سفره هفتسینهایی با سیمخاردار و سیمچین!
در دوران دفاع مقدس هشت بهار مردم ایران با صدای سوت خمپاره و آژیرخطر گذشت اما حتی رزمندگان با وجود شرایط سخت و متفاوت، به نوروز و فرارسیدن سال نو توجهی ویژه داشتند و هرطور که میشد سفره هفتسین متفاوت خود را به راه میانداختند.
عید نوروز از اعیاد ملی و باستانی ما است که حتی مورد تأیید بزرگان شرع بوده و زمانی که به فلسفه هر یک از بخشهای آن نگاهی میاندازیم شاهدیم که دارای معانی برجسته و فواید و برکات عظیمی است و بر همین اساس هرساله شاهدیم که رهبر انقلاب اسلامی نیز توجهی ویژه به این مناسبت دارند و در یکی از سخنرانیهایشان در این باره فرمودهاند: «عید نوروز یک عید شرقی و حامل ارزشهای برجسته و ممتازی است. در واقع عید نوروز یک نماد است؛ نماد نوآوری و طراوت و جوانی و نشاط، همچنین نماد مهربانی و محبت به یکدیگر، سرکشیِ برادران از یکدیگر، محبت خانوادههای خویشاوند به یکدیگر، محکم کردن روابط دوستی و مهربانی میان دوستان، آشنایان و زدودن کینهها؛ چون بهار مظهر طراوت است، مظهر نشاط است و هم این معانی در واقع در بهار وجود دارد و این یک امتیاز است برای ملتهای ما که نوروز را آغاز سال نوِ خودشان قرار دادند، مبدأ تاریخ قرار دادند؛ به خاطر اینکه حامل این معانی برجسته است.
این جشن یک جشن ملی است؛ جزو اعیاد دینی نیست؛ لکن از سوی بزرگان شرع مقدس ما هم نوروز مورد تأیید قرار گرفته. ما روایات متعددی داریم که در آنها از نوروز تجلیل شده و روز نوروز گرامی داشته شده؛ این موجب شده است که نوروز وسیلهای بشود برای اظهار عبودیت انسانها در مقابل پروردگار و تواضع ما در مقابل پروردگار. در واقع فرصتی است برای اینکه انسان دل خود را با یاد خدا هم طراوت ببخشد.»
بر اساس همین اهمیت است که وقتی به تاریخ معاصر کشورمان نگاهی میاندازیم، شاهد اهمیت این موضوع در برهههای مختلف و حتی دفاع مقدس هستیم؛ در ایام دفاع مقدس و در جبههها نیز برگزاری این سنت تاریخی مورد توجه و اهمیت بوده تا جایی که سنتهای مربوط به آن را نیز نه به رسم روال عادی بلکه بنا به شرایط برگزار میکردند و در همین راستا از سنگرتکانی تا هفتسین جنگی نیز مورد توجه بوده است.
حسن خردمند از راویان و رزمندگان دفاع مقدس در همین باره اظهار میکند: حال و هوای شب و روز عید در جبهه و میان رزمندگان مانند خانههایشان بود چرا که دنبال این بودند که سفره هفتسین بیندازند اما سفره هفتسینها متفاوتتر بود چرا که سیر و سکه و سنجد و… پیدا نمیکردند و بچهها سیم خاردار، سیمچین و… میگذاشتند.
وی با یادآوری اینکه از سویی در زمان سال تحویل و پس از آن مانند اعضای یک خانواده همدیگر را به آغوش میگرفتنیم و یکدیگر را دوست داشتنیم، ادامه میدهد: شاید در شهرها دوستت دارم و قربانت شوم بر زبانها جاری بود اما آنجا بچهها هم را دوست داشتند و فدای یکدیگر اسلام و ایران میشدند.
این راوری دفاع مقدس با بیان اینکه اول سراغ بزرگتر جمع میرفتند، بیان میکند: در سالهای پس از جنگ خانوادهام مرا سر سفره عید ندیدند چرا که این ایام و به یاد دوران جنگ راهیان نور بودم.
مجید مصلحی از دیگر راویان دفاع مقدس نیز میگوید: ایام نوروز در جبهه و دفاع مقدس، حالوهوایی جنگی و دلتنگی داشت چرا که رزمندگان هم خانواده داشتند و دلتنگ خانوادهها میشدند و این حس در دوران نوروز بیشتر میشد.
وی ادامه میدهد: در آن ایام اما چون دور هم بودیم، سفره هفت سینی میچیدیم و شیرینی میخریدیم اما سفره هفتسینمان با سیمچین، سرنیزه و سیم خاردار جنگی بود.
این راوی دفاع مقدس با یادآوری اینکه با اعلام سال جدید بجهها سال جدید را به هم تبریک میگفتند، خاطرنشان میکند: در دل بچهها آشوب بود و بعد از مراسمها به گوشهای رفته و با خودشان خلوت میکردند و بعد از آن هم رزمندگان سنگر به سنگر به دیدن هم میرفتند.
مصلحی میگوید: بچههای یک گروهان به دیدار فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان میرفتند یعنی دسته جمعی بازدید داشتند و گاهی اوقات اگر فرصتی بود به دیدن فرماندهان رده بالاتر میرفتند.
وی با بیان اینکه شب عید سال ۱۳۶۱ عملیات فتحالمبین را در پیش داشتیم، عنوان میکند: روز عید همه بچهها مشغول به دید و بازدید بودند و دوم فروردین عملیات را داشتیم و زمانی که از عملیات بازگشتیم، خیلی از بچهها که به دیدن آنها رفتیم دیگر نبودند.
در دوران دفاع مقدس هشت بهار مردم ایران با صدای سوت خمپاره و آژیرخطر گذشت و در این میان خانوادههای فراوانی بودند که عزیزانشان تا جایی بودند و از جایی دیگر نبودند؛ بودند خانوادههایی که پارههای قلبشان در جبهه سال را نو میکردند و یا با فرارسیدن هر بهاری در این هشت سال تنها قاب عکسی زینت بخش سفره هفت سینشان میشد.