دردسرهایی که معلم بلاگرها رقم می زنند
«معلمبلاگر»ی که دربین کارشناسان و مسئولان مخالفان بیشتری نسبت به موافقانش یافته، روایتهایی را در دل خود دارد که بعضا این دسته از معلمان را متهم به ورود به «حریم خصوصی کودکان» میکند.
سال گذشته ویدیویی از معلم قائمشهری در فضای مجازی پیچید که با پخش موسیقی در کلاس درس و همخوانی دانش آموزان با خواننده این آهنگ، اعتراضاتی را از جوانب مختلف به همراه داشت که در نهایت به عذرخواهی معلم انجامید.
اما گویا این موضوع تجربهای برای تعدادی از معلمان نبود چرا که همچنان در فضای مجازی شاهد بازی کردن دانش آموزانی هستیم که تخلیه هیجانات روحی و جسمیشان، شیطنتها و اشتباهاتشان سوژه فیلمبرداری معلم از آنها و انتشار در فضای مجازی شده، به نوعی که توجهات را با خنده به پیج معلم جلب میشود و او با این کار به جذب کامنت و لایک و فالوور می پردازد.
این بازی کودکان در فضای مجازی که دستمایه تهیه فیلمها شده، زنگها و روزهای بعد در مدرسه تکرار می شود به گونهای که کودک این بازی را جزء زنگها و تکالیف ثابت مدرسه می داند که اگر یک روز نباشد می پرسد آقا یا خانم معلم امروز بازی نداریم؟.
اما این همه داستان نیست؛ معلم از دانش آموزان میخواهد که وقتی به خانه رفتند از املاء نوشتن یا تکالیف خود هم فیلم گرفته و آنها را برای او ارسال کنند. والدین روزهای اول این را به چشم تکلیف میدیدند تا اینکه فیلم فرزندانشان را در فضای مجازی با کامنتهایی که زیر فیلمها درج شد دیدند؛ به مدرسه مراجعه و در جواب معلم میگوید «بچهها بازی می کنند.» اما بازی به چه قیمتی؟ بازی در حریم خصوصی دانشآموز و دخالت دادن والدین در تهیه فیلم برای پیجی اینستاگرامی؟.
امکان پیگرد قانونی انتشار فیلم در صورت تضییع حقوق کودکان و حریم خصوصی دانشآموزان توسط والدین
به گفته کارشناسان بسیاری از این معلمبلاگرها از سر ناآگاهی دست به این اقدام میزنند و نمیدانند کاری که میکنند ممکن است برایشان دردسرساز شود. معاون اجتماعی پلیس فتا فراجا پیشتر در خصوص پدیده معلم بلاگری گفته بود: اصل انتشار چنین فیلمهایی از نظر قانونی مشکلی ندارد، اما اگر در انتشار این فیلمها حقوق کودکان و حریم خصوصی دانشآموزان رعایت نشود، خانواده دانشآموزان میتوانند از آن معلم شکایت و موضوع را از طرف پلیس فتا پیگیری کنند. در برخی از فیلمها چهره دانشآموزان مشخص است که این کار مصداق رعایت نکردن حریم خصوصی کودکان است و خانواده دانشآموزان میتوانند از این موضوع شکایت داشتهباشند.در برخی دیگر از فیلمها دانشآموزان رفتاری دارند که انتشار آن رفتار در فضای مجازی میتواند موجب تمسخر این کودک در این فضا و به سخره گرفتن او شود که چنین رفتاری هم مصداق جرم در فضای مجازی است و در صورت شکایت خانواده دانشآموزان امکان پیگیری وجود دارد.
«اخطار» آموزش و پرورش به معلم بلاگرها
چرا فیلمهای یواشکی دانشآموزان از معلمان و به سخره گرفتن آنها پیگرد قانونی نمیشود؟
تکرار این ماجرا در مدارس کشور بازتابهای مختلفی از انتقاد تا طرفداری داشت تا جایی که بالاخره پای وزارت آموزش و پرورش را به این داستان باز کرد به طوریکه سخنگوی وزارت آموزشوپرورش معلم بلاگری را «ممنوع» اعلام کرد و خواستار رعایت «حریم خصوصی» دانش آموزان در مدرسه شد: «دانش آموز آسیب پذیر و در دفاع از حقوق خود ضعیف میباشد زیرا بلوغ ندارد و سنش کم است، بنابراین اگر معلمان در فضایی به عنوان معلم بلاگر فعالیت داشته باشند و حقوق خصوصی دانش آموز را نقض کنند طبق قانون با آنها برخورد می شود چرا که موظف به حفظ حقوق کودکان در آموزش و پرورش هستیم».
وقتی صحبت از برخورد قانونی با معلمان شد دو معلم بلاگر با انتشار ویدئویی در فضای مجازی ادعا کردند که «برای فعالیت بلاگری آنها حکم «اخراج» صادر شده حال آنکه آموزش و پرورش با تکذیب این ادعا گفت که به این معلمان فقط «اخطار» دادهاند اما اگر لازم باشد در بستر «قانون رسیدگی به تخلفات اداری» به چنین موضوعاتی ورود میکنند چرا که آموزش و پرورش به هیچ معلمی مجوز آموزش در فضای وبلاگی را نداده است. همچنین خانوادهها می توانند در این خصوص در سامانه شکایات آموزش و پرورش به آدرس shekayat.medu.ir درخواست خود را ثبت کنند یا به واحد ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات منطقه خود مراجعه کنند.
معلم بلاگری؛ روشی برای تولید محتوای آموزشی؟!
اما در بین مخالفتها و اخطارها به معلم بلاگرها هستند افرادی که در حمایت از این دسته معلمان معتقدند چگونه میشود که فیلمبرداری از اشتباهات معلمان در کلاس درس و سخره گرفتن آنها که اغلب به صورت ناشناس توسط دانش آموز فیلمبرداری و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته می شود پیگرد قانونی ندارد اما ایجاد فضای شاد برای دانش آموز به روش بازی ایجاد مشکل می کند؟. به عقیده این عده، از دید مثبت هم میتوان به موضوع پرداخت و عنوان کرد این روش از معلمی میتواند دستاوردهای خوبی برای تعامل تولید محتواهای آموزشی به همراه داشته باشد.
ابعاد «مثبت» معلم بلاگری
این فضا ابراز هویتهای مختلف را به وجود میآورد و باعث میشود افراد تجربههایشان را به اشتراک بگذارند؛ تجربههایی که در عین کمککنندگی چالشهایی را نیز به همراه خواهد داشت. هنگامی که معلم بخشی از تجربه روزانه خود را به اشتراک میگذارد و به اطلاع آدمها میرساند فضایی همدلانه شکل میدهد، شیرینی و تلخیهای کارش را درمیان میگذارد که دو دستاورد مهم دارد؛ دیدگاهها نسبت به مدارس تلطیف میشود یعنی جنس ارتباط معلمها با بچهها، جنس تجربههایی که در کلاس اتفاق میافتد، باعث میشود فضای معلمی به ادراک آدمها نزدیکتر باشد؛ موضوع دیگر اینکه تجربیات میتواند برای معلمان دیگر در نقاط مختلف کشور کمک کننده باشد و دستاوردهای موثری در بهبود آموزش در کلاس و ارتقای تجربههای آموزشی آنها داشته باشد.
معلم تازه کار با دیدن تجربیات و فیلمهای آموزشی به اشتراک گذاشته شده میتواند متناسب با فضایی که تجربه میکند ایده بگیرد و راهکارها را برای خود بسازد در نتیجه نگرانیهایش در روش تدریس، در تولید محتوا و در سرفصلهای درسی کاهش یافته و به نوعی دستاورد چشمگیری را برای تدریس خود به وجود آورد.
و اما چالشها ...
«حریم خصوصی دانشآموز» چطور نقض میشود؟
خیلی از موقعیتهای کلاس میتواند جنبه خنده دار داشته باشد اما آیا در آینده این موضوع که الان برای دانش آموز بیتفاوت به نظر می رسد هم همینگونه میماند؟ خانواده در چه موقعیتی قرار میگیرد وقتی لحظات مختلف فرزندشان در کلاس درس با دیگران به اشتراک گذاشته میشود؟.
بچهای که در فضای مجازی مطرح می شود پیچیدگیهایی در زندگی به همراه خواهد داشت که مدیریت آن آگاهی میخواهد؛ در نتیجه آنچه مهم است حریم دانش آموز است که از چهره مهمتر است.
وی به حرمت مدرسه اشاره کرد و گفت: اشتراک گذاری این لحظات در فضای مدرسه باید در یک توافقی بین اولیای مدرسه صورت گیرد تا در آینده چالش یا آسیبی به همراه نداشته باشد.
یک حقوقدان: معلم حق دارد آنچه در کلاس میگذرد را منتشر کند به شرطی که ...
با توجه به اینکه در دنیای امروز، وسایل ارتباط جمعی گوناگونی وجود دارد این حق را به افراد می دهیم براساس اصل «آزادی بیان» خود، فعالیت خود و زندگی خود را نشان دهد؛ اما این آزادی بیان نمیتواند نامحدود باشد و قلمرو آن باید مشخص شود به خصوص وقتی با کودک سر و کار داریم، چرا که کودک بی دفاعترین فرد جامعه است و نیاز دارد سیستم قانونی و قضایی از او حمایت کند و ما «پیماننامه جهانی حقوق کودک» را داریم که یکی از اصول اساسی این پیمان نامه در نظر گرفتن منافع عالی کودکان در هر تصمیمی است.
بلاگری هم مشمول این قانون می شود؛ وقتی سوژه کودک است باید منفعت کودک که حریم خصوصی او و فضایی که در آن قرار گرفته حفظ شود. یک معلم این حق را دارد آنچه که در کلاس میگذرد را منتشر کند، اما تا زمانی که حریم و زندگی خصوصی کودک در معرض دید و قضاوت افراد قرار نگیرد.
دستورالعمل یونیسف برای انتشار «چهره» کودکان
یونیسف حتی در بحثهای انتشار خبر، دستورالعمل و اصول و شرایطی را برای انتشار تصاویر کودکان دارد؛ چهره کودک نباید نشان داده شود و هویت آنها نباید مشخص شود. انتشار عکس و ویدئو نباید باعث تحقیر، تهدید، تمسخر و کم توانی و ناتوانی و برچسب زنی به کودک باشد.
خارج از این چارچوب، رعایت اصول دیگر را نیز اساسی دانست و عنوان کرد: باید منفعت کودک دیده شود، اجباری نباید صورت بگیرد، به حریم خصوصی او نباید وارد شد، از بچهها نباید خواسته شود ژستهایی بگیرند که خود واقعیشان نباشند و با رعایت موازین انجام شود.
انتشار تصاویر کودکان «جرم» است؟
به طور مطلق نمیتوان گفت معلم بلاگری خوب است یا بد؛ شاید جنبههای خوبی هم داشته باشد ولی هر فعالیتی تبعات منفی نیز به همراه دارد که باید با آموزش و آگاهی باشد. در بررسی خوب یا بد بودن این کار باید جوانب مختلف بررسی شود چرا که اصل آزادی برای انتشار روز گذشت آدمها وجود دارد، ولی وقتی طرف بچه است باید در انتشار تصویر بچه حریم خصوصی او حفظ شود، از بچه و والد اجازه گرفته شود، هرچه که بچه را در معرض تهدید، تمسخر و ناتوانی قرار دهد و باعث تبعیض شود و از او خواسته شود کسی به غیر از خودش باشد خلاف حقوق کودک است؛ هرچند این موضوع «جرم انگاری» در قوانین حمایت از کودکان و نوجوانان نیست اما میتواند در مفهوم عام کلمه مفهوم «کودک آزاری» را در بر داشته باشد.
اگر خانواده رضایت به انتشار این تصاویر ندهند با توجه به نقض حریم خصوصی بچه، سرپرست امکان طرح شکایت در سیستم آموزش و پرورش و سیستم قضایی را دارد و می تواند مدعی «آزار روانی» کودک شود که تابع اثبات دعواست.
ماجرای معلم بلاگری به اینجا ختم نمی شود و شاید داستان ادامه داری باشد که زوایای مثبت و منفی خود را به همراه داشته باشد. هشدارهای قانونی و تذکرات لازم درباره فعالیت در این فضا بیان شد؛ و حال «آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتیم تو خواه پند گیر خواه ملال» و السلام.