چرا نمیگذارید «مشکل ستارهدارها» برای همیشه حل شود؟
باید از دو طرف ماجرا پرسید که چرا اکنون که شرایط برای بستن پرونده چندین و چندساله دانشجویان ستارهدار فراهم آمده، تلاش خود را به کار نگرفته و سعی نمیکنید که ماجرا را به اتمام برسانید؟
«تا چندی پیش وجودشان انکار میشد و برخی به صراحت اعلام میکردند که دانشجوی ستارهدار نداریم؛ چه بسا راست هم میگفتند؛ چون ستارهدار شدهها را به دانشگاه راه نمیدادند که دانشجو به حساب آیند!»
به گزارش ایلنا سایت «تابناک»، در مطلبی با عنوان «چرا نمیگذارید مشکل دانشجویان ستارهدار برای همیشه حل شود؟» افزوده است: «وزیر علوم در حاشیه سفر هیات دولت به خوزستان، بار دیگر با تاکید بر قانونیبودن بازگشت دانشجویان ستارهدار به تحصیل، از حق تحصیل برای همه دانشجویان دفاع کرد و خطاب به نمایندگان مجلسی که با او در این باره مخالف هستند، گفت که آنها میتوانند برای رفع شبهاتشان در این خصوص از سایر نهادها کمک بگیرند.
این در حالیست که با بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل، چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی متعرض وزیر شدند و حتی شکایت مکتوبی در این باره تقدیم کمیسیون اصل نود مجلس کردند تا بازار شایعات داغ شده و حتی زمزمههای آشکار و پنهانی درباره رزروکردن دومین کارت زرد برای وزیر به گوش برسد.
زهره طبیبزاده، یکی از نمایندگان شاکی در تشریح دلایل شکایت خود گفت: در حالی مسئولان دانشگاه از بازگشت ۴۰۰ دانشجوی ستارهدار به تحصیل خبر میدهند که تعداد واقعی آنان ۳۸۹ نفر بوده که از این تعداد تنها ۱۲۶ نفر مشکلات سیاسی و امنیتی دارند؛ یعنی ۲۶۳ دانشجو به لحاظ مشکلات در صلاحیت علمی از تحصیل بازماندهاند که به لحاظ قانونی امکان بازگشت آنها به دانشگاه و ادامه تحصیل وجود نداشته است.
ابهامی که این نماینده مجلس به آن اشاره کرد، از چند منظر قابل توجه است؛ نخست آنکه تاکید شده ۱۲۶ نفر از دانشجویانی که به دانشگاه بازگشتهاند، به دلایل مشکلات سیاسی و امنیتی از تحصیل بازمانده بودند که این مهم به خودی خود میتواند منشا بحثهای متفاوتی باشد؛ ازجمله اینکه چه جرمی را چه کسی سیاسی و امنیتی خوانده و کدام نهاد مرجع تشخیص منع تحصیل این دانشجویان بوده و نظر این مرجع درباره بازگشت این افراد به تحصیل چیست؟
به عبارت بهتر، در شرایطی که به نظر میرسد باید بپذیریم محرومیت یک دانشجو از ادامه تحصیل، به معنای محرومیت او از حقوق اجتماعی وی بوده و لازمه آن رای قضایی است، اینکه چگونه تعدادی از دانشجویان طی سالهای گذشته از حقوق اجتماعی خود محروم شدهاند، جای پرسش بیشتری دارد تا اینکه چگونه و با تصمیم چه کسی ایشان به تحصیل بازگشتهاند.
سوای اذعان به محرومیت برخی دانشجویان از تحصیل به دلیل مسائل امنیتی و سیاسی، سخنان طبیبزاده حاکی از آن است که برخی دانشجویان محروم از تحصیل که " صلاحیت علمی " ایشان با مشکل همراه بوده نیز به دانشگاهها بازگشتهاند؛ دانشجویانی که این نماینده مجلس معتقد است به لحاظ قانونی امکان بازگشت و ادامه تحصیل ایشان وجود نداشته است.
اگر از این منظر به غائله بنگریم، بازگشت ۲۶۳ دانشجوی دیگر به تحصیل دو شکل میتواند مطرح شود؛ یا بازگشتی معمولی و مبتنی بر قانون بوده که با کمی تساهل از طرف وزارت علوم همراه شده و علاوه بر آنکه قابل توضیح است، احتمالا پیشتر نیز نمونه آن وجود داشته و دستاویز خوبی برای شکایت از وزیر نیست و یا اینکه اقدامی غیرقانونی و حتی فراقانونی در رقم خوردن آن نقش داشته که در این صورت میبایست به شدت با قانونشکنان برخورد کرد و حتی وزیر را به استیضاح کشاند که این هم رخ نداده است.
از هر دو جنبه که به ماجرا بنگریم، به نظر میرسد وزارت علوم و نمایندگان متعرض به ایشان به سادگی بتوانند اقدامات و ادعاهای خود را شفاف کرده و ابهامات اذهان عمومی را برطرف کنند اما نه تنها این اتفاق رخ نمیدهد، بلکه دورادور نزاعی در میگیرد که به مراتب بدتر است؛ یکی میگوید برخی را بدون کنکور به نام دانشجوی ستارهدار وارد دانشگاه کردهاند و دیگری مدعی است که رد شدن بورسیه فلانی موجب موضعگیری وی شده است!
این زشتیها سبب میشود جو نامناسبی که به راه افتاده به دانشگاه نیز رسیده و همه چیز رنگ و بوی صفبندی بگیرد که کمترین اثر آن، شکلگیری جبهه موافقان و مخالفان با بازگشت دانشجویان ستارهدار به تحصیل و البته بیپاسخ ماندن ابهامات دانشگاهیان خواهد بود.
خوب که به ماجرا دقیق شویم، درخواهیم یافت که کل ماجرا به همین شکل است؛ گویی دانشجویان ستارهدار فرع هستند نه موضوع مهمی که میبایست دربارهاش چارهجویی شود. این ظن زمانی تقویت میشود که میبینیم از یک سو نمایندگان مجلس از تخلفی بزرگ سخن میگویند که در وزارت علوم رخ داده اما بابت این تخلف، استیضاح وزیر را در دستور کار قرار نمیدهند و از سوی دیگر، وزارت علوم هم تلاشی برای روشنکردن مواضع خود نکرده و حتی فضای آن را باز نمیکند تا گلایههای برخی دانشگاهیان از بازگشت برخی از دانشجویان محرومشده از تحصیل شنیده شود.
بدین ترتیب در شرایطی که موضوعِ تکذیب شده در سالیان متمادی تبدیل به آمار و ارقام و ماجرایی ملموس شده، بستر خاتمه دادن به آن فراهم نمیآید تا هرچه در این سالها از محرومیت برخی دانشجویان از تحصیل شنیده و تکذیب دریافت کرده بودیم، از این به بعد از بازگشت پرحرف و حدیثتعدادی از دانشجویان به تحصیل بشنویم و…
اینجاست که باید از دو طرف ماجرا پرسید که چرا اکنون که شرایط برای بستن پرونده چندین و چندساله دانشجویان ستارهدار فراهم آمده، تلاش خود را به کار نگرفته و سعی نمیکنید که ماجرا را به اتمام برسانید؟ چه فرصتی بهتر از این برای اتمام ماجرای طولانی دانشجویان ستارهدار سراغ دارید که با یکدیگر ننشسته و حتی سایرین را به کمک فرا نمیخوانید تا ماجرا فیصله یابد؟»