خبرگزاری کار ایران

رضا نصری:

رفع موانع موجود برای اجرای سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین امری ضروری است/ احیای برجام چندان میسر نیست

رفع موانع موجود برای اجرای سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین امری ضروری است/ احیای برجام چندان میسر نیست
کد خبر : ۱۵۰۷۹۸۲

معتقدم احیای برجام – با حفظ تعهدات طرفین به شکلی که در سال ۲۰۱۵ تعریف شده بود – دیگر چندان میسر نیست. اما می‌شود با اِعمال تغییراتی در تعهدات طرفین به توافق جدیدی – که اساس و پایه آن برجام باشد – دست یافت.

رضا نصری گفت: توسل قدرت‌های اروپایی به سازوکار موسوم به «اسنپ بک» به نفع هیچ‌یک از طرفین نیست. چنین اقدامی از طرف اروپا می‌تواند منجر به خروج ایران از معاهده ان.پی.تی شود و تنش‌ها را به صورت تصاعدی افزایش دهد. آنچه می‌تواند از تحقق چنین سناریوی نامطلوبی جلوگیری کند، تغییر رویکرد طرفین از رویکرد تقابلی به رویکرد تعاملی است. در ایران، اراده برای اصلاح مسیر و هدایت روابط به سمت تنش‌زدایی با انتخاب مسعود پزشکیان شکل گرفته است. حال، نوبت اروپاست که از این فرصت استفاده کند - و ضمن پذیرش جایگاه ایران به عنوان یک حقیقت اجتناب‌ناپذیر – در جهت بهبود روابط گام بردارد.

مسعود پزشکیان در مقاله خود در روزنامه «تهران تایمز» اظهار داشته است که حاضر است علی‌رغم فراز و نشیب‌های گذشته در روابط میان ایران و اروپا - در چارچوب «تعامل سازنده» - روابط را به سمت مطلوب‌تری هدایت کند. این گزاره از این درک نشأت می‌گیرد که در جهان امروز می‌توان همزمان در یک حوزه اختلاف داشت، در یک حوزه رقابت کرد و در حوزه دیگری به همکاری نشست.

امروز، روابط اغلب کشورها با یکدیگر به همین شکل است. اما رسیدن به چنین تعادلی نیازمند گفت‌وگو در چارچوب یک بسته جامع است که در آن طرفین اختلافات و منافع مشترک را روی میز بگذارند و تلاش کنند اختلافات را در حد ممکن تعدیل و منافع مشترک را در حد ممکن پیگیری نمایند.

ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که در حزب جمهوری‌خواه دو نگرش متفاوت درباره جهت‌گیری سیاست خارجی آمریکا وجود دارد که در همایش اخیر جمهوری‌خواهان نیز کاملاً محرز بود. یکی نگرشی است که به شدت روس‌ستیز است، پوتین را قاتل و جنایتکار می‌خواند، پایبند به ناتو و خواهان تقویت آن است و در مجموع حامی مداخله‌‌گری آمریکا در روابط بین‌الملل است. این نگرش در همایش اخیر جمهوری‌خواهان توسط نیکی هیلی و پومپئو و افرادی دیگری تشریح شد. یک نگرش دیگر در پی تعامل با روسیه است، منتقد سازمان ناتو است و حتی در مواردی از خروج از این پیمان نظامی سخن گفته است،‌ برخی متحدین سنتی آمریکا را متهم به سوءاستفاده و بهره‌کشی می‌کند، قائل به مهار چین است و در مجموع رویکرد غالباً انزواگرایانه‌ای نسبت به سیاست خارجی دارد. این نگرش در شخص دونالد ترامپ و حلقه‌ اصلی اطرافیان او - از جمله جی‌دی ونس (معاون پیشنهادی او) -قابل مشاهده است.

حال باید دید در دولت دوم ترامپ چه تعادلی میان این دو رویکرد برقرار خواهد شد چرا که آینده روابط آمریکا و اروپا تابع این تعادل خواهد بود؛ احتمال می‌رود با توجه به انتخاب جی‌دی ونس به عنوان معاول رئیس‌جمهور، طیف روس‌ستیز حزب جمهوریخواه به حاشیه برود و افرادی مانند نیکی هیلی، تام کاتن، مارک روبیو و پومپئو که پیش از این از آن‌ها به عنوان گزینه‌های جدی برای تصدی وزارت امور خارجه نام برده می‌شد کنار گذاشته شوند یا در نهایت به مناصب مرتبط با امنیت داخلی – مانند ریاستHomeland Security - گمارده شوند. طبیعتاً در این صورت شکاف اروپا و آمریکا به خودی خود تشدید خواهد شد و اروپا  به سمت اتخاذ سیاست مستقل‌تری حرکت خواهد کرد.

پس از تشکیل دولت ترامپ ایران می‌تواند با تحلیل دقیق‌تری نسبت به نقش خود در این میان سیاست‌گذاری کند. در این میان یک حقیقت را نیز نباید نادیده گرفت و آن اینکه در دولت اول ترامپ نیز به‌رغم وجود افرادی مانند نیکی هیلی و مایک پومپئو در مناصب کلیدی سیاست خارجی، آمریکا نتوانست قدرت‌های اروپایی را قانع سازد که به سازوکار ماشه متوسل شوند و برجام را به کل نابود کنند.

زمانی هم که خود آمریکا رأساً تلاش کرد در شورای امنیت از این سازوکار علیه ایران استفاده کند، با شکست فاجعه‌آمیزی مواجه شد، در حدی که حتی انگلیس (به عنوان کشوری که روابط ویژه‌ای با آمریکا دارد) نیز از او حمایت نکرد. این یعنی آمریکا و قدرت‌های اروپایی- به‌رغم وابستگی‌ها و پیوندهای عمیقی که دارند- لزوماً در همه پرونده‌ها همسویی ندارند و ایران می‌تواند با یک سیاست درست و هوشمندانه در این موارد، از اختلافات موجود بهره‌برداری کند.

معتقدم در ماه‌های اخیر، به فرایند عادی‌سازی روابط عربستان سعودی و رژیم اسرائیل لطمات زیادی وارد شده و تحقق آن نسبت به گذشته نامحتمل‌تر شده است. اول اینکه از آخرین باری که عربستان سعودی و رژیم اسرائیل در این مورد گفت‌وگوهایی داشته‌اند، یک «نسل‌کشی»‌ در غزه رخ داده و بستر سیاسی لازم برای عادی‌سازی روابط تا حدود زیادی از بین رفته است. در هر حال، عربستان سعودی دیگر نمی‌تواند به‌آسانی ضرورت این عادی‌سازی را برای افکار عمومی خود و کشورهای عرب توجیه کند.

دوم اینکه یکی از شروط اصلی عربستان سعودی برای مبادرت به عادی‌سازی، شرط تشکیل دولت مستقل فلسطین بود که با توجه به مواضع تند دولت فعلی اسرائیل غیرممکن به نظر می‌رسد. مضاف براینکه اخیراً کنست (مجلس) اسرائیل نیز، در اقدامی بی سابقه، قطعنامه‌ای به تصویب رساند که در آن تشکیل دولت فلسطین را خطری موجودیتی برای اسرائیل خواند و با آن مخالفت کرده است.

سوم اینکه آشتی عربستان سعودی و ایران، حاکمان ریاض را در برابر یک انتخاب سخت قرار داده و آن اینکه باید تصمیم بگیرند امنیت خود را به واسطه انعقاد یک معاهده نظامی با آمریکا «اجاره» کنند یا اینکه به پیگیری تحکیم روابط خود با ایران– که همسایه‌ای  دائمی و قدرتمند است– ادامه دهند. یعنی باید تصمیم بگیرند احیاناً با میانجی‌گری میان ایران و آمریکا، یک نظم جدید منطقه‌ای با همکاری ایران تشکیل دهند یا اینکه با ورود به پیمان‌های ابراهیم، منطقه را علیه ایران سازماندهی کنند و روابط‌شان را با ایران مجدداً به تنش بکشانند. زمانی که بحث عادی‌سازی با اسرائیل به اوج خود رسیده بود، این گزینه به شکل فعلی در برابر عربستان سعودی قرار نداشت.

دولت پزشکیان می‌تواند با ابتکار عمل و با رویکرد سازنده‌ای که نسبت به منطقه اتخاذ کرده، در جهت‌دهی به عربستان سعودی نقش مهمی ایفا کند. نگاه مسعود پزشکیان به منطقه مبتنی بر مقوله «منطقه قوی» است و معتقد است کشورهای همسایه باید منابع و ثروت خود را – به جای مهار یکدیگر - در جهت توسعه‌ منطقه و ایجاد ثبات برای رشد اقتصادی معطوف کنند. این سیاست اعلامی آقای پزشکیان با رویکرد کنونی عربستان سعودی اشتراکات زیادی دارد و لازم است دو کشور به صورت جدی در جهت تحقق آن تلاش کنند.

معتقدم احیای برجام – با حفظ تعهدات طرفین به شکلی که در سال ۲۰۱۵ تعریف شده بود – دیگر چندان میسر نیست. اما می‌شود با اِعمال تغییراتی در تعهدات طرفین به توافق جدیدی – که اساس و پایه آن برجام باشد – دست یافت. این بار یک تفاوت عمده در صحنه مذاکرات رخ داده و آن اینکه کشورهای منطقه – از جمله عربستان سعودی – مانند گذشته مخالف توافق میان ایران و کشورهای غربی نیستند و لابی‌های آن‌ها در واشنگتن در انعقاد و اجرای یک توافق احتمالی سنگ‌اندازی نخواهند کرد. با مشارکت و همکاری کشورهای همسایه نیز برای آمریکا و کشورهای غربی بهانه «فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران» - که دفعه پیش با استناد به آن آمریکا از برجام خارج شد - تا حدود زیادی بلاموضوع شده است.

امروز،‌ کشورهای همسایه باید تصمیم بگیرند نظم جدید منطقه حول محور نسخه جدید برجام و همکاری‌های گسترده ایران و عربستان شکل بگیرد،‌ یا پیرامون «پیمان‌های ابراهیم» و امنیت اجاره‌ای کشورهای عرب منطقه از آمریکا، که به گواه تاریخ متاخر فرمول شکست خورده‌ای بوده است.

در موازات با این موارد، تحکیم روابط با چین باید از اولویت‌ها باشد. در این راستا، برطرف کردن موانع موجود برای اجرای سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین امری ضروری است. فراموش نکنیم چین دومین اقتصاد جهان است و بی‌تردید در نظم جدید جهانی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا خواهد کرد. ضمن اینکه چین یکی از اعضای دائمی شورای امنیت است که در سال‌های اخیر حمایت سیاسی قابل ملاحظه‌ای از ایران داشته و اکنون نیز از معدود مشتریان نفت ایران است. از طرف دیگر، ایران در موقعیتی در منطقه قرار دارد که می‌تواند به تحقق برخی اهداف کلان چین کمک کند.

معتقدم لازم است ایران و چین – چه در چارچوب روابط دوجانبه و چه در چارچوب سازمان‌هایی مانند سازمان همکاری شانگهای – به تحکیم روابط خود بپردازند. علاوه بر این، روسیه نیز همسایه ایران است و برقراری و تحکیم روابط با این کشور نیز بسیار حائز اهمیت است. ایران می‌تواند در راستای تحقق صلح میان روسیه و اوکراین نقش مثبتی ایفا کند و در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شانگهای نیز به تحکیم این روابط بپردازد. تحکیم روابط با کشورهای جنوب جهان و قدرت‌های نوظهور در نظام جدید جهانی نیز از برنامه‌هایی است که دولت پزشکیان به درستی دنبال خواهد کرد.

ایران و روسیه همکاری‌های راهبردی، نظامی و امنیتی قابل ملاحظه‌ای دارند اما ایران همواره تاکید داشته که در جنگ اوکراین نقش میدانی نداشته است. اختلاف میان روسیه و کشورهای غربی بر سر گسترش ناتو و اوکراین یک اختلاف دیرینه تاریخی است که ارتباط مستقیمی با منافع ملی ایران ندارد. تاکید بر این واقعیت و بهبود روابط ایران و اروپا می‌تواند ایران را در موقعیتی قرار دهد که برای تحقق صلح میان روسیه و اوکراین به عنوان یک میانجی ایفای نقش کند. اخیرا آقای اندره رودنکو – از مقامات ارشد وزارت خارجه روسیه – نیز به اینکه ایران می‌تواند چنین نقشی داشته باشد اشاره کرده است.  

متاسفانه عده‌ای در کشور از تریبون‌هایی که در اختیار دارند استفاده می‌کنند و خواسته یا ناخواسته بر اتهام مشارکت نظامی ایران در جنگ اوکراین مهر تایید می‌زنند. طبیعتاً این اظهارات در رسانه‌های بین‌المللی نیز به صورت گزینشی بازتاب پیدا می‌کند و یکی از دلایلی که دستگاه دیپلماسی کشور نتوانسته به شکل موثری این اتهام را از سر ایران باز کند همین قبیل مداخلات در مواضع رسمی دولت است.

متاسفانه موضوع FATF به یک موضوع جناحی و سیاسی در کشور تبدیل شده و دستخوش کارشکنی‌های داخلی قرار گرفته است. حال اینکه موضوع FATF یک موضوع عمدتاً‌ فنی در حوزه بانکداری است که تقریباً‌ همه کشورهای دنیا به موازین آن پایبند هستند. منتها در کشور ما برخی در یک دولت با آن موافق بوده‌اند و در یک دولت رقیب حتی مخالفت با آن را تا جایی پیش بردند که مدعی شدند با پیوستن به FATF ایران موظف خواهد شد سردار سلیمانی را به آمریکا تحویل دهد!‌

حال اینکه اگر همه تحریم‌ها نیز فردا لغو شود، مادام که نظام بانکداری ایران مورد تایید FATF قرار نگرفته،‌ هیچ بانک مهمی در جهان حاضر به همکاری با ایران نخواهد شد. مسعود پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی وعده داد موضوع FATF را از طریق ایجاد اجماع در داخل کشور حل‌وفصل کند و پیگیری آن را به یکی از برنامه‌های محوری دولت خود تبدیل کرد. در این راستا هم بسیاری از فعالان اقتصادی کشور از این برنامه او استقبال کردند و هم مردم به چنین رویکردی رای دادند. روح دموکراسی و احترام به خواست مردم ایجاب می‌کند مجلس در راستای تحقق این هدف با دولت چهاردهم همکاری کند.

شورای راهبری سیستم چندلایه و سخت‌گیرانه‌ای براساس سنجه‌های دقیق و مشخصی برای انتخاب وزرا و پیشنهاد آنها به رئیس‌جمهور طراحی کرده که در حال بررسی گزینه‌های موجود - از جمله برای تصدی وزارت امور خارجه- است. قطعاً،‌ کسانی که از چنین فرایندی معرفی خواهند شد همگی افراد شایسته و لایق و کارآمدی خواهند بود. اما با توجه به این سنجه‌ها و با توجه به شناختی که از عملکرد، سوابق، تجربه و دانش آقای عراقچی دارم، شخصاً نظرم این است که ایشان بهترین گزینه هستند.

عباس عراقچی چندین دهه در سمت‌های مختلف و متنوع وزارت امور خارجه تجربه ارزنده‌ای کسب کرده است. ایشان تسلط بسیاری بالایی بر حقوق بین‌الملل دارد، مذاکره‌کننده قهاری است، بر مقوله پیچیده تحریم‌ و ظرافت‌های متنی برجام و سایر توافقات و معاهدات کشور تسلط کامل دارد، با سازوکارهای بین‌المللی به‌خوبی آشناست، در حوزه امنیت امنیت ملی و مسائل منطقه نگاه جامع و دقیقی دارد، با نیروهای مسلح و نظامی کشور و نهادهای مختلف حاکمیتی روابط خوبی دارد و از اعتبار و حسن‌ شهرت بالایی در محافل بین‌المللی برخوردار است. ضمن اینکه در چندین دولت – جدا از سوگیری سیاسی دولت‌ها – خدمت کرده و در سیاست داخلی کشور همواره بی‌طرفی خود را حفط کرده است. ضمن اینکه مورد اعتماد بازیگران مختلف اقتصادی در کشور است و صرف حضور او در راس وزارت امور خارجه موجب امید در جامعه خواهد شد و تاثیر روانی مثبتی بر بازار خواهد گذاشت.

منبع: تجارت

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز