مرندی:
در حوزه سلامت و مسائل اجتماعی «عدالت واقعی» را شاهد نیستیم
![در حوزه سلامت و مسائل اجتماعی «عدالت واقعی» را شاهد نیستیم](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/jdfpxbAOAopz/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0ps05BOEXZZ0E7otfNPZWXfo,/14011116000594638112071856411965_97694_PhotoT.jpg)
وزیر بهداشت دوران دفاع مقدس تأکید کرد: در اوایل انقلاب در حوزه بهداشت و درمان «رسیدگی به محرومان» اولویت اصلی بود، اما امروز محرومان و حاشیهنشینان تا حدود زیادی به فراموشی سپرده شدهاند. امروز فاصلهای که میان افراد تحصیلکرده، پولدار و با نفوذ و مردم حاشیهنشین یا نقاط محروم در شهرهای بزرگ وجود دارد، بسیار زیاد است و به نظر من، این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در جمهوری اسلامی وجود دارد. مشکلی که با مفهوم عدالت در مذهب ما همخوانی ندارد؛ ما در سلامت و سایر مسائل اجتماعی هنوز عدالت واقعی را شاهد نیستیم.
شفقنا- استاد دکتر سید علیرضا مرندی وزیر بهداشت دوران دفاع مقدس تأکید کرد: در اوایل انقلاب در حوزه بهداشت و درمان «رسیدگی به محرومان» اولویت اصلی بود، اما امروز محرومان و حاشیهنشینان تا حدود زیادی به فراموشی سپرده شدهاند. امروز فاصلهای که میان افراد تحصیلکرده، پولدار و با نفوذ و مردم حاشیهنشین یا نقاط محروم در شهرهای بزرگ وجود دارد، بسیار زیاد است و به نظر من، این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در جمهوری اسلامی وجود دارد. مشکلی که با مفهوم عدالت در مذهب ما همخوانی ندارد؛ ما در سلامت و سایر مسائل اجتماعی هنوز عدالت واقعی را شاهد نیستیم.
دکتر مرندی خاطرنشان ساخت: درآمد کشور صرف چه چیزهایی میشود؟ این وضعیت نه تنها غیرقابل قبول است، بلکه باعث تضعیف اعتماد مردم به مسئولین سیاسی و مدیریتی کشور میشود. چرا باید چنین اتفاقاتی رخ دهد؟ این نظام مقدس و مردم عزیز و انقلابی نباید شاهد هیچگونه اغماض در مورد خطاکاران و سوء استفاده کنندگان باشند .
وی گفت: در دوره هایی که متأسفانه نظارت دقیق بر نحوه استفاده از منابع و خدمات پزشکی وجود نداشته باشد، فساد و سوءاستفادههای اقتصادی ،بیشتر اتفاق میافتد.
انتخابهای ما در حوزه سلامت اگر بر تکمیل و تقویت شبکه بهداشتی درمانی متمرکز میشد، کشور میتوانست علاوه بر ارتقاء سلامت و عدالت در سلامت، صرفهجویی اقتصادی هم داشته باشد. در گذشته، پایه گذاری و گسترش شبکه بهداشتی درمانی باعث شد که با تعداد پزشکان و نیروی انسانی کمتر و هزینههای پایینتر، خدمات بهتری ارائه شود. شرایط و شاخصهای بهداشتی روستاها و شهرهای کوچک حتی بهتر از شمال تهران شده بود. اما اکنون، با اینکه منابع مالی بیشتری در دسترس است، هنوز همان مشکلات گذشته پابرجاست. این همان مشکل اساسی کشور ماست که همچنان حلنشده باقی مانده است.
دکتر مرندی عنوان کرد: امروز موضوع بسیار مهم و حیاتی بهداشت و پیشگیری را کسی [چندان] جدی نمیگیرد. اگر به بهداشت هم توجه شود، هیچگاه به اندازه درمان، در اولویت نیست. چون درآمد و شهرت نیروی انسانی سلامت از درمان، بیشتر از بهداشت است . این همان مشکلی است که ما در نظام سلامت با آن مواجه هستیم؛ مسائل مربوط به پیشگیری و بهداشت در ذهن مسئولین مطرح نمیشود و اگر هم مطرح شود، در اولویت قرار نمیگیرد.
دکتر مرندی یادآور شد: بعضی افراد فقط به نوک بینی خود نگاه میکنند و به مسائل روزمره خود میپردازند، در حالی که برای ساختن یک نظام سلامت و ایجاد زیرساختهای ضروری برای آن، باید به آینده فکر کرد. امروز اگر کسی برای آینده فکر نکند، نتیجهاش میشود همان کارهای روزمرهای که برای نسلهای بعد چیزی باقی نمیگذارد. به این دلیل است که وقتی در مورد مهاجرت پزشکان و پرستاران صحبت میکنیم، باید بدانیم که علاوه بر عوامل مالی، شرایط اجتماعی و ذهنیت منفی مردم هم مؤثر است. اگر مردم به پزشکان احترام بگذارند و درک کنند که باید از حرفهشان حمایت کنند، مسلماً کمتر شاهد مهاجرت آنها خواهیم بود.
در ادامه متن کامل گفت وگوی شفقنا با دکتر مرندی را می خوانید:
با توجه به پیشرفت ها و تحولات فراوانی که طی سال های گذشته در عرصه بهداشت و درمان در ایران رخ داده است فکر می کنید اهداف مدنظر انقلاب اسلامی در این خصوص تا چه اندازه محقق شده است؟
در اوایل انقلاب، با عنوان معاون آموزشی و پژوهشی وزارت بهداری و سپس با عنوان معاون درمان در زمان جنگ و بعد از آن معاون بهداشت وزارتخانه شدم. در زمانی که معاون بهداشت بودم ، بیشتر به نقاط محروم کشور، به ویژه روستاها، میرفتم. وضعیت آن زمان واقعاً اسفبار بود. شاخصها بسیار نا مطلوب بود و وضعیت مردم هم اصلاً قابل قبول نبود. در بسیاری از روستاها امکانات ضروری وجود نداشت. در این شرایط، آقایان حداکثر ۵۷ درصد توان خواندن و نوشتن داشتند، در حالی که برای خانمها این آمار حدود ۳۷ درصد بود. در روستاها یخچال وجود نداشت، ولی ما برای نگهداشتن واکسنها مجبور بودیم یخچالهای نفتی بخریم که در بسیاری از موارد حمل آن به روستا با قاطر انجام میشد، چون جادهها مناسب نبودند و ماشینها نمیتوانستند حرکت کنند.
اینها تنها نمونههایی از وضعیت نابسامان آن روزها بود. اما اکنون اگر کسی به همان روستاهایی که به آنها اشاره میکنم، برود، وضعیت قابل مقایسه با آن زمان نیست. البته این به معنای این نیست که امروز وضعیت عالی است. مردم ما شایسته بهترینها هستند و من خودم و همه کسانی که در این زمینه مسئول بودهاند، از این که به محرومان و حاشیهنشینان همچنان به خوبی خدمات ارائه نمی کنم، ناراضی و گلهمند هستیم. به عنوان مثال، امروز فاصلهای که میان افراد تحصیلکرده، پولدار و با نفوذ و مردم حاشیهنشین یا نقاط محروم در شهرهای بزرگ وجود دارد، بسیار زیاد است. به نظر من، این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در جمهوری اسلامی وجود دارد؛ مشکلی که با مفهوم عدالت در اعتقادات ما همخوانی ندارد. ما در سلامت و مسائل اجتماعی هنوز عدالت واقعی را شاهد نیستیم و این یک نقص بزرگ است که مقام معظم رهبری هم به آن اشاره کردند.
بنده شرایط سخت دوران جنگ را دیدهام و امروز قاطعانه میگویم که اگر کسی به نقاط محروم برود و وضع را با چشم خود ببیند، متوجه خواهد شد که وضعیت بهمراتب بهتر از گذشته است یعنی اصلاً قابل مقایسه نیست، اما هنوز جای زیادی برای بهبود وجود دارد.
در گذشته، بسیاری از روستاها برق، آب، گاز، تلفن، جاده و حتی مدرسه هم نداشتند. امروز ممکن است در روستاها برق و آب و حتی مدرسه هم باشد، اما مدارس در برخی مناطق صعب العبور هستند و مثلاً دانشآموزان باید هر روز از رودخانه عبور کنند تا به مدرسه برسند. چند روز پیش در تلویزیون گزارشی نشان دادند که معلمی روزها بچهها را روی دوش خود میبرد تا به مدرسه برساند. این وضعیت قابل قبول نیست، اما حداقل اکنون مدرسه وجود دارد.
برای کسی که مثل من تجربه رفتن به این روستاها را دارد و به نقاط محروم سفر کرده است، از نظر بهبود شرایط، اوضاع قابل مقایسه با گذشته نیست، اما هنوز جای زیادی برای توسعه و پیشرفت وجود دارد.
مشکل اصلی این است که افرادی که مسئولیتهای کلیدی را بر عهده میگیرند، ممکن است به دلایل مختلف محرومان و مشکلات آنانرا نشناسند؛ نه اینکه با آنان مشکلی داشته باشند، بلکه چون خودشان تجربه زندگی در این مناطق ندارند، گاهی اوقات از اولویتهای محرومان آگاهی کافی ندارند.
در مقابل، افراد متمکن یا با تخصصهای خاص یا فوقتخصصها یا اساتید دانشگاهها که حقوقهای بالاتری دارند و نفوذ بیشتری دارند، معمولاً هیچوقت به مشکلات واقعی محرومان پی نمیبرند. این افراد یادشان میرود که در جامعه، بسیاری از مردم به سختی زندگی میکنند. علت اینکه من حساسیت دارم و این نکات را مطرح میکنم، به خاطر تجربه است. دو سال معاون بهداشتی بودم و به همین دلیل از نزدیک با مشکلات این مناطق و این اقشار محروم آشنا هستم. ولی متاسفانه همه با مشکلات این مناطق آشنایی کامل ندارند که بخواهند در مورد آن فکر کنند. دومین مشکل این است که آنچه از وزرا خواسته میشود، فقط و فقط در حوزه درمان است. مردم، استانداران، رؤسای جمهور و بهویژه نمایندگان مجلس تمام تمرکز خود را بر روی تجهیزات پزشکی و تختهای بیمارستانی میگذارند، در حالی که مشکلات اجتماعی و بهداشتی فراوان و وسیعتری وجود دارد که گریبان مردم را گرفته است و سلامت جامعه به این دسته از عوامل وابسته است.
یادم است اوایل انقلاب، به دیار یکی از نمایندگان امام به یکی از استانها رفته بودم. قصد داشتم شرح دهم که شبکهای که میخواهیم راهاندازی کنیم، چیست. به ایشان عرض کردم که مثلاً در فلان روستا میخواهیم خانه بهداشت تأسیس کنیم. جواب دادند که خانه بهداشت چیست؟ من برای اینجا بیمارستان هزار تختخوابی میخواهم. در حالی که یک روستا اصلاً نمیتواند بیمارستان داشته باشد، چون پزشک متخصص به آنجا نمیآید.
زمانی که خودم به عنوان وزیر بهداشت معرفی شدم، اولین نمایندهای که در صحنه مجلس صحبت کرد، گفت: وقت را تلف نکنید، آقای مرندی میگوید اولویت من بهداشت است، در صورتی که ما به بهداشت نیازی نداریم، آمبولانس میخواهیم و بیمارستان لازم داریم.
بنابراین، مسئلهای که در مجلس و در میان مسئولان مطرح میشود، این است که فشار زیادی برای تأمین امکانات درمانی، مثل سی تی اسکن، امآرآی و بیمارستان وارد میشود. اما این موضوع برای کشور ما زیانآور است، چرا که منابع مالی ما محدود است و تحریمها وضعیت را پیچیدهتر کردهاند. هر دلار برای ما اهمیت دارد. وقتی که چنین سفارشاتی به مسئولین داده میشود و وزیر بهداشت واقعاً تحت فشار قرار گیرد و ناخواسته تسلیم میشود، این روند عمومیت پیدا میکند. این واقعاً یک مشکل بزرگ مدیریتی است. آیا این مشکلات بهبود خواهند یافت یا نه، نمیدانم!
مشکل اصلی این است که هر چقدر سهم بودجه بهداشت محدود باشد (که همیشه هم محدود است)، بعضی از وزراء همین بودجه محدود را به سمت درمان میبرند و آنجا هزینه میکنند چون درمان قابل نمایش است. به عنوان مثال، وقتی بیمارستانی افتتاح میشود، فیلمبرداری از آن انجام میشود و همه میبینند که کاری انجام شده است. این تصویر به مردم، نمایندگان و همه مسئولین نشان داده میشود، اما حوزه بهداشت و پیشگیری را کسی جدی نمیگیرد. اگر به بهداشت هم توجه شود، هیچگاه به اندازه درمان، در اولویت قرار نمیگیرد. چون کسی نمیتواند این موفقیتها را نشان دهد و رسانهها هم به آن توجه نمیکنند و منابع مالی به سمت درمان میروند. بنابراین مشکل اصلی که ما در نظام سلامت با آن مواجه هستیم این است که مسایل مربوط به پیشگیری و بهداشت در ذهن مسئولان مطرح نمیشود و اگر هم مطرح شود، در اولویت قرار نمیگیرد و عملاً اعتبار محدود آن هم بیشتر اوقات در درمان مصرف می شود.
دستاوردها و چالش ها حوزه بهداشت و درمان در دوران دفاع مقدس چه مسایلی بود و چگونه مدیریت می شد؟
در اوایل انقلاب، وقتی که من به عنوان معاون بهداشت شروع به کار کردم و به مناطق محروم میرفتم، دیدم که شرایط آنها بسیار بد بود. آنها هیچچیز نداشتند، همانطور که پیشتر گفتم، وضعیت آنقدر اسفبار بود که به علت عدم دسترسی به آب سالم، دهها هزار کودک زیر ۵ سال هر سال از اسهال میمردند و لذا اگر چه لولهکشی آب آشامیدنی جزو وظایف ما نبود، اما ما شروع کردیم. حتی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، کارخانه لولهسازی ساختیم تا لولههای پلی اتیلن تولید کنیم و به مناطق روستایی ارسال کنیم. در واقع، هر کاری که از دستمان برمیآمد، انجام میدادیم. چرا که وقتی آب نباشد، بسیاری از مشکلات بهداشتی و مرگومیرها افزایش مییابد. سالها بود که در بسیاری از روستاها، مادران حامله به دلیل عدم دسترسی به مامای تحصیلکرده، جان میباختند. همچنین بدلیل زایمان های غیر بهداشتی توسط قابلههای بیسواد و نیز به دلیل شرایط غیر بهداشتی و نامناسب، متاسفانه چند روز پس از تولد، نوزادان کزاز میگرفتند و لذا هر سال، ۱۱ هزار کودک در هفته اول به دلیل عدم دریافت واکسن کزاز مادر و نیز زایمانهای غیر بهداشتی مادران و شرایط کثیف، جان خود را از دست میدادند.
در آن دوران، دولت برنامهای خاص برای حل این مشکلات ارائه نکرده بود و هیچ بودجهای برای این اهداف اختصاص نداده بود. با وجود این محدودیتها، با استفاده از منابع محدود اقدامات بزرگی انجام شد. در نتیجه شاخصهای بهداشتی کشور که در گذشته حتی از کشورهای همسایه مانند افغانستان بدتر بود، بهبود چشمگیری پیدا کرد. به طور مثال، شرایط بهداشتی روستاها به گونهای تغییر کرد که حتی از شهرهای بزرگی مانند تهران شاخصها بهتر شدند.
همانطور که پیش از این اشاره کردم، یکی از مهمترین دستاوردها در زمینه تأمین آب آشامیدنی بود. یعنی برنامهریزی شد تا لولهکشی آب به روستاها انجام شود. همچنین، بهورزها ، مامور بودند که همه روزه کلر به آب اضافه کنند و مرتباً مقدار کلر آب را اندازهگیری کنند. این تلاشها، که با تمام محدودیتهای موجود انجام شدند، نشاندهنده اهمیت تلاشهای جمعی و مدیریت مؤثر منابع هر چند محدود بود.
یکی دیگر از دستاوردهای دوران انقلاب، راهاندازی نظام منظم واکسیناسیون برای کودکان در سراسر کشور بود. این برنامه شامل تمام مناطق شهری و روستایی بود و حتی در صورتی که خانوادهها فراموش میکردند به خانههای بهداشت بروند، تیمهای بهداشتی موظف بودند به خانههای آنها بروند و واکسیناسیون را انجام دهد. نتیجه این تلاشها، افزایش قابل توجه نرخ واکسیناسیون در تقریباً همه مناطق از حدود ۲۵ درصد به ۹۹ درصد بود. این اقدام باعث کاهش چشمگیر بیماریهای شایعی مانند دیفتری، کزاز ، سل ، سیاهسرفه، سرخک و فلج اطفال شد. دانشجویان پزشکی در دورههای بعد، حتی این بیماریها را برای آموزش هم در بیمارستانها نمیدیدند. در حالی که واکسیناسیون و تأمین آب به عنوان عوامل کلیدی کاهش مرگومیر عمل کردند، درمانهای پزشکی مانند عملهای جراحی و غیره نقش خیلی کمتری در بهبود شاخصهای بهداشتی داشتند. مطالعات طولانی مدت در کشورهای استرالیا، انگلیس و بعضی کشورهای دیگر اروپایی نشان داد که ۹۶% بهبود شاخص های سلامت به دلیل بهبود وضعیت تغذیه و بهداشت جامعه بود و نقش پزشکی حتی مدرن و پیچیده کمتر از ۴۰% .
متاسفانه، به دلیل ضعیف شدن نظارت، امکان سوء استفاده از خدمات جراحی هم وجود دارد. به عنوان مثال، یکی از چشمپزشکان تجربهدار اعلام کرد که بیش از نیمی از عملهای آب مروارید که انجام میشود، غیر ضروری است و تنها به خاطر درآمد شخصی انجام میشود. همچنین، در دورانی که وزارت بهداشت بیش از هر زمان اعتبارات ارزی و ریالی خیلی زیادی را در امر خرید تجهیزات پزشکی و بیمارستان سازی مصرف کرد ، برخی از پزشکان عملهای جراحی غیر ضروری انجام میدادند. به عنوان مثال، یک ارتوپد ادعا میکرد که در زمان کوتاهی ، ۳۰۰ عمل تعویض مفصل زانو انجام داد، که یک دهم عدد در هیچ کشور دنیا قابل قبول نیست. مشکل اصلی در عدم نظارت مؤثر بر واردات تجهیزات پزشکی و دارو و خدمات پزشکی بود. مردم، بیخبر از عدم ضرورت عملهای جراحی، مجبور میشدند هزینههای سنگین را پرداخت کنند.
در زمان جنگ، محدودیت اعتبارات یکی از مشکلات بزرگ کشور بود و لذا بیشترین مقدار ارزی که در قانون بودجه برای خرید دارو و تجهیزات پزشکی برای هر سال اختصاص داده میشد، حدود ۴۰۰ میلیون دلار بود. اما در شرایط جنگ و تحریمها، این مبلغ بهطور کامل تأمین نمیشد و نهایتاً فقط ۲۵۰ تا ۲۷۰ میلیون دلار به وزارت بهداشت اختصاص داده میشد. در حال حاضر، بودجه اختصاصدادهشده برای دارو و تجهیزات پزشکی به ۴ میلیارد دلار رسیده است که تقریباً ۱۰ برابر افزایش یافته است. با این حال، این منابع همچنان بهطور مؤثر و مطلوب مصرف نمیشود. علت این مشکل، نبود نظارت و عدم مدیریت صحیح منابع است که باعث ادامه فساد و سوءاستفادههای اقتصادی شده است.
پیش از انقلاب و در دوران شاه، داروهایی که با نام تجاری خریداری میشدند، بسیار گران بودند و قیمت آنها ۱۰ برابر بیشتر از قیمت واقعیشان بود .در دوران وزارت مرحوم دکتر زرگر، که من هم به عنوان معاون ایشان در وزارت بهداشت فعالیت میکردم، مرحوم دکتر زرگر تصمیم گرفتند که برای کاهش هزینههای بالای داروهای وارداتی با نام تجارتی ، از داروهای با نام شیمیایی استفاده کنیم. این اقدام که اصلاً آسان نبود ، موجب شد که هزینههای درمان و دارو کاهش یابد و بیشتر نیازهای دارویی کشور تأمین شود.
این کار بهویژه در دوران جنگ اهمیت زیادی داشت، زیرا در آن زمان ایران مجبور بود بسیاری از داروها را از خارج وارد کند. تحریمها و محدودیتهای موجود در آن دوران، تأکید بیشتری بر تولید داخلی دارو و بهرهبرداری از منابع داخلی ایجاد کرد و خوشبختانه کار به نتیجه مطلوب رسید. اما متأسفانه با گذشت زمان، طرح ژنریک تضعیف شد که خود باعث ایجاد مشکلات جدیدی در دسترسی به داروهای حیاتی برای مردم شد. در این میان، مراکز تک نسخهای که برای وارد کردن بعضی داروهای خارجی مورد نیاز بود و در آن زمان فقط یک مرکز بود که آن هم تعطیل شد. در حال حاضر، بیش از ۱۸۰ مرکز تک نسخهای وجود دارد که ظاهراً فقط بهطور خاص و تنها در موارد ضروری برای وارد کردن معدود اقلام دارو از خارج است ، اما ایجاد این تعداد مراکز غیر ضروری که فقط موجب خروج مقادیر فوق العاده زیادی ارز برای وارد کردن بعضی از اقلام داروهای خارجی که بسیار بسیار گران ولی در عین حال کم اثر است و حتی مصرف آنها در امریکا و امثال آن هم ممکن است تائید نشده باشد. طبیعتاً قسمتی از این درآمد های هنگفت و غیر مشروع ، صرف مسافرتهای بسیار گران قیمت به خارج توسط عده قابل توجهی از صاحبان این حرفه مقدس و خانواده های ایشان می شود که همه این هزینه ای نادرست و اتلاف مبالغ هنگفت ارز و ریال کشور نهایتاً از جیب مردم و دولت هزینه می شود.
چرا چون منِ پزشک باید داروهای خارجی گرانقیمت را تجویز کنم که منفعتی آن چنانی برای بیماران ندارد ولی برای خارجیها و عواملشان خیلی منفعت دارد. این یعنی تعارض و تضاد منافع! شرکتهای خارجی سود میبرند و هیچکس هم برخوردی نمیکند. آیا ما واقعاً متوجه عمق مشکلات درمان و دارو در کشور نیستیم؟ آیا اقدام برای اصلاح این وضعیت را لازم نمیدانیم.
زمانی سالانه حدود ۴۰۰ میلیون دلار برای واردات دارو و تجهیزات پزشکی مصرف میشد، در حالی که بسیاری از این تجهیزات اکنون در داخل کشور تولید میشوند. تولید ملزومات پزشکی نیز بیشتر داخلی شده است. با وجود این پیشرفتها، سوال این است که چرا ما همچنان محصولات اغلب بیکیفیت و گرانقیمت را وارد میکنیم؟ حتی برخی از این محصولات، که در کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا تأیید نشدهاند، در ایران مصرف میشوند.
درآمد کشور صرف چه چیزهایی میشود؟ این وضعیت نه تنها غیرقابل قبول است، بلکه باعث تضعیف اعتماد مردم به مسئولان میشود.
همانطوری که ذکر شد، در سالهای اول انقلاب، حتی وقتی خانههای بهداشت ما فقط شامل یک اتاق کوچک بود، خدمات اولیه سلامت مادر و کودک و بقیه خدمات بهداشتی اولیه که ارائه میشدند، شاخصهای سلامت کشور را به سرعت بهبود دادند. مطالعاتی هم که در کشورهایی مانند استرالیا و انگلیس انجام شد، نشان داد که توسعه طب مدرن امید به زندگی را چندان افزایش نمیدهد(فقط ۴%) ولی تغذیه و بهداشت تأثیر بسیار مهمتری دارد یعنی ۹۶% ، البته این کاملاً واضح است که وضع کشور از لحاظ بهداشت و درمان ، نیروی انسانی، مدیریت منابع، قابل مقایسه با دوران قبل از انقلاب نیست، اما اگر ما نظارت مطلوبی می داشتیم و در اجرای سیاستهای کلی سلامت تلاش واقعی و دلسوزانه می کردیم، واقعاً از نظر سلامت جامعه کشور مان حرف اول را می زد.
در دوران دشوار جنگ در حوزه بهداشت و درمان برای پیشبرد اهداف و برنامه ها چه سیاست هایی اعمال می شد و به نظرتان تا چه اندازه موفق بودیم؟
در دوران شاه، ایران به طور گسترده از نیروی انسانی پزشکی خارجی استفاده میکرد. ظاهراً حدود ۶۰۰۰ پزشک خارجی در کشور فعالیت میکردند، اما بسیاری از آنها واقعاً پزشک نبودند و فقط مدرک لیسانس پزشکی داشتند. علت این وضعیت، کمبود نیروی انسانی داخلی بود که باعث شده حتی شبکه بهداشتی درمانی کشور تکمیل نشود.
پس از انقلاب، با وجود چالشهای موجود، تصمیم گرفته شد که شبکه بهداشتی درمانی را راهاندازی کرده و گسترش دهیم و در عین حال به فکر افزایش نیروی انسانی گروه سلامت ( علوم پزشکی) باشیم. در آن زمان، وزیر علوم آقای محمدعلی نجفی پاسخ دادند که افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی غیرممکن است. بعد از ایشان، آقای دکتر فاضل به عنوان وزیر علوم و من نیز به عنوان وزیر بهداشت منصوب شدیم.
با آقای دکتر فاضل که همکلاسی و دوست قدیمی من بود، صحبت کردیم که مشکل را با هم حل کنیم. ایشان سه ماه فرصت خواستند و تعدادی از بیمارستانهای وزارت بهداری و بعضی امکانات دیگر ، چون فرصت ۳ ماهه تمام شد ایشان هم اعلام کردند که افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی برای وزارت علوم امکانپذیر نیست.
در نهایت، ناچار شدیم لایحهای را ارائه دهیم که بر اساس آن، آموزش پزشکی از وزارت علوم جدا شد و به وزارت بهداری ( سابق) ملحق شد. این تغییر، فرصتی فراهم کرد تا ما به سرعت ظرفیت دانشکدههای علوم پزشکی را افزایش دهیم. قبل از این اقدام قانونی، حدود هزار دانشجو ی پزشکی در سال پذیرش میشدند، اما در سال اول اجرای این قانون( ادغام)، این تعداد به ۷۰۰۰ نفر رسید. سایر رشتههای علوم پزشکی نیز همین روند را طی کردند.
در آن زمان، فقط شهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد، تبریز، اصفهان و کرمان دارای دانشکده پزشکی بودند لذا به منظور حرکت به طرف عدالت و به ویژه عدالت در سلامت تصمیم گرفتیم تا در تمام استانها دانشگاههای پزشکی تأسیس کنیم و تخصصها را گسترش دهیم. برای اولین بار، ۲۵ دوره فوق تخصصی هم در کشور راهاندازی شد. تا آن زمان کشور، رشته فوق تخصصی نداشت. البته تربیت هر پزشک هفت سال زمان میبرد، دروه های تخصص و فوق تخصص هم جمعاً ۵ تا ۸ سال وقت لازم دارد ، اما بالاخره این اقدام باعث شد که کشور در حوزه نیروی انسانی پزشکی، تخصصی و فوق تخصصی در همه رشته ها به خودکفایی برسد و بی نیاز از نیروی انسانی خارجی شود.
قبل از این تغییرات، بسیاری از بیماران مجبور بودند برای درمان به خارج از کشور بروند. درمانهایی مانند پیوند کلیه، درمان ناباروری و پیوند کبد و … فقط در خارج انجام میشد. به عنوان مثال، برای درمان ناباروری، زوجها مجبور بودند یک تا یکنیم سال در خارج از کشور بمانند، اما گاهی نتایج خوبی نداشت. برخی از بیماران باردار میشدند، اما تفاوتهای فرهنگی در کشورهایی مانند انگلیس باعث میشد که زندگی زناشوییشان دچار مشکل شود.اعزام این تعداد خیلی زیاد بیمار به خارج از کشور سالیانه دهها میلیون دلار، ارز از کشور خارج می کرد.
با توسعه خدمات درمانی داخلی، این وابستگی به کشورهای خارج خاتمه یافت و کشور توانست بیماران خود را در داخل درمان کند. در گذشته، بیماران ایرانی همواره به خدمات درمانی خارجیها علاقهمند بودند، حتی این احساس در بین شخصیتهای کشور وجود داشت. به این معنا بود که درمان در خارج بهطور کلی متفاوت و کارآمدتر از داخل کشور است.
با افزایش تعداد متخصصان و فوقتخصصها در داخل کشور و تجهیز بیمارستانها، وابستگی به کشورهای خارجی به صفر رسید. از آنجا که با بهبود سیستم درمانی داخلی، هزینههای درمان در ایران بهطور قابل توجهی کاهش یافت بیماران ایرانی مقیم خارج و سپس حتی بیماران خارجی برای درمان به ایران آمدند. این امر باعث شد تا “به اصطلاح ” «گردشگری سلامت» در کشور رونق یابد.
با اینحال، در این حوزه نیز نظارت کافی صورت نگرفت. متأسفانه، این صنعت تا حدود زیادی بهدست دلالها افتاد که فقط به سود خودشان فکر میکنند. وقتی یک بجای پزشک ماهر و توانمند، بیمار را به پزشکی غیرماهر بسپارند تا از این طریق سودآوری بیشتری کنند، نتیجه آن، چیزی جز مشکلات بیشتر برای بیماران نخواهد بود. اگر این روند ادامه پیدا کند، بهزودی این امتیاز هم از ما گرفته خواهد شد چراکه در کشور ما، نظارت معنای واقعی خود را از دست داده است.
زیرساختهای لازم فراهم شد، شبکه بهداشتی درمانی کشور، ادغام آموزش پزشکی در خدمات بهداشتی درمانی ( شبکه)، توسعه نیروی انسانی و گسترش خدمات تخصصی و فوق تخصصی، همه اینها انجام شد. اما به دلیل انتخاب های نه چندان صحیح مسئولان ، عملکردها مسیر کاملاً متفاوت و بعضاً متضادی را طی کرد. در نتیجه روند سریع گسترش شبکه بهداشتی درمانی به کندی گرائید و عملاً به فراموشی سپرده شد ( علیرغم سیاستهای کلی سلامت که مقام معظم رهبری نزدیک به ۱۱ سال قبل ابلاغ فرمودهاند) و به دنبال آن ادغام پژوهش، آموزش پزشکی در خدمات بهداشتی درمان کشور (شبکه) هم به همان درد مبتلا شد. در نتیجه نظام سلامت که به سمت هدف مقدس عدالت در سلامت پیش می رفت، مسیرش تغییر کرد.
در اجرای کارهای مدیریتی در کشور، مشکل و مسئله اصلی کمبود پول نیست، بلکه مدیریت است. اگر در دوره وزارت بنده کارهایی انجام نشده، دلیل آن این است که مدیر خوبی نبودم. آفت دیگر آنست که مدیران ارشد اعم از وزراء، معاونین و روسای دانشگاهای علوم پزشکی متاسفانه قسمت قابل توجهی از ایام را صرف کار خصوصی می کردند یعنی حق خود و احیاناً خانواده را هم عرض ده ها و دهها میلیون از مردم می بینند. آیا این امر تعارض منافع نیست؟
در تمام مدت معاونت و وزارتم، هرگز کار خصوصی انجام ندادم؛ نه مطب داشتم، نه طبابت خصوصی، نه تدریس دانشگاهی. بااینکه تدریس عشق من بود، اما به دلیل کمبود وقت، تمام تمرکزم را بر کار اجرایی گذاشتم. برعکس، بعد از من، وزرا بهمحض اینکه ساعت کاریشان تمام میشد، بهجای ادامه امور اجرایی، به کارهای خصوصیشان میپرداختند.
معتقدید نگاه کاسب مأبانه به حوزه بهداشت و درمان ورود کرد؟
اگر بخواهم در یک کلمه مشکل را بیان کنم، میگویم “عدم نظارت”. ما در فرهنگستان علوم پزشکی، ویژگیهای لازم برای وزیر بهداشت جمهوری اسلامی را تعیین و آن را برای روسایجمهور منتخب ارسال کردیم.
انتخابها باید بر اساس نیازهای مردم، شایستگی و توان مدیریت ، شجاعت مدیر، شناخت کامل مشکلات جامعه و اولویتها صورت گیرد. باید فردی دلسوز و فداکار و عاشق خدمت به مردم و بویژه محرومین باشد .
وقتی بر امور نظارت نباشد، نباید انتظار داشت که کارها درست پیش بروند. اگر نظارت باشد، باید پرسیده شود که چرا افلان اتفاق افتاد؟ چرا آن تصمیم گرفته شد؟
اوائل انقلاب برنامه پنج ساله و امثال آن وجود نداشت. اما حالا حدود ۱۱ سال از تصویب و ابلاغ سیاستهای کلی سلامت میگذرد، سیاست هایی که واقعاً مانند یک جواهر ارزشمند است. بااینحال، در تمام این سال ها مورد غفلت تقریباً کامل قرار گرفته است.
مقام معظم رهبری به مسائل مهمی نظیر اولویت بهداشت و شبکه بهداشتی درمانی همیشه تاکید داشتند و دارند و به تعدادی از وزراء محترم به صورت حضوری هم تاکید می فرمودند.
انتخابها و اولویت ما در حوزه سلامت اگر بر تقویت شبکه بهداشتی درمانی متمرکز میشد، کشور میتوانست علاوه بر ارتقاء سلامت و عدالت در سلامت، صرفه جویی اقتصادی هم داشته باشد. وجود شبکه بهداشتی درمانی باعث شد که با تعداد پزشکان محدود و نیروی انسانی کمتر و هزینههای پایینتر، خدمات بهتری ارائه شود. شرایط روستاها و شهرهای کوچک حتی بهتر از شمال تهران شده بود. اما اکنون، با اینکه منابع مالی بیشتری در دسترس است، هنوز همان مشکلات گذشته پابرجاست. هر مسئولی به جای پیگیری و اجرای سیاست های کلی سلامت و برنامه پنجساله ممکن است به بیراهه برود و مورد نقد هم قرار بگیرد.
در دوران مدیریت شما، با وجود اینکه در دوران جنگ و شرایط بسیار سختی بودیم، اما توانستیم عفونتها را کنترل کنیم و برنامه واکسیناسیون را اجرا کنیم. مهمترین شاخص مدیریتی در آن زمان در حوزه بهداشت و درمان چه بود که باعث شد از آن شرایط سخت عبور کنیم؟
بنظر بنده در درجه اول دعای همه روزه و در هر فرصت، توسل و ضمناً اطمینان از استجابت دعا. ازطرفی امام پیوسته به مسئولان راجع به حقوق مستضعفین، کوخ نشینان، روستائیان تاکید می کردند، لذا احساس تکلیف و انجام وظیفه در مورد محرومان جامعه بسیار بسیار بیشتر می شد. در مجموع اصل قضیه عشق به انقلاب اسلامی، نظام اسلامی و مردم مسلمان بود.
در اجرای اولویت بهداشت، ارتقاء سلامت، شبکه بهداشتی درمانی، ادغام آموزش و پژوهش در عرصه خدمات سلامت و بسیاری از این برنامه ها یا نتایج اقدامات بعد از سال های خیلی طولانی مشخص نبود ولی در خرید تجهیزات و ساختن بیمارستان از لحظه کلنگ زنی تا افتتاح می تواند تبلیغ شود و اعتبارات را هم به سوی خود بکشد.
در دوران جنگ نگاه عموم مردم به پزشکان و به طور کلی کادر درمان چگونه بود و امروز چگونه است؟ اگر تغییر نگاهی رخ داده، به چه علت بوده است؟
آن زمان نیروی انسانی کم بود و پزشکان خارجی که در کشور حضور داشتند، چندان کارآمد نبودند. از سوی دیگر، جنگ و شرایط سخت آن موجب شد که بسیاری مجروح یا شهید شوند. با این حال، کادر پزشکی در آن دوران کم نگذاشتند.
من شاهد بودم که حتی کسانی که از جبهه میترسیدند، بهواسطه قانونی که مقرر شده بود، سالانه یک ماه در جبهه خدمت میکردند. برخی از آنها اسیر یا شهید شدند، اما وجدانشان آسوده بود که وظیفه خود را انجام دادهاند. بسیاری از افرادی که به دفعات و داوطلبانه در جبهه حضور می یافتند ، اعتقادات مذهبی قوی تری داشتند.
در مورد پزشکان متاسفانه نظرات نامناسبی توسط بعضی از نمایندگان مجلس و بعضی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیز در صدا و سیما بیان می شود که دلیل واقعی آن را نمی دانم ولی علاوه بر نقد های دیگر که بعضی هم در مواردی ممکن است حق باشد ولی اکثراً کلی گویی است و تعمیم بعضی اتهامات به همه می تواند موجب کدورت آنان و حتی شاید موجب شود برخی از پزشکان از کشور مهاجرت کنند و این مهاجرت ها موجب خسارت های بسیاری به کشور می شود، خسارتهایی که شاید از خسارت های زمان جنگ بیشتر باشد. متأسفانه هنوز ضرورتی نمی بینیم که تلاش بیشتری انجام دهیم تا پزشکان بیشتری از کشور مهاجرت نکنند.
به مهاجرت پزشکان و پرستاران اشاره کردید، علت این مهاجرت ها را چه می دانید و برای ممانعت از آن باید چه اقداماتی انجام شود؟
وقتی در مورد مهاجرت پزشکان و پرستاران صحبت میکنیم، باید بدانیم که علاوه بر عوامل مالی، شرایط اجتماعی و ذهنیت منفی بعضی از مردم هم مؤثر است. اگر مردم به پزشکان احترام بگذارند و حرمت این جامعه پزشکی از سوی مسئولین و صدا و سیما حفظ شود، مسلماً کمتر شاهد مهاجرت آنها خواهیم بود.
آنچه که ما امروز نیاز داریم، سلامت جامع و همه جانبه است که همه ابعاد سلامت (جسم، روان، اجتماعی و معنوی اسلامی) را در بر گیرد. به هر حال، کار برای این مردم و این نظام توفیق بسیار بزرگی است برای اینکه این نظام، استثنایی است. مردم ایران همواره در مقابل چالشها مقاومت کردهاند و با ایمان و ارزشهای خود، سیستم را حفظ کردهاند. نظام جمهوری اسلامی، با الهام از ارزشهای اسلامی و انقلابی، توانسته است در شرایط سخت، به توسعه و پیشرفت کشور کمک کند.
با توجه به روندهای اتخاذ شده در عرصه ی جهانی در حوزه بهداشت و درمان و به طور کلی سلامت، وضع ایران را چگونه می بینیند؟ در چه عرصه های موفق بوده و در چه عرصه هایی نیازمند کار بیشتری هستیم؟ انتظار شما به عنوان یکی از تاثیرگذاران عرضه بهداشت و درمان کشور، از تیم فعلی وزارت بهداشت و دولت فعلی چیست؟
در آن دوران، کارشناسان و مسئولان سازمان جهانی بهداشت و یونیسف به دفعات به ایران مسافرت می کردند و وضعیت ایران در حوزه بهداشت و درمان را با دقت مورد بررسی قرار می دادند و در مصاحبههای مختلف اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران باید الگوی دیگر کشورها باشد. شاخصهای بهداشتی درمانی و آموزشی ما به سرعت در حال پیشرفت بودند، در حالی که برخی از کشورهای منطقهای ثابت مانده بودند.
زمانی رئیس یونیسف از من دعوت کرد تا برای ۴۶ وزیر بهداشت کشورهای مختلف در اجلاس سخنرانی کنم . چون سخنرانی کلیدی ( اصلی) را به عهده بنده گذارده بودند و من آن موقع وزیر نبودم ، ظاهراً بعضی از وزراء ناراحت شدند. اما بعد از آن، رئیس یونیسف که بسیار مسلط به کار بود، گفت: من کشور شما را خوب می شناسم و میتوانم برای خدمات به شما نمره بدهم. اگر نمرهای که برای کارهایی که شما در کشور خودتان کردهاید، بدهم بین ۲و ۳ است . اما برای کارهایی که دکتر مرندی انجام داده است نمره ۲۲ می دهم . اتفاق دیگر این که رئیس منطقه سازمان جهانی بهداشت از من دعوت کرد تا درباره ادغام آموزش عالی سلامت در خدمات سلامت و نیز وزرای آموزش عالی کشورهای منطقه سخنرانی کنم. بعد از سخنرانی خیلی ها مراجعه کردند و از بنده اطلاعات بیشتر می خواستند .یکی از حضار را که آن موقع نمیشناختم رئیس فدراسیون آموزش پزشکی بود که بشدت تحت تاثیر سخنرانی بنده قرار گرفته بود و از من خواهش کرد که ایشان را برای بازدید از آنچه شرح داده بودم دعوت کنم، لذا ایشان را به ایران دعوت کردم و بعد از بازگشت از ایران، در یک مصاحبه گفت: «کاری که جمهوری اسلامی ایران انجام داده، کاری است که همه دنیا آرزو میکنند. شبکه بهداشتی درمانی و ادغام آموزش در خدمات سلامت در ایران باید الگوی تمام کشورهای دنیا برای آموزش در قرن بیست و یکم باشد.» البته متاسفانه ارزش این اقدامات انقلابی در دراخل کشور درک نشده است .
به تیم وزارت بهداشت دولت فعلی چه توصیه ای دارید؟
توصیه های لازم را کرده ام. با بیش از نیمی از وزیران بهداشت دولت های مختلف جلساتی برگزار کردم و نکاتی را متذکر شدهام.