خلوت زندان، فرصت رندان؛ تاملی نشانهشناسانه در رمان «خار و میخک»
ادبیات دیوان فکر و فرهنگ فرهنگ ملتهاست. در آینه ادبیات هم افتخارات گذشته یک ملت را میتوان دید و هم عزم و اراده آنان را برای ساخت آیندهشان و داستان که تصویر زندگی آدمی است روایت دیروز، امروز و آینده ملتهاست.
آثار ادبی اعم از شعر و نثر، نه ابزار تفرج خاطر که عرصه جولان ارادهها و اندیشههاست. داستان در جدیدترین کارکردش میدان مبارزه است و پیروز میدان جنگ سخت جز با غلبه در جنگ روایتها نمیتواند به اهداف خود دست یابد. در میدان جنگ نظامی کسی که ابتکار عمل را در دست بگیرد و روایت پیشدستانه و مورد نظر خود را از صحنه نبرد ارائه دهد و انبوه لشکریان پراکنده در انحاء عالم را ذیل عنوان افکار عمومی با خود همراه و هممرام کند؛ بر رقیب خود فائق آمده است.
موضوع این گفتار کوتاه، مصداق مبارزه میدان جنگ رودر رو، مقاومت و مداومت بر عقیده و عرصه روایتگری و تصویر پردازی است. یحیی سنوار که اغلب به عنوان چهره مبارز فلسطینی شناخته میشود که تجربه چند بار زندان رژیم صهیونیستی را هم دارد قصه عمر خود را میان این نشانه ها و کنشگری ها سپری کرده است؛ کارگر و بنّا، رزمنده مجاهد، اسیر و دربند، ادیب ناشناس، آزاده آزرده، فرمانده شجاع، شهید و سرافراز.
قرنفل؛ نماد چیست؟
حضور در زندانهای رژیم صهیونیستی پایان خط نبود، حصار بلند و تاریک آن باعث تسلیم و توبه نشد، بلکه این بار خلوت زندان برای او که از فضیلت شجاعت برخوردار بود و به شهادت عشق میورزید فرصت رندان خلق کرد تا هم زبان عبری بیاموزد تا به ترجمه برخی آثار عبری بپردازد و هم دست به قلم ببرد و آثار هنری و ادبی زیبا و الهامبخش خلق کند. در میان آثاری که خلق کرده است دو رمان به چشم میخورد که یکی از آن دو تحت عنوان الشوک و القرنفل منتشر شده است.
خار و میخک یا خار و گل قرنفل عنوان ترکیبی است که او برای رمان خود انتخاب کرده است و به اجمال میتوان گفت، قرنفل گلی است که در یک بوته کوتاه، رنگهای مختلف دارد و به رغم زیبایی اش بیشتر یک گل خوشبو شناخته میشود. قرنفل گلی تاریخی و باستانی است و در فرهنگها و ادبیات ملل مختلف معانی گوناگونی دارد. از آن جمله اینکه در یونان زهره الرب شناخته میشود. یعنی شکوفه خداوند جاودانگی. در میان مسیحیان نماد درد و رنجهای مسیح است و در میان پرتغالیها نماد انقلابی است که به سقوط دیکتاتور زمان منتهی شد، در برخی کشورهای اروپایی دیگر نماد دموکراسی اجتماعی است. اینها دلالتهای مختلفی برای قرنفل بود که در خور پژوهش ادبی مستقل و کشف تناسب آن با رمان یحیی سنوار است.
دو نکته درباره این رمان بسیار قابل توجه است. نخست اینکه داستان خار و میخک یک قصه واقعی است نه داستانی خیالی و معمول آن است که قصه واقعی در زمان خاص و مکان خاص برای شخص یا اشخاصی حادث شده باشد. به عبارت دیگر داستان واقعی سرگذشت زندگی افراد خاص است. او خود میگوید: این داستان شخص من یا هیچ فرد خاص دیگری نیست و با اینکه حوادث داستان واقعی است، مربوط به این فلسطینی یا آن فلسطینی نمیشود.
پرسش این است که چگونه میشود یک قصه واقعی باشد ولی به بیان تجربه افراد مختلف بپردازد نه فردی خاص؟ شاید پاسخ این است که میخواهد بگوید زندگی با همه فراز و فرودهایش و دنیا با همه زیباییهایش، گذر روز و ماه و سال با همه گوناگونیاش برای هر فرد فلسطینی فقط در چند کلمه خلاصه شده است که آن چند کلمه هم، برای همه یکسان است. شاید جنگ، ویرانی، مقاومت، شهادت، ندای مظلومیت، مشاهده بربریت و مانند آن کلیدواژههای همه دنیای یک فلسطینی است؛ نهفقط تجربه ابو ابراهیم.
جالبتر اینکه نویسنده رمان خار و میخک میگوید در روایت این قصه واقعی، خیال هم نقش دارد ولی نقش خیال تنها یک چیز است و آن اینکه یک تجربه واقعی را به هیات یک رمان ادبی در بیاورد وگرنه حوادث رمان همهاش را من تجربه کردهام و بسیاری از فلسطینیها در گذر زمان همان را تجربه کردند.
نکته دوم یک تامل نشانه شناسانه است. یکی از شاخههای نشانهشناسی ادبی عبارت از نشانهشناسی عناوین آثار ادبی اعم از شعر و نثر است. در این شاخه از نشانه شناسی به تحلیل دلالتهای نشانهای عنوان اصلی و عناوین فرعی پرداخته میشود. درباره این رمان هم پرسش این است که چرا یحیی سنوار نام رمان خود را خار و میخک گذاشت؟. چرا گل میخک ؟ چرا ..؟ در این خصوص عدهای از کارشناسان گفتهاند نویسنده میخواهد بگوید گل میخکِ حکومت حماس در غزه به خاری مبدل خواهد شد که منطقه را آتش خواهد زد. او میگوید حماس قیامی برای حکومت کردن نیست بلکه برای مبارزه و مقاومت است. در این برداشت گل با طراوت جوانان فلسطین اگر هم پژمرده شود به خاری تبدیل خواهد شد که آتشی در خرمن دشمن خواهد انداخت. ولی به نظر میرسد تحلیل نشانهشناختی عنوان رمان، حاکی از چیز دیگریست. اگر خار و گل یا خار و میخک را در تحلیل همزمانی با هم ببینیم در آن صورت معنایش این است که جنگ، دفاع، خرابی، سختی و دشواری دارد و همزمان عزت، مقاومت و سرفرازی نیز دارد.
و اگر تحلیل درزمانی از این عنوان داشته باشیم در آن صورت دلالتش این است که از پس جنگ، جهاد و مقاومت، فصل روییدن گل و رویش امید و حیات خواهد رسید. این تعبیر با مضامین موجود در رمان که عبارت است از ناامیدی، و امید، شکست و پیروزی و مانند آن نزدیکتر است و نظم زبانی آن هم یعنی خار و گل همین ترتیب را افاده میکند.
به این ترتیب یحیی سنوار که افزون بر ذوق ادبی از تحصیلات تخصصی مطالعات ادب عربی بهرهمند است، برای انتخاب عنوان برترین و مشهورترین اثر ادبی خود اشارتهای ظریف و ظرافتهای هنری برجستهای به کار گرفته است.