عباس عبدی:
معنای بیکاری در مرکز آمار با معنای بیکاری در ذهن مردم متفاوت است
عباس عبدی نوشت: معنای بیکاری در مرکز آمار متفاوت از بیکاری در ذهن مردم است. مرکز آمار فقط افراد جویای کار را بیکار مینامند، اگر کسانی از پیدا کردن کار یا با حقوق مناسب ناامید شده باشند و دنبال کار نگردند، در این صورت بیکار محسوب نمیشوند.
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «از سازمان برنامه بعید بود» در روزنامه اعتماد نوشت: به نظر میرسد که دولت محترم همچنان در حال ادعاهایی است که یا واقعیت ندارد یا اگر هم تا حدی واقعیت دارد، به تبعات این ادعاها ملتزم نیستند. شاید نقد اینگونه ادعاها از فرط تکرار، خستهکننده باشد، ولی چه میتوان کرد که سرنوشت جامعه و مردم فعلا در دست همین افراد است و با این ادعاها در حال اداره امور هستند و به طور طبیعی خودشان نیز ادعاها را باور میکنند و به غلط به این نتیجه میرسند که اوضاع خوب است، درحالی که واقعیت جز این است.
اخیرا رییس محترم سازمان برنامه و بودجه مدعی شدند که «با تلاش دولت رشد اقتصادی از شرایط صفر و منفی خارج شده. رشد اقتصادی سال ۱۴۰۰ بالای ۴درصد بوده و در سال گذشته نزدیک به ۵درصد رسیده است. میزان رشد اقتصادی کشور در ۶ ماهه اول امسال به ۷درصد رسید و این درحالی است که نرخ بیکاری در کشور نیز به ۷درصد کاهش یافته است.» این گزارهها چون از سوی مهمترین مقام اقتصادی دولت بیان شده، نیازمند راستیآزمایی است. اول اینکه بخشی از گزاره مذکور نادرست است. هنگامی که دولت جدید در تابستان ۱۴۰۰ روی کار آمد، رشد اقتصادی کشور نه صفر بود و طبعا نه منفی. رشد اقتصادی در سال ۱۳۹۹، بالای ۳درصد بود و رشد اقتصادی در بهار سال ۱۴۰۰ که بلافاصله دولت تحویل همین آقایان شد، براساس برآورد رسمی مرکز آمار برابر 7،6درصد و براساس برآورد بانک مرکزی 6،2درصد بود. بنابراین معلوم نیست که این ادعاها از کجا به دست آمده است؟
باتوجه به جایگاه سازمان برنامه و بودجه و دقتی که سخنان رییس آن باید داشته باشد، امیدواریم که مستندات آماری ادعاهای نادرست به ویژه در نقد و رد آنچه که در این یادداشت آمده است را برای اطلاع خوانندگان اعلام کنند. بعید است که چنین گزارههایی از روی بیدقتی عنوان شده باشد. در ادامه گفتهاند که رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۱، برابر ۵درصد و در 6 ماهه امسال نیز ۷درصد بوده است. فرض کنیم که همینگونه باشد. ایشان حتما میدانند که این رشد اقتصادی باید در زندگی مردم بازتاب داشته باشد. اگر مثلا ۵درصد رشد اقتصادی داریم، برای بهرهمندی اقشار حقوقبگیر باید حقوق آنان را به قیمت ثابت ۵درصد افزایش داد و چه بسا بیش از این رقم باید افزایش داد تا نابرابری اندکی کمتر شود. پس اگر امسال ۷درصد رشد اقتصادی داریم، چرا دریافتی حقوقبگیران (به قیمت ثابت) در سال آینده نه تنها افزایش پیدا نمیکند، بلکه حدود ۲۰درصد هم کمتر خواهد شد؟ اگر این پرسش را پاسخ دادید، قطعا نویسنده و مردم را از یک سردرگمی بیرون خواهید آورد.
چگونه چنین چیزی ممکن میشود؟ مگر اینکه بگوییم این افزایش و رشد اقتصادی در داخل کشور و در بودجه دولت منعکس یا وارد نمیشود و دچار بلای دیگری از جمله خروج سرمایه میشود. با این حساب ۱۰درصد هم رشد اقتصادی داشته باشید، چه سودی برای مردم دارد؟ نکته دیگری که در سخنان آقای رییس سازمان وجود دارد تاکید بر کاهش بیکاری به رقم ۷درصد است. بگذریم از اینکه اگر قرار بود رقم 7،6درصد که رقم رسمی اعلام شده است را ایشان گِرد میکردند باید میگفتند ۸درصد، ولی پرسش این است که این رقم چه افتخاری دارد؟
گزارشی که چند روز پیش بنده درباره وضع اشتغال نوشتم؛ به همان رقم 7،6درصد برای نرخ بیکاری اشاره کردم، برخی خوانندگان متعرض شدند که چگونه بیکاری کم شده است؟ درحالی که جمعیت بیشتر شده، از سوی دیگر اشتغال هم نسبت به سال ۱۳۹۸ کمتر است ولی بیکاری به جای افزایش کمتر شده است؟ پاسخ این است که معنای بیکاری در مرکز آمار متفاوت از بیکاری در ذهن مردم است. مرکز آمار فقط افراد جویای کار را بیکار مینامند، اگر کسانی از پیدا کردن کار یا با حقوق مناسب ناامید شده باشند و دنبال کار نگردند، در این صورت بیکار محسوب نمیشوند. درحالی که از نظر مردم بیکار هستند. بنابراین کاهش رقم بیکاری در وضعیت اقتصادی کنونی ما به معنای ناامیدی مردم از پیدا کردن کار و شغل مناسب است.
اتفاقا در شرایط ایران اگر در اشتغال واقعی و نه خدماتی سطح پایین، شاهد رشدی مفید و موثر باشیم، بیکاری هم زیاد میشود زیرا تقاضا برای کار افزایش پیدا میکند. بنابراین انتظار میرود که حداقل در میان مقامات اقتصادی دولت، رییس سازمان برنامه با دقت بیشتر و مستند سخن بگوید، به ویژه که در گذشته هم در مواردی به حقایق اقتصادی کشور اشاره کرده بودند. این سخنان ایشان موجب میشود که سایر مقامات دولتی دچار خوشبینی و فریبخوردگی شوند و گمان کنند اوضاع مناسب است. حتما توجه دارید که بیان چنین گزارهها و آمارهای نادرست موجب افزایش بیاعتمادی به دولت شده و اگر در جایی هم آمار درستی بدهند، مردم آن را باور نخواهند کرد.