هیچگاه حکومت در دست اهل بیت نبوده تا درباره اجباری کردن حجاب نظر بدهند
اگر حجاب در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اجباری نبوده است، احیاناً به دلیل تازه پا بودن اسلام و عدم ثبات اجتماعی، درگیری زیاد در جنگها، لزوم تدریجی بودن ابلاغ احکام و اموری از این دست باشد نه به دلیل عدم مشروعیت آن.
روزنامه رسالت نوشت:
برخی با ضرورت بحثحجاب مخالفند، زیرا، آن را مسئلهای فردی میدانند نه جمعی. از جمله ادله ایشان، آن است که حجاب در صدر اسلام اجباری نبوده، بلکه موکول به تصمیم و خواست خود افراد بوده است. آنان میگویند در ابتدای انقلاب اسلامی ایران نیز مسئله اجباری کردن حجاب محل اختلاف میان علما گردید. از جمله مرحوم آیت الله محمود طالقانی، پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط امام خمینی، به موضعگیری علیه آن پرداخت. سخنان وی آنچنان که در روزنامه اطلاعات، مورخ ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ آمده است بدین قرار است: «حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیتهای مذهبی… ما نمیگوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمیگوید… زنان عضو فعال اجتماع ما هستند… اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر میپوشیدند؟ … کی در این راهپیماییها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بیحجاب بیایند؟ اینها خودشان احساس مسئولیت کردند، اما، حالا این که روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است».
نهایتاً طبق دستور امام خمینی، اجباری شدن حجاب در ادارات دولتی اجرا شد و در سال ۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی با تصویب قانون مجازات اسلامی، برای عدم رعایت حجاب در معابر عمومی، ۷۲ ضربه شلاق تعیین نمود(ماده ۶۳۸ قانون مدنی، برای زنان بیحجاب، حبس از ده روز تا دو ماه، یا جریمه نقدی تعیین کرده است).
در مورد اختلافات ابتدای انقلاب باید گفت آنچه باید ملاک ما برای تشخیص قول صحیح از اقوال خطا باشد، ادلهای است که طرفین بر ادعای خود مطرح میکنند؛ حجاب، یک عنوان شرعی است، ولی اجباری کردن حجاب در جامعه، یک عنوان شرعی نیست، بلکه عنوانی مربوط به زندگی روزمره است که باید از طریق انطباق قواعد عام شرعی حکمش را در هر زمان به دست آورد. توضیح آنکه، عنوانی همچون «نماز یومیه» یا «سرقت» عناوینی شرعی هستند که حکم اولی وجوب و حکم دومی حرمت است، اما، «خوردن» یا «نگاه کردن»، عنوانی شرعی نیستند که به همین عنوان، مستلزم حکمی از سوی شارع باشند، بلکه باید دید تحت کدامیک از
عمومات مندرج میشوند. مثلاً، خوردن گوشت خوک حرام است، اما، خوردن آنچه لازمه حفظ حیات است واجب است. اگر امروزه، در جامعه اسلامی، گذراندن دوره سربازی، اجباری است، نمیتوان بر آن خدشه کرد که در صدر اسلام، پیامبر اکرم و ائمه طاهرین، کسی را مجبور به دو سال خدمت نظامی نمیکردند! دلیلش آن است که این عنوان، عنوانی شرعی نیست که حکمی مشخص داشته باشد، بلکه حکمش در هر زمان بسته به مقتضیات زمان و مکان از عمومات شرعی استنباط میگردد.
اگر حجاب در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اجباری نبوده است، احیاناً به دلیل تازه پا بودن اسلام و عدم ثبات اجتماعی، درگیری زیاد در جنگها، لزوم تدریجی بودن ابلاغ احکام و اموری از این دست باشد نه به دلیل عدم مشروعیت آن.
در زمان پس از رسول خدا نیز روشن است که جز مدتی بسیار اندک، هیچگاه حکومت در دست اهل بیت علیهم السلام نبوده است تا در رابطه با اجباری کردن حجاب نظری بدهند، اما، امروز پس از تثبیت انقلاب اسلامی و حصول اقتدار لازم برای دولت، موانع برطرف شدهاند. حال باید دید، آیا اجباری کردن حجاب در دورانی که قابل تحقق است تحت کدام یک از عمومات دینی میگنجد؟