چرا قالیباف ناگهان انقلابی شد؟
از اولین روز نشستن محمدباقر قالیباف بر صندلی شهرداری تهران تا روز ابلاغ مصوبه جداسازی کارمندان زن و مرد در مجموعه تحت امرش ۳ هزار و ۱۶۵ روز میگذرد. در این مدت انتخابات بسیاری برگزار شده و قالیباف شخصی و غیرشخصی در آنها حضوری بسیار پررنگ داشته است اما…
علی غفاریان در صراط نیوز نوشت: از اولین روز نشستن محمدباقر قالیباف بر صندلی شهرداری تهران تا روز ابلاغ مصوبه جداسازی کارمندان زن و مرد در مجموعه تحت امرش ۳ هزار و ۱۶۵ روز میگذرد. در این مدت انتخابات بسیاری برگزار شده و قالیباف شخصی و غیرشخصی در آنها حضوری بسیار پررنگ داشته است اما…
پلان اول: محمد باقر قالیباف شهردار تهران در اقدام انقلابی! تصمیم میگیرد تا تفکیک جنسیتی را در بین کارکنان شهرداری تهران به اجرا در بیاورد. وی در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۹۳ جهت آسایش و آرامش بیشتر کارکنان به زیرمجموعه خود ابلاغ می کند تا: " کلیه مدیران ارشد و میانی در واحدهای شهرداری تهران صرفا از نیروهای کارمند آقا جهت سمتهایی مانند مسئول دفتر، منشی، اپراتور تلفن، تایپیست و مسئول پیگیری و… که در محدوده دفتر کار مدیران اشتغال دارند استفاده نمایند " و " به منظور آرامش و آسایش بیشتر کارکنان با تغییرات مناسب حتیالمقدور محل استقرار کارکنان خانم و آقا مورد بازنگری و به صورت جداگانه طراحی و اجرا گردد. " چرا قالیباف ناگهان انقلابی شد؟
پلان دوم: فریاد رسانههای ضدانقلاب بلند میشود که چه نشستهاید؛ در تهران بین کارمندان دیوارکشی کردهاند و زن و مرد را از یکدیگر جدا کردهاند.
پلان سوم: وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی در هماهنگی آشکار با ضد انقلاب و دلسوزی مشکوک برای زنان و مردانی که محل کارشان از یکدیگر جدا شده است خطاب به شهردار تهران می گوید: «جناب آقای دکتر قالیباف، شهردار محترم تهران، همانطور که استحضار دارید دولت جمهوری اسلامی ایران یکی از اعضای سازمان بینالمللی کار و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بهعنوان مرجع ملی به لحاظ عضویت در آن سازمان ملزم به رعایت الزامات و تعهدات ناشی از الحاق به کنوانسیون بینالمللی کار از جمله کنوانسیون عدمتبعیض در اشتغال و حرفه است.
به بیان دیگر دولت و شرکای اجتماعی آن مکلف به رعایت و اجرای کنوانسیونهای الحاقی میباشند. در صورتی که مفاد بخشنامه اخیر شهرداری تهران به صراحت با مفاد کنوانسیونهای مذکور مغایر است و حتی از دیدگاه سازمان یادشده میتواند بهعنوان نقض حقوقبشر تلقی شود که جهت استحضار ترجمه کنوانسیون مذکور به پیوست تقدیم میشود.
استحضار دارید که دولت جمهوری اسلامی ایران بهعنوان کشوری که همواره از عدالت اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی دفاع میکند شناخته میشود و لذا صدور بخشنامهها با توصیفی که در بالا اشاره شد میتواند موجب خدشهدار شدن این جایگاه شود و بازتاب این اقدام به نهادهای بینالمللی از جمله سازمان بینالمللی کار نتایج مناسبی در پی نخواهد داشت.
با عنایت به موارد فوق به منظور پرهیز از ایجاد حساسیتهای ناخواسته بینالمللی مجددا از شما درخواست میشود دستور فرمایید ضمن ارسال نسخهای از بخشنامه یادشده به این وزارتخانه نسبت به اعلام الغای آن اقدام مقتضی به عمل آورده و از طریق رسانهها اطلاعرسانی شود.»
پلان چهارم: صدای علی مطهری هم در می آید. اما این بار نه همراستا با ضد انقلاب بلکه در حمایت از این اقدام انقلابی!
مطهری در نامه ای خطاب به قالیباف می گوید: " اجرای طرح جلوگیری از اختلاط کارمندان مرد و زن در ادارات مختلف شهرداری تهران، اقدامی پسندیده و ملهم از دین مقدس اسلام است که باید از سالها پیش در سراسر کشور اجرا میشد ولی متأسفانه دولتها معمولا نگاهی به انتخابات آینده دارند و کمتر حاضر میشوند زیر بار اینگونه دستورات اسلام بروند. "
پلان پنجم: امام جمعه موقت تهران آیت الله صدیقی در خطبههای نماز جمعه تهران و در حکایت از تفکیک جنسیتی کارمندان شهرداری تهران با اعلام اینکه: " در مسئله فرهنگ تنها بحثعفاف و حجاب و تکریم زنان نیست " تاکید می کند: " یکی از قدمهای برجستهای که شهردار تهران در این ایام انجام داد و مورد هجمه خارجیها قرار گرفت و برخی نیز در داخل کشور آن را نپسندیدند و بنده این کار شهردار تهران را مهمتر از تونل نیایش و بوستان ولایت تلقی میکنم، اجرای طرح تکریم زنان بود. "
همه این فعل و انفعلات مربوط است به مخالفان و موافقان اقدام درخور تقدیر و شایسته شهرداری تهران در جداسازی محیط کار زنان و مردان شهرداری. یکی به تقبیح این حرکت دست زده و دیگری تمام قد از آن دفاع می کند. هیاهو همچنان ادامه دارد و مخالفان و موافقان با تمام قوای کارشناسی خود! به میدان آمده اند.
اما صرف نظر از همه دعواهای سیاسی و حزبی و جریانی یک سوال ذهن برخی را بدجور مشغول کرده است.
پلان آخر: از اولین روز نشستن محمدباقر قالیباف بر صندلی شهرداری تهران تا روز ابلاغ مصوبه جداسازی کارمندان رن و مرد در مجموعه تحت امرش ۳ هزار و ۱۶۵ روز میگذرد. در این مدت انتخابات بسیاری برگزار شده و قالیباف شخصی و غیرشخصی در آنها حضوری بسیار پررنگ داشته است اما! شهردار تهران را چه شده است که اینک - با وجود اینکه کشور در آستانه هیچ انتخاباتی نیست - بعد از ۳ هزار و ۱۶۵ روز انقلابی شده است؟
چرا قالی باف در روزهای ابتدایی جلوسش بر صندلی شهرداری تهران در سال ۸۴ این بخشنامه را ابلاغ نکرد؟
آیا تحرکات اینروزهای شهردار تهران محوریت وی برای پرچمداری جریان اصولگرا را رقم خواهد زد؟
در آینده بیشتر از انقلابی شدن حال و هوای اینروزهای سردار خواهید شنید.