رسانههای تصویری را تا ۶ سالگی برای کودکان منع کنید
بچهها را باید با رسانههای مختص خودشان بزرگ کرد. رسانه کودک ویژگیهای متعددی دارد، از جمله عنصر روایتگری که میتواند خلاقیت آنها را بالا ببرد. همچنین در بحث بالا بردن خلاقیت، بچهها را میتوان با برنامههای آوایی مانند پادکستهای مقتضی به سن خودشان بزرگ کرد تا امکان تخیل آنها در این زمینه هم بالاتر رود. رسانههای تصویری جنبه هیپنوتیزم دارند و مخاطب را جلب و جذب میکنند و تصور بچه را با دنیای واقعی قطع میکند. به مناسب روز ملی کودک، در خصوص ارتباط کودکان با رسانهها، دکتر محمد لسانی، کارشناس سواد رسانهای گفتوگو کردهایم.
بچهها تا چه سنی باید از رسانه دور باشند و اگر چنین است چرا باید از اخبار رسانههای مختلف دوری کنند؟
طبق اعلانهای سازمان بهداشت جهانی، دو طیف سنیِ «تا ۳ سالگی» و «تا ۶ سالگی»، دوران محدودیت استفاده از رسانه است. «تا ۳ سالگی»، دوره به شدت محدودی است. به خاطر اینکه اساساً هیپنوتیزم رسانههای تصویری باعث اختلال شناختی و عصبی میشود و «تا ۶ سالگی» هم به واسطه اینکه مغز انسان تا ۶ سال کامل میشود و عصبها عملاً تنظیم میشوند، مهم است که سرگرمی به جای استفاده از رسانههای تصویری جایگزین باشد. رسانههای غیرتصویری مثل رادیو و مجله کودک و خردسال، طبعاً منع کمتری دارند و برای استفاده آزاد هستند.
هر نوع رسانه، چه تاثیرات منفی و سوء میتواند بر ذهن بچهها بگذارد؟
رسانههای تصویری عملاً قاتل تخیل و رسانههای آوایی تخیلساز هستند. بنابراین اگر پدر و مادر داستانی میگویند یا از طریق رادیو و پادکست، صوت پخش شود، خردسال همآوایی و مشارکت میکند و این موضوع به قابلیتهای پردازش ذهنیاش کمک میکند. اما همانطور که اشاره کردم، رسانههای تصویری به این دلیل که هیپنوتیزم میآورند، یعنی فرد را جذب و جلب میکنند و امکان مشارکت بچهها را هم سد میکنند، رویا و دنیایی دیگر میآفریند که گاه آن دنیای دیگر را خردسال نمیتواند در برخورد با جهان واقع، هضم کند و فکر میکند که قوانین آن دنیا در دنیای جاری ما حاکم است. بنابراین مسئله مهم آن است که کودکان و خردسالان را باید با دنیای واقعی پیوند دهیم چرا که رسانه میتواند فضای دگرگونی را برای آنها ایجاد کند که به مرور زمان، در یک خلسه و فضای توهمی فرو بروند.
رسانههایی که برای کودک در نظر گرفته شدهاند، باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟ در ایران نشریاتی مانند «کیهان بچهها» و «دوچرخه» و در خارج رسانههایی که مختص کودکان هستند، چه ویژگیهایی دارند و باید داشته باشند؟
در بخش اول پرسش شما همان پیوند با واقعیت را تکرار میکنم. نکته دوم مهارتآموزی و نقطه سوم تعاملگرایی و چهارم توجه به احساسات است. نکته بعدی داستانگویی و روایت محوری است که این رسانهها باید داشته باشند. نکته بعدی بصری بودن و آوایی بودن است که در کنار هم تاثیر رسانه را افزون میکند و نکته آخر توجه به مشارکت، به معنایی است که بخشی را برای آنها بگذارد و به آنها تعلق دهند. یعنی اگر بچهها بخواهند شعری تکرار شود، این امکان وجود داشته باشد. نکته آخر هم مبتنی بر پاداشدهی باشد. یکی از ظرفیتهایی که رسانهها دارند و افراد را ترغیب میکنند، این است که پاداش آنی و پاداش آتی میدهند. پاداش آنی آن است که فرد خودش را در قاب رسانه میبیند و پاداشت آتی ممکن است کسب یک وجهه و اعتبار باشد که با مرور زمان به فرد القاء میشود. اینها میتواند جزو ویژگیهای رسانه باشد.
آیا شنیدن و دنبال کردن اخبار بزرگسالان در آینده ممکن است که باعث تشدید اضطراب، استرس و افسرگی برای کوکان در سنین بالا شوند؟
ما ردهبندی محتوا را داریم که حوزههای مختلف مانند خشونت و الفاظ رکیک و ناسزا، روابط، مواد مخدر و مشروبات الکلی، واقعیتهای زندگی، فقر، مرگ، اصولا برای بچهها قابل هضم نیست و طرح اینها در سنین پایین امکان اضطراب، افسردگی، دوریگزینی و انزوا برای کودک را دارد. حتما باید پرده و حفاظی به معنای فاصله گرفتن بین محتوای بزرگسال و محتوای کودک باشد. چه سریالها، چه اخبار، فضایشان باید از کودکان جدا باشد آن هم به دلیل احتمال اثراتی که میتواند روی روحیه آنها به جای بگذارد.
چگونه باید بچهها را تربیت کرد که در سنین جوانی سراغ رسانههای درست با جهتگیری درست بروند؟
همه چیز از پایه به معنای انتخاب و انتخابگری شروع میشود. ما باید تفکر نقاد و خلّاق را در کودکان افزایش دهیم. تفکر نقاد به فرم، محتوا و به نتایج و عاقبت توجه میکند و این موارد اگر به صورت مداوم چالشهای ذهنی کودک ما باشد، با گذر زمان قوی خواهد شد و میتواند انتخابهای آینده خودش را فعالانه و مبتنی بر پاداشها و پیامدهای مثبت، به درستی برگزیند. اما اگر این تفکر نقاد تضعیف شود، کودک صرفا مصرفکننده و کاملاً در خدمت دیگران قرار میگیرد، خادم دیگران است و در خدمت دیگران خواهد ماند و هیچ اراده و هدفی در درون خودش ندارد.