رژیم لاکچری حیوانات باغ وحش
ما در این گزارش میخواهیم از زبان یک کارشناس درباره رژیم گران و لاکچری حیوانات باغوحش بگوییم که با یک حساب سرانگشتی اگر بخواهد طبق استانداردهای روز باغوحشهای اروپا انجام شود، موضوعی نیست که بهراحتی از عهده همه باغوحشهای کشور بربیاید.
تصاویر «ریشا» را این روزها خیلیهامان از شبکههای اجتماعی دیدهایم. همان شیر آفریقایی نحیفی که ظاهر تکیده و رنجورش از پشت میلههای باغوحش، دل خیلیها را به درد آورده... گربهسان ارزشمندی که لاغری بیش از اندازه و چهره افسردهاش باعث شده هیبت خیالی سلطان جنگلی که از کودکی در ذهنمان نقش بسته بود هم فرو بریزد. ظاهراً «ریشا» این روزها دچار نوعی بیماری انگلی شده که البته معلوم نیست تاچه اندازه واقعیت دارد.
برخی از حامیان حیاتوحش میگویند وضعیت بد نگهداری و تغذیه او باعث شده تا حال و روزش این شود! و البته برخی مسئولان باغوحش هم ادعا میکنند که هر حیوانی مانند انسان دچار بیماری میشود و این وضعیت هم ممکن است برای همه حیوانات پیش بیاید. واقعیت البته هرچه باشد، موضوع این گزارش نیست.
صرفاً دریک باغوحش دولتی معروف کشور ماهیانه فقط یک و نیم میلیارد تومان هزینه تهیه جیره غذایی حیواناتی میشود که هرکدامشان رژیم غذایی متفاوتی دارند. این منوی غذایی البته با تصورات تغذیهای ما، تفاوت زیادی دارد. عموم مردم فکر میکنند حیوانات باغوحش در بهترین حالت باید از موادغذایی درجه سه، پلاسیده و یا نه چندان تازه استفاده کنند، اما شنیدن اینکه مواد گوشتی حیوانات باغوحش باید از باکیفیتترین و تازهترین گوشت کشتار روز تأمین شود، نشان میدهد که رژیم غذایی حیوانات گاهی پرخرجتر والبته لوکستر از رژیم غذایی آدمهاست!
همین امروز اگر نرخ یک کیلو گوشت تازه گاوی را جست وجو کنید، به کمتر از عدد ۴۵۰ هزار تومان نمیرسید، خب حالا تصور کنید هفتهای فقط ۵۰۰ تا ۶۰۰ کیلو سهم حیوانات گوشتخوار یک باغوحش دولتی است که حتماً هم باید تازه و از کشتارگاههای قابل اعتماد باشد. این گوشتها که البته صرفاً از گوشت گاو و گوساله است، دقیقاً همان گوشت مورد استفاده اغلب ماست که از کشتارگاههایی تهیه میشود که استانداردهای لازم را دارند.
گوشتی که با سختگیریهای زیادی وارد باغوحش شده و بعد از دریافت مهر دامپزشکی طی قرنطینه کامل در سردخانه نگهداری میشود. گوشتی که به هیچ وجه نباید یخزده و وارداتی باشد. این رویه البته در برخی از باغوحشها رعایت نمیشود. چرایش هم مشخص است. هزینه سرسامآور قیمت گوشت و میوه باعث شده تا بعضی از باغوحشهای خصوصی در سایر شهرها از عهده خرج و مخارج سنگین نگهداری حیوانات بر نیایند. بویژه در ۱۰ سال اخیر که بیماری «مشمشه» (بیماری مشترک دام و انسان) باعث شد تا استفاده از گوشت الاغ و قاطر هم در باغوحشها ممنوع شود. دردسری که البته برای باغوحشها چندان ارزان تمام نشد.
ابهام در آمار تلفات
هماکنون حدود ۷۰ باغوحش دولتی و خصوصی درایران وجود دارد که معلوم نیست چه تعداد از آنها طبق استانداردهای روز دنیا فعالیت میکنند. آمارهای کمی هم درباره میزان مرگ و میر حیوانات در باغوحشها منتشر شده است. برخی از منابع خبری از تلف شدن ۵۲ حیوان وحشی طی ۱۰ سال اخیر در باغوحشهای کشور حکایت میکنند و البته معلوم نیست طی این سالها که رژیم غذایی حیوانات تغییر کرده و سختگیرانهتر شده، چه تعداد حیوان از این معرکه جان سالم به در بردهاند. پرویز قندالی، مدیر سابق باغوحش ارم که حالا بازنشسته شده معتقد است که هزینههای تغذیه حیوانات سرسامآور است. او میگوید: «اغلب باغوحشها به صورت خودگردان اداره میشوند. یعنی از محل فروش بلیت، هزینه اداره باغوحش تأمین میشود. هرچقدر که مردم بیشتر استقبال کرده و به باغوحش بروند، درآمدها بیشتر شده و در نتیجه اداره باغوحشها راحتتر است. خب جذابیت و تمیزی باغوحشها هم در جذب بازدیدکنندهها بیتأثیر نیست. در برخی شهرها مردم هیچ تمایلی برای بازدید ازباغوحشها ندارند»
راز افزایش طول عمر
قندالی میگوید که حیوانات در باغوحش، جیره غذایی متنوعی دارند؛ از گوشتخوار گرفته تا گیاهخوار و دانهخوار و حتی همه چیزخوار. این جیره غذایی زیر نظر دامپزشک تهیه میشود و طبق استانداردهای اتحادیه باغوحشهای اروپاست که باغوحش ارم، کاندید عضویت در آن است. جیره غذایی هم بهصورت فصلبندی است؛ یعنی منوی غذاها در زمستان که هوا سرد است و کالری بیشتری نیاز است با تابستان فرق دارد. میوه و سبزیجات هم مطابق همان فصل تأمین میشود. بیشترین میوهای که حالا در باغوحشها مصرف میشود، سیب، پرتقال، موز و انار است. او معتقد است که اثر رژیم غذایی ناسالم در دراز مدت دیده میشود و اینطور نیست که بلافاصله حیوانات مریض شوند. همین تغییرات تغذیهای باعث شده تا طول عمر حیوانات در باغوحشهای استاندارد افزایش یافته و علت مرگ و میرها از «سوءتغذیه» به «کهولت سن» تغییر کند.
مثل شیری که به جای ۱۸ سال بیش از ۲۰ سال هم در باغوحش عمر کرده است. این رژیم غذایی نه صرفاً لاغری که حتی چاقی حیوانات را هم در بر میگیرد؛ یعنی حیوان با توجه به جثه و نوع فعالیتش نباید به غذایی بیش از وعده استاندارد دسترسی داشته باشد. درحال حاضر بیشترین وعده غذایی باغوحشها سهم فیلها میشود. هر فیل بالغ روزانه ۱۵۰ کیلو میوه و ۱۵۰ کیلو هم یونجه مصرف میکند. درمجموع، اما در یک باغوحش دولتی با حدود ۵۰۰ گونه حیوانات، سالانه ۱۰۰ تن یونجه خریداری میشود. البته هنگام خرید هفتگی که معمولاً دو روز در هفته انجام میشود هم کارشناس باغوحش تمام میوهها را بررسی میکند تا مبادا میوه خراب، ریز یا سورتی وارد سبد خرید حیوانات شود. قندالی میگوید همه میوهها باید تازه و سالم باشند. چون معده حیوانات حساس است. مثلاً شامپازهها به میوههای پلاسیده دست نمیزنند. اینها نکات مهمی است که بازدیدکنندگان هم باید بدانند.
یک زمانی قرار بود میوهها را بستهبندی کرده و در باغوحش بفروشیم و مردم با دست خودشان به حیوانات میوه بدهند. اما بعد متوجه شدیم که این کار نظم تغذیهای حیوانات را بهم میریزد و کنترل غذای آنها از دستمان خارج میشود، بنابراین کنسل شد. با وجود این برخی بازدیدکنندگان سماجت به خرج میدهند و میخواهند هر طور شده به حیوانات خوراکیهای مضری مثل پفک بدهند که اصلاً مناسب آنها نیست. البته اینطور نیست که باغوحشها به حال خود رها شده باشند، معمولاً کارشناسان محیط زیست هفتهای یکبار از باغوحشها بازدید و گزارشی از وضعیت حیوانات ارائه میکنند. هزینه تغذیهای حیوانات از هزینههای بهداشتی، مکملها، دارویی، ضدعفونی و نگهداری آنها جداست و صرفاً این هزینهها شامل خورد و خوراکشان میشود که کم هم نیست، اما این هزینهها باعث میشود علاوه بر طول عمر، ظاهر و چهره حیوانات هم سرحالتر، سالمتر و چابکتر باشد. برای همین اینبار که گذرتان به یکی از باغوحشها افتاد، در حرکت حیوانات هم دقیق شوید، آنها که تغذیه سالمتری دارند، پر جنب و جوشترند.