شرط عجیب سرهنگ بازنشسته برای ازدواج دخترش
” عروس هرسال تابستان ۱۰ تا ۱۵ روز به همراه پدر، مادر، خواهران و برادران و خانواده آنها به شمال کشور و هرسال در تعطیلات نوروز به بنادر جنوبی کشور مسافرت نماید و زوج هم درصورت تمایل آنها را همراهی کند و در غیر اینصورت ممانعتی برای زوجه فراهم ننماید. “
در صفحه فیسبوکی “خاطرات یک عاقد” ماجرای شرط عجیب یک بازنشسته نظامی برای ازدواج دخترش روایت شده است.
در این پست فیسبوکی میخوانیم:
خط زیبای تحریری که دربرگه پیش نویس توافقات و ستون شرایط نوشته شده بود نشان از مردی می داد منظم و بازنشسته و مقتدر ….
” عروس هرسال تابستان ۱۰ تا ۱۵ روز به همراه پدر، مادر، خواهران و برادران و خانواده آنها به شمال کشور و هرسال در تعطیلات نوروز به بنادر جنوبی کشور مسافرت نماید و زوج هم درصورت تمایل آنها را همراهی کند و در غیر اینصورت ممانعتی برای زوجه فراهم ننماید. “
این یکی از چندین شرطی بود که او برای ازدواج دخترش گذاشته و نوشته یود.
حدسم درست بود. روز عقد که او را دیدم با یک سرهنگ بازنشسته مواجه شدم اهل نقاط مرکزی ایران با چهره و لباسی مرتب و متانتی در رفتار که البته به خاطر نپذیرفتن شرطش از سوی ما برای درج در عقدنامه قدری هم از من مکدر بود.
تجربه یک عاقد: دارم به این فکر می کنم که دم ازدواج چه چیزها که به ذهن مردم نمی رسد!