ فتوای رهبر ایران مبنی بر ممنوعیت سلاح اتمی توسط رهبر بعدی، عدم پایبندی جانشین روحانی بر تعهدات وی، و تغییر موازنه
قدرت و به دست گرفتن قدرت توسط منتقدان، بیمناک هستند. این محاسبات سیاسی حداقل به اندازه مساله غنیسازی یا اقتصادی مهم هستند. هر دو طرف بهشدت نگران موضوع تعداد سانتریفیوژهایی هستند که در یک توافق مورد قبول اجازه فعالیت آنها داده میشود. ایران نیازی به ظرفیت فعلی غنیسازی خود در آینده نزدیک ندارد؛ غرب دلیلی برای نگرانی در خصوص آستانه گریز ایران در تاسیسات اعلام شده و تحت تدابیر شدید نظارتی با تعداد محدود سانتریفیوژهای نامناسب، ندارد.
در خصوص مساله قابلیت بازگشت تنها اندکی اغراق شده است: اساسا هر موضوع تحت مذاکرهای، قابلیت بازگشت به حالت قبل را دارد، اگرچه این عمل زمانبر خواهد بود. کنگره امریکا میتواند تحریمهای برداشته شده را مجددا وضع کند یا تحریمهای جدیدی را اعمال کند؛ با توجه بهشدت بازرسیها، مخفی کاری در تاسیسات سری دربردارنده ریسک بالایی خواهد بود و هر نقض شدیدی از سوی ایران جرات زیادی را میطلبد، زیرا اینچنین نقضی موجب شکلگیری وفاق جهانی، مشابه وفاقی که موجب اعمال تحریمها در ابتدای امر شده، خواهد شد. بهعلاوه، حرکت هدفمند به سوی سلاح اتمی در هر صورت قابل بازداری از
طریق وضع تحریم نیست. همچنین دانش فنی ایران در زمینه هستهیی این امکان را به ایران میدهد تا در هر زمانی برنامه هستهیی خود را از سر بگیرد. آنچه واقعا در خطر است، درجه و سرعت قابلیت بازگشت و مفهوم آن میان منتقدان حاضر در واشنگتن و تهران است. گروه بحران برای حل این مساله، گام به گام کردن توافق را برای حفاظت از منافع هر دو طرف، به گونهیی که هر دو طرف را قادر سازد تا توافق را به عنوان توافقی قابل قبول در کشور خود ارایه دهند، پیشنهاد کرد. در حالت ایدهآل، مراحل مذکور برای برآورده کردن اهداف اساسی طراحی خواهند شد. گزینههای اصلی، مواردی هستند که توسط آژانس
بینالمللی انرژی اتمی، خصوصا سوالات در مورد قطعنامه در باب ابعاد نظامی احتمالی(PMD) و ماحصل نتیجهگیریهای گسترده در باب تایید کاملا غیرنظامی بودن مواد اتمی و فعالیتهای ایران، استفاده میشوند.
با وجود این ایران نسبت به آژانس بیاعتماد است و این نهاد را شدیدا تحت تاثیر مخالفان خود میداند؛ ایران اعتقاد دارد آژانس بدون پیشنهاد هیچ ضابطه دقیقی برای اینکه الزامات سازمان برآورده شود، ممکن است که در نهایت به عنوان نماینده غرب عمل کند. گزینه دیگر ساز و کار جبران سریع است که منجر به اعمال مجدد تحریمها در صورت نقض از سوی ایران میشود. اما این راهکار نیز موجب ایجاد مشکل دیگری میشود: اینکه چگونه میتوان مصداق نقض را تعیین کرد.
۴ - توفان پیش رو
ممکن است اینگونه به نظر آید که با تمدید مذاکرات، وضعیت فعلی برای حداقل هفت ماه دیگر ادامه خواهد یافت و به هر دو طرف این فرصت را میدهد که از درسهایی که آموختهاند در مسیر مناسبی استفاده کنند. از نگاه تمام بازیگران بزرگ درگیر در مذاکرات، وضعیت فعلی بی نقص نیست اما به جایگزین آن یعنی شکست مذاکرات، ارجح است. برای گروه ۱ + ۵ بخشهای کلیدی برنامه هستهیی ایران متوقف شده و تنشهای منطقهیی کاهش یافته است. برای ایران، در حالی که منافع اقتصادی برنامه اقدام مشترک محدود بوده، اما این وقفه زمانی نسبتا کوتاه بر افزایش تحریمها قابل ترجیح است. حتی افراطیترین منتقد
مذاکرات یعنی اسراییل، ترجیح تمدید مذاکرات بر عجله برای رسیدن به یک توافق بد را علنا اعلام کرد. اما وضعیت فعلی ممکن است پایدار نباشد زیرا فشارهای زیادی در واشنگتن و تهران ایجاد شده است و منطقه متحمل عدم ثبات و خشونت است. مهمترین چالش، کنگره امریکا است. در حالی که کاخ سفید ممکن است بتواند کنگره ناتوان فعلی را از اعمال تحریمهای جدید باز دارد، با آمدن کنگره تحت اختیار جمهوریخواهان که سناتورهای آن به طور گستردهیی اعتقاد دارند ایران تنها تحت فشار مصالحه خواهد کرد، در انجام این کار با مشکل بیشتری رو به رو خواهد بود. حداقل آن است که کنگره تلاش خواهد کرد تا با وجود
احتمال وتوی ریاستجمهوری، تحریم معوقی را تصویب کند تا در صورت نرسیدن به توافق در پایان مهلت یا عدم اجرای تعهدات از سوی ایران به اجرا گذاشته شود. اگرچه این اقدامات از نظر فنی نقض برنامه اقدام مشترک نیست اما ممکن است موجب واکنش شدید سیاسی تهران شود و برای موقعیت ایجاد شده سیاسی امری منفی به حساب آید. تحریمهای یکجانبه از سوی امریکا، خصوصا اگر از طرف متحدانش بی دلیل انگاشته شود، میتواند وحدت ۱ + ۵ را تضعیف کند و قابلیت انجام آن را از بین ببرد.
در صورت عدم وجود چنین تغییراتی، به نظر میرسد که اوضاع مسائل سیاسی در تهران مساعدتر باشد. با وجود چند صدای مخالف و افراطی، نخبگان سیاسی ایران منظمتر هستند. در حالی که آنها در تحلیل مطلوبیت شروط توافق تفاوت دارند، و در حالی که بسیاری از مخالفان روحانی از شکست وی لذت خواهند برد، وفاق گستردهیی در تهران وجود دارد که در صورت شکست مذاکرات، بهترین گزینه ایران حصول اطمینان از منتسب شدن علت شکست مذاکرات به طرف مقابل و نشان دادن غرب به عنوان طرف نامنعطف خواهد بود. رهبران سیاسی همه اقشار امید دارند که این طرح، که با نتیجه انتخابات کنگره اجرای آن راحتتر شده است، به
از بین رفتن تحریمها کمک کند. این بدان معنا نیست که شکست در مذاکرات برای ایران آسان تمام میشود. کاهش قیمت جهانی نفت موجب تحمیل فشار زیادی بر بودجه دولت شده و در نتیجه اهداف اقتصادی روحانی را دورتر کرده است. به نظر میرسد دولت قادر است تا هفت ماه آینده را با همین شرایط نیز اداره کند، اما هزینه حفظ شرایط موجود با گذشت زمان افزایش مییابد.
۵ - مسیر پیش رو
برنامه اقدام مشترک نوامبر ۲۰۱۳ یک موفقیت برجسته دیپلماتیک بود. اجرای کامل و موفق آن، بحران در جریانی که ایران و غرب را تا مرز رویارویی با یکدیگر پیش برده بود متوقف ساخت؛ تنشهای منطقهیی را کاهش داد و منفعت توافقی بر مبنای مذاکره، هر چند که توافق محدود باشد، را آشکار ساخت. تمدید این توافق کمضررترین گزینه موجود بود اما مدت آن کوتاه است. بدون پیشرفتی ملموس، حتی اگر مذاکرات تا یک جولای بدون تنش ادامه یابد، تمدید مجدد دیگری به اعتبار طرفین لطمه خواهد زد و شانس موفقیت آنها را بهشدت کاهش خواهد داد. بازگشت به رقابت تحریم در برابر سانتریفیوژ میتواند آغازگر یک
بحران غیرقابل کنترل باشد که نهایتا به رویارویی نظامی منجر گردد. ادامه مذاکرات همراه با افزایش بحران، که برخی از آن به عنوان اهرم فشار حمایت میکنند، به ندرت کم خطر خواهد بود؛ زیرا اعمال فشار، عملی است با نتایج نامعلوم. دیپلماسی نیز دقیق یا قابل پیشبینی نیست اما راه دیگری برای رسیدن به یک توافق پایدار وجود ندارد. طرفین باید تلاش کنند تا در کوتاهترین زمان ممکن، حداقل بر پارامترهای یک توافق دست پیدا کنند. این روند باید مبتنی بر ملاحظات متعددی باشد. ایران و امریکا باید فورا یک کانال کاملا دیپلماتیک را برای یافتن راهحلی که با توجه به محدودیتهای دیپلماتیک و
منافع اساسی آنها مناسب باشد، مجددا راهاندازی کنند. به طور همزمان، اعضای اروپایی ۱ + ۵ باید برای کاهش نگرانیهای کنگره امریکا، اسراییل و کشورهای عربی از طریق تشریح ماهیت توافق و تقویت امنیت و همکاری استراتژیک آنها تلاش کنند.
تمرکز اولیه باید بر توافق بر اصول اساسیای باشد که بر مبنای آنها بتوان یک توافق جامع اقدام مشترک را پیشنویس و تهیه کرد. توافق سیاسی باید قبل از آنکه مذاکرهکنندگان توجه خود را معطوف به ضمائم مفصل و برنامه اجرای توافق نمایند، حاصل شود. این دیدگاه عاری از خطر نیست: یک توافق سریع سیاسی میتواند انتقادها را از بین ببرد اما همچنین میتواند موجب تحریک منتقدان به ایجاد اصلاحات در توافق، قبل از عملی شدن کامل آن شود. بنابراین طرفین باید به دقت پیام عمومی خود را تنظیم کنند: این پیام باید به اندازه کافی مثبت باشد که موجب حفظ این دستاورد گردد، اما به اندازه کافی
محافظهکارانه باشد تا از واکنشهای شدید نیز جلوگیری کند. کنگره امریکا باید از تصویب تحریمهای جدید که میتواند منجر به از بین رفتن روند دیپلماتیک شود و به وحدت ۱ + ۵ لطمه بزند، خودداری کند. در عوض دولت اوباما و کنگره میتوانند مشترکا و منفردا برای تهیه قانونی که در صورت عدم توافق تا یک جولای، و نه قبل از آن، مطرح شود کار کنند. رعایت احتیاط در این زمینه الزامی است. استحکام رژیم تحریمها، مذاکرهکنندگان را به دلیل نداشتن توانایی برای پیشنهاد رهایی از تحریمها در حال حاضر، با مشکل مواجه کرده است؛ هرگونه قانونگذاری در آینده باید متضمن باقیماندن چنین
انگیزهیی به عنوان ابزاری دیپلماتیک باشد. طرفین، ضمن حفظ منافع و اصول بنیادین خود، باید انعطاف بیشتری در مذاکرات نشان دهند. با توجه به محدودیتهای داخلی، امریکا توافقی را که متضمن ظرفیت نسبتا زیاد غنیسازی و آستانه گریز اسمی کوتاه برای ایران باشد، قبول نخواهد کرد. ایران نیز توافقی را که سقف ثابتی را بر برنامه غنیسازی آن تحمیل کند، قبول نخواهد کرد. یک مصالحه متناسب، توقف برنامه غنیسازی در سطح صنعتی ایران برای یک دهه یا بیشتر در مقابل تضمین تامین سوخت و انعطاف ۱ + ۵ در خصوص رشد معنادار کیفی یا کمی در مراحل بعدی توافق، خواهد بود. این ترتیبات باید برای ایران
قابل قبول باشد؛ میزان این تاخیر باید، با توجه به مدت زمانی که طول کشیده تا برنامه هستهیی ایران به این سطح رسیده است، قابل تحمل باشد. مدت کوتاهتر آستانه گریز در دورههای پایانی توافق نیز، باید برای امریکا و متحدانش قابل قبول باشد، زیرا برنامه ایران تنها تحت روند کنترل شده و بازرسیهای شدید و پس از سالها اعتمادسازی و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، رشد خواهد کرد. ایران و ۵ + ۱ باید بر یک نقشه راه، که دربردارنده سه مرحله برای برداشتن تحریمها باشد و البته زمان هر یک از مراحل مشخص باشد، توافق کنند. مدت زمان هر مرحله باید از طریق میانگین مدتی که به طور
عمومی طول میکشد تا آژانس بینالمللی انرژی اتمی دو مساله را بسنجد تعیین گردد: مسائل مربوط به PMD(که معمولا دو تا سه سال طول میکشد)، و دستیابی به نتیجهگیریهای گستردهتر(که معمولا پنج تا هفت سال طول میکشد). محکهای معمولی میتواند طرفین را تحریک کند تا پیشرفت خوبی در جهت برآورده ساختن تعهداتشان به عمل آورند یا به تماشای از بین رفتن توافق و آغاز مجدد بحران بنشینند. از همه مهمتر، ایران میتواند، با فرض انجام تعهدات خود، بر روند کاهش منظم و قابل پیشبینی تحریمها حساب باز کند. تعیین دقیق مراحل دقیق پیشرفت از بازرسیهای بیپایان آژانس بینالمللی
انرژی اتمی - که ایران نگران این موضوع است - جلوگیری خواهد کرد. این موضوع همچنین منجر به حصول اطمینان ۱ + ۵ از پیشرفت منظم و قابل تایید خواهد شد. انتقادها در این خصوص که چنین برنامهیی بدون دلیل مشخصی استقلال آژانس را محدود خواهد کرد، اگر دوره زمانی دستیابی به اهداف با مشاوره با آژانس تعیین شود، کاهش مییابد؛ اگرچه این انتقادها از بین نخواهند رفت. همانطور که گروه بحران قبلا پیشنهاد داده بود، در مرحله اول از توافق، همچنان که ایران برنامه هستهیی خود را به عقب میراند و آن را محدود و برخی دیگر از فعالیتهای خود را به برنامههای غیر غنیسازی تبدیل میکند، اغلب
تحریمهای مربوط به موضوع اتمی معلق خواهد شد. تعیین دوره زمانی تعلیق تحریم با توجه به اهداف، به شرکتها در سرمایهگذاریشان کمک خواهد کرد. مرحله دوم باید دربردارنده حذف برخی تحریمها باشد؛ سایر تحریمها باید در پایان آخرین مرحله(۵ الی ۱۰ سال بعد از تکمیل مرحله دوم) حذف شوند، دورهیی که متقارن با مدت زمان لازم برای ساخت یک نیروگاه آب سبک جدید و توسعه تکنولوژی به روز تولید سوخت از طریق همکاری غیرنظامی بین طرفین خواهد بود. با توجه به ساز و کار شدید بازرسی هر نقضی به سرعت شناسایی خواهد شد و با عکسالعملی فوری و قاطع پاسخ داده خواهد شد. به دنبال امضای توافق جامع
اقدام مشترک، شورای امنیت باید با صدور قطعنامهیی الزامآور آن را تایید کند. این قطعنامه، علاوه بر کمک به ایران برای به دست آوردن موقعیت بینالمللی، موجب میشود تا برخی تحریمهای سازمان ملل در مرحله اول توافق حذف و برخی دیگر معلق یا در مراحل بعد حذف شوند. اگر قرار است تحریمها به صورت تدریجی و بر اساس اقدامات معلق یا حذف شوند، آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا یک کمیته مستقل باید، همانطور که گروه بحران قبلا پیشنهاد داده بود، مشخص کند که آیا ایران به تعهدات خود عمل کرده است یا خیر. برای حصول اطمینان و حفظ یک توافق بالقوه، هر دو طرف باید به صورت کاملا واضح به
مردم خود و متحدانشان مفاد و ماهیت توافق را، خصوصا در مقایسه با گزینههای دیگر و جایگزین، شرح دهند. تمام طرفین نیاز دارند تا هنگام عرضه توافقنامه در کشورشان، مراقب باشند تا با ادعای پیروزی مطلق و توهین به حریف، افراد تندرو در کشورهای طرف مقابل را تحریک نکنند. متخصصان روابط عمومی در هر دو طرف میتوانند پیامها را هماهنگ کنند یا حداقل پیام خود را با توجه به حساسیتهای طرف مقابل تنظیم کنند. هر دو طرف برای رسیدن به این مرحله خوب عمل کردهاند، اما هر دو طرف نیاز به انعطاف بیشتری برای رسیدن به توافق نهایی دارند. دلیلی وجود ندارد که طرفین بیش از حد خوشبین باشند اما
دلیلی نیز وجود ندارد که مذاکرات را برهم زد، آن همزمانی که طرفین به مثمرثمرترین مبادلات خود دست یافتهاند. با صبر، استمرار، خلاقیت و اراده کافی، توافق در دسترس است.
استانبول / وین / بروکسل، دسامبر ۲۰۱۴
منیع: روزنامه اعتماد