چگونه در انتخاب دوست به فرزندان خود کمک کنیم؛
هنر دوستیابی در مدرسه
نشستن پشت یک نیمکت، رفت و آمد با یک سرویس، هم مدرسه ای بودن، هم محله ای بودن، در یک پادگان خدمت کردن و... هیچ کدام به تنهایی دلایل کافی برای شروع یا تداوم یک دوستی نیست. گاهی اوقات برخی از ما برای انتخاب یک جفت کفش، یک روسری، یک پیراهن و ... ساعت ها در بازار می گردیم و تا تمام مغازه ها را زیر و رو نکنیم دست به انتخاب نمی زنیم اما در انتخاب دوست همین که یک نفر یک عدد بیسکویت به ما تعارف کند یا لبخندی ملیح تحویلمان دهد، به سرعت در دوستی و رفاقت را با او باز می کنیم، طوری که چای نخورده پسرخاله می شویم و هنوز مدت کوتاهی از رفاقتمان نگذشته، سفره دلمان را پیش او پهن می کنیم.
کودکان در هفت سالگی وارد مدرسه، نخستین نهاد اجتماعی پس از خانواده میشوند و در طول سالهای تحصیل تاثیرات عمیقی از این اجتماع نسبتا کوچک میگیرند به طوری که کارشناسان تربیتی معتقدند بعد از خانواده نقش مهم در تربیت افراد یک جامعه برعهده آموزش و پرورش است و برای داشتن جامعهای سالم و موفق باید ابتدا به مدارس آن جامعه توجه کرد. فاطمه قاسمی، روانشناس کودک در این باره به ایلنا میگوید: مدرسه از اساس با خانواده تفاوت دارد، زیرا از نظر عاطفی خنثی است و کودک با ورود به مدرسه، حوزه ارتباطی جدیدی را تجربه میکند که با دنیای خانوادهاش بسیار متفاوت است.
وی با بیان اینکه روزهای آغازین مدرسه برای دانشآموزان از اهمیت زیادی برخوردار است، خاطر نشان می کند: مدیران مدارس باید قبل از آغاز سال تحصیلی علاوه بر ارزیابی سلامت جسمی، شناخت نسبی از دانشآموزان به خصوص کلاس اولیها، همچنین سطح فرهنگ و درآمد خانوادگی والدین آنها داشته باشند تا بتوانند انتظاراتشان را مطابق با آن تنظیم کنند.
این روانشناس می افزاید: دانشآموزان در مدرسه با انضباط اجتماعی و کارهای گروهی آشنا میشوند و خود را آماده پذیرفتن مسئولیت و حضور در جامعه میکنند.» وی معتقد است که ارتباط با دوستان، از عومل مهم در شکلگیری افکار، احساسات، آرزوها، رفتارها و به طور کلی شخصیت افراد است.
به گفته قاسمی اگر چه تربیت جسمانی دانش آموزان در مدارس از سالهای گذشته مورد نظر بوده ولی موضوع سلامت روح هنوز به شکل صحیح مورد توجه قرار نمیگیرد و براساس این غفلت در بهداشت روانی کودک، مدرسه به طور غیرمستقیم در پیشرفت و ازدیاد اختلالات روانی کودکان سهیم شده است.
وی ادامه می دهد: نوجوانی دوران تغییرات جسمانی، شناختی، روانی و اجتماعی است و همه این مسایل می توانند درک نوجوانان از خود و دوستانشان را مغشوش کنند. هم زمان با تغییرات سریعی که در شکل و جسم نوجوان ها ایجاد می شود اغلب احساسات عجیبی در آنها بروز می کند و در مورد اینکه چه کسی هستند و چه کسی خواهند شد دچار شک و تردید می شوند .
این روانشناس با اشاره یر اینکه نوجوان ها از خودشان مطمئن نیستند و همین موضوع اغلب برقراری رفاقت های جدید را برای آن ها مشکل تر می کند می افزاید: در اواسط نوجوانی بعد از اینکه عمده تغییرات جسمانی کامل شد و درک از خود و اعتماد به نفس نوجوان ها افزایش یافت، این مشکل کمتر خواهد بود. آنها در رفتارهایشان آزادی بیشتری خواهند داشت و با گروه بزرگ تری از همسالانشان ارتباط برقرار می کنند و دوستی ها اغلب خیلی راحت تر شکل می گیرند.
والدین نظارت غیر مستقیم داشته باشند
اگر چه به عنوان والدین شما حق دارید که دوستان فرزند خود را بشناسید اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که این نظارت می بایست به صورت غیرمستقیم باشد. قاسمی با تاکید بر این موضوع معتقد است: دوستیهای دوران کودکی خیلی وقتها با رد و بدل شدن یک خوراکی، یا مداد و ماژیک و ... شکل میگیرد اما اغلب این مدل از دوستی ها سطحی است و همراه با درک و تعقل لازم نیست، با این حال در دوران نوجوانی نقش دوستان پررنگتر میشود و آنان ترجیح میدهند زمان زیادی از وقت خود را دور از خانواده و در کنار دوستان سپری کنند.
این روانشناس یادآور میشود: زمانی که نوجوانان با افراد و همسالان تازه، ارتباط برقرار میکنند، افق دید آنها وسیعتر میشود اما متاسفانه گاهی این ارتباط شکل افراطی به خود میگیرد و مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت که در این خصوص نظارت غیرمستقیم والدین و معلمان میتواند دوستیها را در مسیر صحیح هدایت کند.
وی یادگیری مهارتهای زندگی را یکی از کمبودهای نظام آموزشی میداند و خاطرنشان میکند: گاهی دیده میشود که ناآگاهی در انتخاب دوست، باعث میشود دوستیها کمعمق یا افراطی شکل بگیرد بنابراین همه بچهها نیاز دارند تا مهارتهای زندگی و اجتماعی را از بزرگترهای خود مثل والدین یا مربیان یاد بگیرند تا قادر به برقراری صحیح ارتباط با دیگران باشند.
به گفته قاسمی معلمان میتوانند چگونگی غلبه بر احساسات را با برقرار کردن روابط عاطفی با دانشآموزان و رفتار محبتآمیز به موقع به آنها یاد دهند. همچنین اگر تدریس با حال و هوایی شاد توام باشد، در دانشآموزان ایجاد انگیزه کرده و استعدادها و خلاقیتهای آنها بیشتر امکان بروز مییابد. وی خاطرنشان میکند که چنانچه معلمان، دارای تعهد و تخصص باشند، در تمامی سطوح علمی، عاطفی، تربیتی و اجتماعی، روابط موفقتری با دانشآموزان برقرار میکنند.
ارتباط معلم و شاگرد
امروزه رفتن به مدرسه در اکثر جوامع، بخش مهم و گاه اجتنابناپذیر زندگی هر فرد شده است. مجتبی ناجی، کارشناس مسئول پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی با تاکید بر این موضوع خاطرنشان میکند:«همخوانی فرهنگی و مذهبی دانشآموزان با محیط مدرسه از عوامل مهمی است که در سلامت روان دانشآموزان نقش مهمی دارد چرا که تفاوت در خرده فرهنگهای خانوادهها و همچنین شدت و ضعف در عقاید مذهبی در شکلگیری روابط آنها بسیار تاثیرگذار است.»
وی درباره ارتباط معلمان با دانشآموزان میگوید: «از آنجا که کودکان دبستانی از معلمشان حرف شنوی دارند، رفتار آنها تابع رفتار معلمشان است و چنانچه معلمی روش محبتآمیز همراه با انضباط منطقی را در کلاس خود به کار گیرد، همکاری و علاقهمندی شاگردانش را بیشتر جلب خواهد کرد. اگر در این دوران زیرساختها به درستی شکل نگیرد، در سنین بالاتر دردسرساز میشود.»
ناجی به دوستیهای نوجوانی اشاره می کند و توضیح میدهد: «نوجوانان علاقهمندند که مستقل شدن را تجربه کنند، به همین دلیل دوستان نقش پررنگتری در زندگی آنان پیدا میکنند و البته شاید به دلیل هیجانات این دوران در انتخاب دوستان چندان با توجه و تدبیرعمل نکنند اما والدین با نظارت غیرمستقیم میتوانند دوستیهای آنها را در مسیر درست هدایت کنند.»
ارتباط بچهها با هم
بخش عمدهای از روند زندگی انسان، درون گروهها شکل میگیرد. در مدرسه خصوصیتهای مشترک مانند سن، رشته تحصیلی و ... دانشآموزان میتواند گروهی ایدهآل را به وجود آورد که در کنار یکدیگر احساس دلبستگی کنند. ناجی با بیان این که دومین رابطه بعد از دوستی، رابطه علمی است پیشنهاد میکند: «بهتر است استعدادهای دانشآموزان در یک سطح و اهداف و انگیزههای آنها مشترک باشد اما اگر دانشآموزی ضعیف با همکارساش که از لحاظ درسی در موقعیت بهتری قرار دارد در ارتباط باشد نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند بلکه موجب پیشرفت او نیز میشود منوط به اینکه فاصله موجود در حدی باشد که ایجاد رقابت کند نه این که عزت نفس او را خدشهدار کند. وی معتقد است اگر پایههای تحصیلی با روند عادی خود پیش برود، نتیجه بهتری حاصل میشود چرا که دانشآموزانی که دروس را به صورت جهشی میگذرانند تعاملی با دوستان نخواهند داشت و ممکن است در هویتیابی دچار مشکل شوند.
ناتوانی در دوستیابی
در ژاپن توجه به احساس تعلق به مکانی به نام مدرسه زیاد است. به طوری که دانشآموزان علاوه بر یادگیری برای دیدار با دوستانشان به مدرسه میآیند. اکبر فرهادی، استاد دانشگاه و دانشآموخته روانشناسی تربیتی نیز درباره نحوه دوستیابی در مدارس میگوید: بچهها به طور طبیعی تمایل به یافتن دوست دارند و سعی میکنند دیگران را به دایره بازیشان وارد کنند و از آنجا که دختران خیلی بیشتر بر دوستیهای مدرسه تاکید میکنند، گاهی اوقات کوچکترین نه گفتن موجب دلخوری شده و یا این که متهم به نارفیقی در دوستی میشوند. وی اشاره ای به دوستیابی در پسران می کند و توضیح میدهد: پسران برای ایجاد و حفظ دوستی شان نیاز به عضویت در گروه دارند و گروههای بازی و اکتشافی و دیگر گروهها برای دوستی پسران میتواند محیط طبیعی مناسبی فراهم کند.
فرهادی درباره کودکانی که در دوستیابی مشکل دارند، تصریح میکند: کودکان با اختلال کمبود توجه اغلب فاقد نشانههای اجتماعی هستند. بچههای خجالتی و کمرو نیز برای نزدیک شدن به دیگران احساس ناراحتی میکنند ضمن این که افراد پرخاشگر هم دیگران را با اعمال و رفتارهایشان از خود دور میکنند.
وی ادامه میدهد: برخی از بچهها روحیه اجتماعی ندارند و گذراندن دورههای طولانی با گروه برایشان خسته کننده است. این کودکان درونگرا هستند و والدین و معلمان نباید آنها را برای ورود به فعالیتهای گروهی تحت فشار قرار دهند، بلکه بهتر است آنها را با فعالیتها و فرصتهای گروهی متنوع آشنا کنند و اجازه دهند کسانی را که بیشتر به دوستی با آنان راغب هستند انتخاب کنند. فرهادی در مورد شناخت والدین از دوستان فرزندانشان میگوید: از آنجا که والدین نقش محوری در دوستیهای فرزندانشان دارند میتوانند با ترتیب دادن مهمانی به مناسبتهای مختلف مانند تولد، با دوستان آنها آشنا شوند و وانمود کنند که زندگی آنها برایشان جذاب است. همچنین در زمانی که به دلیل دوستیهای نادرست با تغییر رفتار، نمرات پایین و حالتهای غیرمعمول فرزندانشان مواجه شدند با سرگرم کردن آنان با برنامههای دیگر سعی کنند ارتباط آنها با دوستانشان را به حداقل برسانند.