خبرگزاری کار ایران

ناگفته‌های وزیر خارجه درباره ایران و طالبان، برجام و مذاکره با آمریکا

ناگفته‌های وزیر خارجه درباره ایران و طالبان، برجام و مذاکره با آمریکا
کد خبر : ۱۳۹۳۶۴۶

حسین امیرعبداللهیان به برخی از ابهامات درباره برجام، تحریم ها، طالبان و حقابه هیرمند پاسخ داد.

اطلاعات نوشت: موضوع برجام و آینده آن، مسأله تحریم‌ها، چگونگی بازگشت پول‌های حاصل از فروش و صادرات کالا به کشورها، بسته شدن مسیر انتقال و جابه جایی پول برای ایران و ایرانی و همچنین علت علاقمندی عربستان به برقراری مجدد روابط سیاسی با کشورمان و همچنان تمایل مصر و بحرین به برقراری این روابط، مسأله طالبان و حقابه هیرمند و... جزو محوری‌ترین مسائلی است که هم ذهن سیاستمداران، صاحبنظران و تحلیلگران در کنار مسئولان را به خود مشغول کرده و در عین حال تا حدود زیادی هم دغدغه مردم شده است و انتظار دارند مسئولان دستگاه دیپلماسی به ابهام‌ها و پرسش‌ها در این‌باره پاسخ دهند و چشم‌انداز آینده را هم ترسیم کنند؛ البته آینده‌ای که در آن سختی‌ها و مشکلات به حداقل برسد و امیدواری نزد ملت بازگردد. 

آنچه در پی می‌‌آید پاسخ آقای حسین امیرعبد اللهیان وزیر خارجه به بخشی از پرسش‌های فراوانی است که داشتیم ، لیکن فرصت اندک مجال طرح همه آنها را نداد. خوانندگان ارجمند را به مطالعه این مصاحبه جلب می‌کنیم.
***
از دو اتفاق مهم در چارچوب مناسبات ایران در حوزه چند جانبه گرایی شروع کنیم. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و بریکس. بهره‌مندی از مزایای عضویت ایران در این دو مجموعه پیش از همه نیازمند وجود زیرساخت‌ها به‌ویژه زیرساخت‌های اقتصادی در کشور است ولی این زمینه‌ها تا حدود زیادی به خاطر تحریم‌ها و برخی ناکارآمدی‌هایی که وجود داشته است فراهم نیست. با این حال شما آینده همکاری را با توجه به مسائلی که گفتم چطور می‌بینید؟

تشکر می کنم و قبل از هر چیز مایل هستم بهترین درود‌های خودم را به خوانندگان روزنامه اطلاعات تقدیم کنم. روزنامه اطلاعات خیلی شناخته شده است. حس خوبی به این روزنامه داریم. خدا رحمت کند آقای دعایی را  در جلسات غیر خبری که برگزار می‌کردیم جزو کسانی بودند که منظم می  آمدند و همیشه نکات دقیقی را بدون نگاه به گرایش‌ها و فراز و نشیب‌ها بیان می‌کردند… مایل هستم درباره عضویت ایران در بریکس ساده و روان و شفاف توضیح بدهم که این‌گونه نبود که به راحتی حاصل شود.

رقابتی بود بین تقریبا ۴۳ کشور که از بین این کشورها تصمیم سران اصلی بریکس یعنی روسیه، چین، آفریقای جنوبی، برزیل و هند این بود که حداکثر ۵ کشور را در این مرحله بپذیرند و بقیه به نشست سران سال آینده که احتمالاً در روسیه برگزار خواهد شد موکول شود. چه عواملی باعث شد عضویت ما تقویت شود؟

 

شاخص‌هایی را به لحاظ وجود زیرساخت‌ها و توانمندی‌ها در حوزه‌های قدرت علمی، فناوری و صنعتی ایران.همچنین  فاکتورها یی چون منابع، وسعت و جمعیت    را   کنار هم گذاشتند، جمهوری اسلامی ایران می‌توانست جز ۵ کشور اصلی باشدکه  در این مرحله عضو شود.

پس توانمندی‌های موجود در ایران پایه اصلی پذیرش عضویتش بود، آن هم بر مبنای شاخص‌هایی که کارشناسان ارشد ۵ عضو اصلی بریکس ماه‌ها روی آن کار کرده بودند و به این جمع‌بندی رسیده بودند. اما نکته اینجا بود که آیا حضور ایرانی که با تحریم‌های یک‌جانبه مواجه است، برای بریکس مشکل ایجاد می کند یا آورده‌ای دارد؟

این خیلی مهم است که سران این کشورها با نگاه چند جانبه ‌گرایی، به این نتیجه رسیدند که حضور ایران در بریکس به نفع ۵ عضو اصلی و به نفع این ساز و کار چند جانبه گرایی است. در پیگیری‌های دیپلماتیک، به مقطعی رسیدیم که سعی کردیم از دیپلماسی سران هم در این موضوع استفاده کنیم. یعنی ورود شخص   دکتر رئیسی به عنوان رئیس‌جمهوری و تماس‌هایی که با سران ۵ کشورعضو داشتند یا دیدارها و گفتگوهایی که انجام دادند باعث شد پرونده عضویت ما ازسطوح کارشناسی به سطوح دیپلماسی سران ارتقا یابد ومطرح  شود و با لطف خدا و با در نظر گرفتن همه این فاکتورهای ایران به عضویت بریکس درآمد و خیلی از کشورهایی که تصور می‌شد نسبت به ایران وضع بهتری دارند و با پدیده‌ای به نام تحریم هم مواجه نیستند، در این مرحله امتیازات لازم را نیاوردند.

البته در سفری که اخیراً به عربستان سعودی داشتم با وزیر خارجه این کشور توافق کردیم که تهران و ریاض از یکدیگر برای عضویت در بریکس حمایت کنند و حتی فراتر از این، در دیدار با راما فوزا رئیس‌جمهوری آفریقای جنوبی به ایشان گفتم که ما نه‌تنها پیگیر عضویت خود هستیم بلکه از عضویت همسایگان مانند امارات و عربستان سعودی و دیگر کشورهایی که اسمشان مطرح شده است هم حمایت می کنیم. عضویت ایران از اول ژانویه سال میلادی آینده شروع می‌شودو در وزارت خارجه یکی از سفرای بسیار توانمندمان (دکتر صابر) را به عنوان مسئول پرونده بریکس منصوب کردیم به این دلیل که بریکس علاوه توجه بر سیاست و امنیت، تمرکز ویژه‌ای بر موضوع اقتصاد و تجارت و بانک و سرمایه گذاری دارد معاون دیپلماسی اقتصادی هم (دکتر صفری) در این حوزه فعالانه کار را با نماینده ویژه بریکس دنبال خواهد کرد.

معتقد یم که چشم‌انداز همکاری‌های ما با بریکس ایجاد فرصت‌های جدید با نگاه چندجانبه گرایانه همکاری‌هایی در سطوح کشور‌هایی است که امروز سهم بالایی در گستره جغرافیایی و جمعیتی جهان دارند و از لحاظ اقتصادی از توانمندی‌های بالایی برخوردارند و در نتیجه در این ائتلاف، فرصت‌های بیشتر همکاری‌های اقتصادی برای ما فراهم می‌شود.

امروز بریکس یک سازمان مترقی است که به این می‌اندیشد که چگونه واحد پول خود را در میان اعضا مطرح و   واحد پولی واحدی رابین کشورها تعریف کند. نگاه ما این است که بتوانیم در همکاری‌های اقتصادی با بریکس از همه ظرفیت‌ها استفاده و به نگاه چند جانبه گرایی و قدرتمند شدن هم ایران وهم سایر کشورهای عضو بریکس در حوزه‌های اقتصادی و تجاری و سرمایه گذاری کمک کنیم.

آقای وزیر! به شاخص‌هایی اشاره کردید که باعث شد که ما در این مرحله همراه با کشور دیگر پذیرفته شویم. در جمع این پنج کشور، اتیوپی هم بوده است. سئوال است که آیا واقعاً اتیوپی آنقدر رشد علمی و اقتصادی و فرهنگی داشته است که واجد چنین شرایطی باشد؟ در مورد مصر نیز همین پرسش قابل طرح است.

دو عامل باعث پذیرش عضویت اتیوپی شد. یک عامل اینکه این کشور مقر اتحادیه آفریقاست و آنها از این منظر هم توجه کردند که کشورهایی مثل اتیوپی که در قاره آفریقا هستند با توجه به عضویت‌های جدید دیده شوند. بالاخره برای اعضای اصلی بریکس وجود نوعی توازن مهم است. چه بسا آفریقای جنوبی به عنوان میزبان از اینکه توازن در حال به هم ریختن به ضرر آفریقاست هم خیلی خرسند نبود، لذا ورود کشورهای اتیوپی و مصر در چارچوب برقراری این توازن قابل ارزیابی است.
 
لازمه بهره‌مندی از عضویت در نهاد‌هایی مثل بریکس و شانگهای و حتی در روابط دوجانبه اقتصادی با کشورهای همسو و دوست وجود جریان عادی صدور کالا و بازگشت منابع مالی حاصل از آن است، در حالی که اکنون حتی با این کشورها هم معامله تهاتری انجام می‌شود. آیا این راهبردی مغایر با حفظ کرامت و شان ایران و ایرانی نیست؟

اولاً جهان در حال تغییر است. هم نظم بین‌المللی و هم نظام بین‌المللی در حال تغییر است و در چارچوب این تغییر، فرصت‌های جدیدی در حال به وجود آمدن هستند.

من نمی‌گویم که آمریکا با شیب تند در حال سقوط است. آمریکادارد می‌جنگد و تلاش می کند که هژمونی خود را حفظ کند،  توانسته هیکل را حفظ کند، اما قدرت اعمال هژمونی آن روز به روز در حال تضعیف شدن است.

اگر این‌گونه نبود، امروز منطقه غرب آسیا شکل دیگری بود. در دل این تغییر در نظم و نظام بین‌الملل فرصت‌هایی برای همه کشورهادارد فراهم می‌شود. امروز یکی از کنشگران مهم و عضو اصلی بریکس، روسیه ای است که خود تحت سخت‌ترین تحریم‌ها به خاطر جنگ در اوکراین قرار دارد.

کشورهای موسس احساس می کنند که این وضع ممکن است فردا برای آنها هم پیش بیاید چرا که تحریم ابزاری برای برخورد با همه طرف‌ها شده است. شاید ۵ سال پیش تصور اینکه   روزی روسیه با این حجم از تحریم‌ها مواجه شود، را نمی‌کردیم.  

یکی از مقامات روسیه چندی پیش به خودم گفت تحریم‌های روسیه به قدری است که گربه‌های این کشور هم از مسابقات بین‌المللی زیبایی گربه محروم شده‌اند.نگذاشتند هیچ چیز از تیغ تحریم دوربماند.

به هر حال، اولاً قرار است ساز و کارهایی در بریکس طراحی شود که با یکجانبه گرایی حاکم مقابله کند. ثانیاً قرار است روند چند‌جانبه گرایی تقویت شود. ثالثاً وقتی یک عضو اصلی بریکس خودش تحریم است اصلاً طرح این سئوال که ایران هم که در تحریم است چه وضعی در بریکس پیدا می‌کند؛ عضویت ایران با این فرض انجام شده است که تحریم یکجانبه آمریکا وجود دارد؛ بله هم روی ایران است وهم روی  روسیه و هم ممکن است روی کشورهای دیگر هم باشد.

اکنون دو دسته تحریم در دنیا اعمال می‌شود: یک دسته تحریم‌های اعلامی و دیگری تحریم‌های اعمالی. یک سری از کشورها در رسانه‌ها خبری از تحریمشان نیست ولی وقتی با شما مذاکره می‌کنند می‌گویند ما هم تحریم هستیم؛ ولی افشا نمی‌کنند، چون سلاحی است که یا مخفیانه یا علنی از آن استفاده می‌شود.

این ساز و کارها فرصت‌هایی است که ایران با توانمندی‌هایش وارد آن می‌شود و از این فرصت‌ها باید استفاده کند و فکر می‌کنم اتفاقاً عزتمندانه است و این‌طور نیست که فکر کنیم مثلاً بریکس التماس کرده است که کشورها عضو آن باشند تا بتواند گسترده شود. خیر، مقاومت بسیاری کردند، ولی نهایتاً پذیرفتند که حضور ایران آورده‌ای برای این ائتلاف دارد که حتماً ما از فرصت در چارچوب اهدافمان استفاده می‌کنیم.
 
وزارت خارجه به طور مشخص برجام را قبول دارد و تلاش می‌کند آن را زنده کند یا اینکه چنین اعتقادی ندارد؟ اگر چه دیگر از این توافقنامه بعید است چیزی مانده باشد. در هر صورت ایران مایل است این توافقنامه احیا شود، اصلاح شود   یا کنار گذاشته شود؟ آیا امکان انجام مذاکراتی برای تنظیم یک توافقنامه جدید وجود دارد؟

من نمی‌خواهم در این مصاحبه وارد این بحث شوم که برجام خوب یا بد است، نقص دارد یا ندارد. در یک کلام می‌توانم بگویم بالاخره مذاکره و گفتگویی بین یک طرف با پنج طرف دیگر انجام گرفته است و هیچ وقت نمی‌شود گفت در یک مذاکره حتی دوجانبه ،چه برسد یک به چند‌ جانبه، همه شرایط ما محقق می‌شود.

اگر بخواهم بگویم آیا برجامی که امروز مقابل ما قرار دارد دروازه و گشایش بزرگ برای ایران است یا نه، حتماً این‌طور نیست. در برجام محدودیت‌ها وایرادات و نقاط قوتی هم وجود دارد. اگر از من بپرسید به عنوان مسئول دستگاه دیپلماسی اینکه همه چیز مملکت گره بخورد به سندی به نام برجام حتماً منافع ملی ما را در درازمدت تأمین نمی‌کند.

قرار نیست اگر ۶ قطعنامه درهم پیچیده شد، به جای آن یک سند صد و چند صفحه‌ای جای آن ۶ قطعنامه بنشیند و برای ما گشایش و محدودیت با هم ایجاد کند؛ اما به هر دلیل باید آن را در زمان خودش بررسی کرد که آیا در آن مقطع دستاوردی بهتر از این امکان داشت ،وجود داشت ؛یا نه. همکاران من سال‌ها و ماه‌ها درباره این موضوع بحث کردند و اکنون با این سند به عنوان یک سند بین‌المللی مواجهیم، صرف نظر از اینکه آمریکا از برجام خارج شد، صرف نظر از اینکه اروپایی‌ها نه‌تنها بهتر از آمریکا عمل نکردند  که در عمل و رفتارشان مثل آمریکا بودند؛ اما امروز وقتی که با طرف‌های مقابل می‌نشینیم و چارچوب و سندی که داریم راجع به آن بحث می‌کنیم که همه طرف‌ها به آن برگردند، همین برجام است؛ لذا ما به عنوان وزارت خارجه برجام را کنار نگذاشتیم.

مذاکراتی که در حال انجام آن هستیم، با طرف‌های مقابل توافق داریم که همان سند و در رابطه با همان بحث خواهیم کرد. در ماه‌های متوالی گفتگوهایی انجام شد ونتیجه گفتگوها  داشت مارا به توافقی نزدیک می‌ کرد.واقعاً در چند قدمی توافق بودیم. شاید اگر اغتشاشات پاییز سال گذشته با مداخلات خارجی وضع را به  شکلی که مشاهده شد برای مدتی رقم نزده بود، در برجام، گام‌های نهایی را برداشته بودیم.

البته آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها هم دچار خطای در تحلیل شدند و فکر کردند واقعاً در ایران کودتا شده و انقلاب جدیدی رخ داده است؛ اما آمریکایی‌ها زودتر از سه کشور اروپایی (آلمان و انگلیس و فرانسه) فهمیدند که خبری نیست و این اتفاقاًت و تحریکات و بسیج رسانه‌ای که علیه ایران شکل گرفت نتیجه‌ای نخواهد داشت، لذا زودتر تلاش کردند برگردند ولو اینکه در دشمنی خودشان برای اینکه از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند حداکثر استفاده را در آن مقطع کردند.

امروز برای مردم نتیجه مهم است و اینکه اکنون در چه نقطه‌ای هستیم؟ اولاً گفتگوهای ما به مقدار زیادی با طرف‌های مقابل برجامی انجام شده و روی کاغذ آمده است و سندی معروف به «سند سپتامبر» بین ما و طرف‌های مقابل آماده است. صرف نظر از اینکه تحولاتی تأثیر گذاشت و توافق ما را به تعویق انداختند.  بخشی از این تحولات اغتشاشات سال گذشته بود و بخش دیگر جنگ اوکراین بود. طرف‌های مقابل هم به دنبال این بودند که از این فرصت‌ها استفاده تا شروطی را به ما تحمیل کنند، اما واقعا  به هیچ وجه از خطوط قرمز عبور نکردیم.

مسیر دیپلماسی را هم هیچ وقت نبستیم. دقیقاً همان زمان  که طرف‌های آمریکایی می‌گفتند که امروز برجام برای ما اولویت ندارد و نگاه ما در ایران به کف خیابان است، همزمان به ما پیام می‌دادند که آماده به نتیجه رساندن برجام هستیم. پیام دیپلماتیکشان به گونه‌ای دیگر بود. به همین دلیل بارها در پاییز سال گذشته گفتم   آمریکایی‌ها دست از ریاکاری بردارند.

مگر می‌شود در مسیر دیپلماتیک پیام رسمی بدهید و بگویید برای مذاکره آماده‌ایم ولی در رسانه بگویید که اصلاً اولویت من مذاکره نیست اولویت من برجام نیست؟. این از رفتارهایی است که آمریکایی‌ها داشته و دارند وبرای ما کاملا شناخته شده است.

اکنون در چه نقطه‌ای هستیم؟ اولاً هیچ وقت از مسیر دیپلماسی و مذاکره دور نشدیم. سلطان عمان طرح و  ابتکاری را روی میز گذاشت ودرچارچوب آن  گفتگوهایی را به طور غیرمستقیم با آمریکایی‌ها داشتیم.

در بخشی از گفتگوها قطر به عنوان واسطه عمل کرد . اکنون روی میز دو سند داریم. یک سند در مورد آزادسازی پول‌های ایران که امیدوارم طی دو سه هفته آینده این پولها با روندی که پیش می رود و فعلادر مسیر درست قراردارد به حساب موردنظر بانک مرکزی وارد شود. به هیچ‌وجه موارد مصرف این پول‌ها موضوع نفت در مقابل غذا نخواهد بود، اما کالاهای تحریمی و دو‌منظوره شامل حال توافق ما نیست.

کالاهای غیرتحریمی مدنظرهست ،اما هرچه که ایران بخواهد  می‌تواند در مسیر بانکی   خرید و پرداخت کند. گام بعدی، تبادل زندانیان است که توافق کردیم به عنوان یک اقدام انسانی   انجام شود و ما همچنان در مسیر تبادل پیام‌ها برای بازگشت همه طرف‌ها به برجام وآن  گامی که باید برداشته شود عمل کنیم هم  قرار داریم. من فکر می‌کنم توافق دور از دسترس نیست.

برجام از روی میز برداشته نشده است. هنوز به نقطه‌ای نرسیده‌ایم که بگوییم برجام در دستور کار مذاکره ما نیست و از دستور کار خارج شده است. بله !برجام حتی در دوران جانانه  اش هم خوب کار نکرد. اولین کسی که برجام را نقض کرد شخص آقای اوباما بود. بعد رئیس‌جمهوری غیرمتعادلی مثل ترامپ آمد و آن تصمیم را گرفت وآن  اقدام را انجام داد. ما هیچ دستورالعملی مبنی بر اینکه برجام را از روی میز برداریم نداریم. مذاکره و دیپلماسی در این چارچوب در حال دنبال شدن است.

حتی درباره تغییر محتوا در برجام هم به طرف آمریکایی به صراحت پیام دادیم که وقتی در ادامه دیپلماسی و مذاکره غیرمستقیممان وارد کار نهایی روی سند سپتامبر شدیم تغییرات محتوایی حتی در سند را هم نمی‌پذیریم. این به این معنا نیست که برجام فوق‌العاده است. ما می‌گوییم کاخ سفید  اگر   صداقت و جدیت دارد همین سندی که ماه‌ها و سال‌ها رویش کار شده است را عملیاتی کند، اما اینکه آیا قرار است تا سال‌های متمادی مبنای دیپلماسی ما با این کشورها فقط سندی به نام برجام باشد حتماً این‌گونه نخواهد بود.

برجام برای یک مقطعی  است  هرچند تاکنون نفعی ازآن نبرده‌ایم. آقای بایدن پیام‌هایی می‌دهد مبنی براین که من نیت و اراده جدی دارم برای اینکه به برجام برگردم. ما فکر می‌کنیم آمریکایی‌ها تاکنون به خوبی از فرصت‌های بازگشت به برجام استفاده نکردند. آنها در ارزیابی خود در جنگ اوکراین دچار خطا شدند و اتهاماتی که به ایران وارد می‌کنند که به روسیه پهپاد می‌دهد،   کاملاً غلط هست و هیچ‌گاه هم نتوانستند ثابت کنند.

هفت ماه از مذاکره اوکراینی‌ها با نظامیان ما در عمان می‌گذرد و رفته‌اند که سند بیاورند و بگویند پهپاد ایرانی استفاده شده است ولی تا امروز نتوانستند. بارها از طریق اروپایی‌ها پیغام دادم و با وزیر خارجه اوکراین تماس گرفتم که این ادعا را یا تکرار نکند یا اگر پهپاد ایرانی استفاده شده است سند آن روی میز گذاشته شود. برای ما هم مهم است که روسیه‌ای که می‌گوید از پهپاد ایرانی استفاده نکرده  بدانیم واقعاً استفاده کرده است یا نه. اگر سندی دارند نشان دهند و اگر چنین چیزی باشد ما پاسخگو هستیم، لذا فکر می‌کنم در این موضوع همچنان در مسیر دیپلماسی کار را دنبال می‌کنیم با یک هدف؛هدف اصلی ما لغو تحریم هاست. مکانیسم لغو تحریم‌ها سند توافق شده بین ایران و ۵ کشور و بازگشت  طرفها به اجرای تعهداتشان در آن سند است.
 
فارغ از اینکه در خارج و داخل چه قضاوتی در مورد مسأله تبادل میان ایران و آمریکا با واسطه برخی کشورهای منطقه وجود دارد.مساله این است که اگر این رویه شود که ایران مجبور با شد پولهای خودرا به شکلی  که اخیراروی آن توافق شد  آزادکند ایا این مساله جای نگرانی ندارد؟ 

اولاً هیچ ارتباطی بین تبادل زندانی و آزادسازی اموال و دارایی‌ها قرار داده نشده است. ثانیاً حتی سندی که امضا شده است به طور غیرمستقیم برای تبادل و برای آزادسازی اموال به طور غیرمستقیم بین ما و آمریکایی‌هاست.

کاملاً مشخص کردیم که پروسه انتقال پول ما چگونه است؛ اما ایران به موضوع تبادل زندانیان به عنوان یک مسأله کاملاً انسانی نگاه می‌کند. در مورد پول هم آمریکایی‌ها لطف بزرگی نمی‌کنند. پول‌های خودمان که سال‌ها بلوکه شده بود آزاد شده است  لذا ارتباطی بین این دو قائل نیستیم. اتفاقاً یک مسأله در همین ماه‌های اخیر رخ داد و فرد جدیدی در ایران دستگیر شد.شایدتاکنون رسانه ای نشده است.

آمریکایی‌ها گفتند که اگر این فرد را زودتر آزاد نکنید ممکن است روی اصل توافق اثر بگذارد. ما به طرف آمریکایی گفتیم تعهدی نمی‌کنیم که اگر هر روزی که شما داخل ایران جاسوس بفرستید و علیه امنیت ما عمل کنید، بگوییم چون توافقی با آمریکا داریم که قرار است زندانیان را تبادل کنیم پس دیگر هیچ جاسوس آمریکایی را در ایران دستگیر نکنیم تا مبادا آمریکا ناراحت شود. جاسوس نفرستید.

به حاکمیت و قوانین در ایران احترام بگذارید. اقدامات جاسوسی را متوقف کنید. چه دلیلی دارد که یک تبعه آمریکایی یا دو تابعیتی ایرانی و آمریکایی را در ایران دستگیر و برای خود چالش ایجاد کنیم؟ این موضوع کاملاً جدا از هم است.
 
گسترش روابط با همسایگان، سیاست ثابت جمهوری اسلامی ایران بوده است که گاه با استقبال همسایگان و گاه عدم استقبال آنها به وضعیت‌های متفاوت در روابط آنها با ایران انجامیده است. در ماه‌های اخیر شاهد برقراری مجدد روابط عربستان و ایران بوده‌ایم. با توجه به اینکه در اخبار مرتبط  با این تحول به صراحت اعلام شده که این تحول اخیر پس از درخواست عربستان از چین و پاسخ مثبت ایران اتفاق افتاده پرسش این است که زمان‌بندی فعلی دربرگیرنده چه اهداف مشخصی برای عربستان از بهبود روابط با ایران بوده است؟ آیا به طور متقابل، منافع قابل اندازه‌گیری ایران از بهبود روابط با عربستان به‌ویژه در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی ـ راهبردی هم در ارتباط با چین و هم در ارتباط با مجموعه شورای همکاری خلیج فارسی در نظر گرفته شده است؟

در سطح کلان، همه از امنیت خلیج‌فارس و مسیر امن برای انتقال انرژی سود می‌برند. امروز چین از بزرگترین مصرف‌کنندگان نفت منطقه است، لذا هر چه منطقه امن‌تر باشد هم ثبات بیشتری در بازار انرژی در جهان ایجاد می شود و هم امنیت انتقال انرژی بیشتر تأمین می‌شود. آقای دکتر رئیسی به صراحت بارها گفتند که دست همسایگان را به گرمی می‌فشاریم.

یکی از برنامه‌های ما از شروع به کار دولت بهبود روابط ایران با همسایگان بود. سیاست خارجی خودمان را هم متوازن اعلام کردیم، به این معنا که اگر می‌گوییم اولویت با همسایگان است به معنای نادیده گرفتن بخش‌های دیگر جهان نیست.

در هر جای جهان که منافعی برای ایران وجود داشته باشد، هستیم، اما در عین حال نگاهی ویژه‌تر به همسایگان با توجه به ظرفیت‌های موجود و مرز مشترک آبی و خشکی با آنها داریم. طبعاً در این زمینه گام‌هایی برداشته شد. در گام اول مشکلات ما با ترکمنستان که به حاد‌ترین مرحله به خاطر موضوع انرژی و گاز و بدهی‌های مالی و غیره رسیده بود با گفتگوهای دیپلماتیک به نتیجه رسید. روابط ما با کویت و امارات در سطح کاردار متوقف مانده بود که به سفیری ارتقا یافت.

عادی‌سازی روابط با ریاض را در دستور کار قرار دادیم و اگر بگویید چرا روابط ایران و عربستان با شتاب خوبی در حال پیشرفت است به نظر من بدان علت است که مقامات عربستانی فکر می‌کنند سیاست‌های تقابلی در منطقه کمکی به برنامه‌های بلند‌مدت اقتصادی آنها نمی‌کند، لذا به اعتقاد آنها هر چه تعامل بیشتر شود توسعه و قدرت اقتصادی عربستان بیشتر خواهد شد و ما در گفتگوها به این اتفاق نظر با عربستان رسیدیم که امنیت و توسعه برای همه می‌تواند الگوی خوب همکاری باشد.
 
چرا جمهوری اسلامی از پناهندگان افغان در ایران برای امتیازگیری یا تحمیل اراده سیاسی در برابر طالبان استفاده نمی‌کند؟ این‌گونه است که سیاست ضعیف و منفعلانه ایران در برابر طالبان،‌ افغانستان را در برابر ایران کمی گستاخ کرده است. چرا علی‌رغم همکاری ایران، طالبان همکاری لازم را با ما ندارد؟

موضع افغانستان و مناسبات دو کشور یک پدیده چند لایه است و اصلاً نمی‌شود به صورت خطی و تک‌بعدی آن را تحلیل کرد. اولاً در سطح سیاسی، راه‌حل در افغانستان را تشکیل دولت فراگیر با مشارکت همه اقوام می‌دانیم، در تشکیل این دولت قوم پشتون و طالبان را یکی از واقعیت‌های مهم افغانستان می‌دانیم. ثانیاً وضع کنونی در افغانستان را به رسمیت نشناختیم.

مسأله دیگر این که هر اتفاقی در افغانستان بیفتد تأثیر مستقیمی بر ایران دارد. امروز وجود چند میلیون انسان از افغانستان در ایران بالاخره پدیده‌ای است که برای ما در کنار استقبال به عنوان خواهر و برادر دینی و همسایگی تبعات خاص خود را دارد؛ لذا هر چه افغانستان امن‌تر باشد و توسعه یافته‌تر باشد مردم افغان علاقمند بازگشت به کشورشان یا ماندن در کشورشان می‌شوند. اگر بازارچه‌های مرزی بسته شود شرایط مردم افغانستان بدتر می‌شود و نتیجه‌اش این که سیل مهاجرین بیشتر به راه می‌افتد، لذا سعی کردیم تجارت بین دو کشور را حفظ کنیم.

اما این که رفتار هیات حاکمه فعلی افغانستان صد ‌در صد منطبق با مصالح دو کشور است، حتماً این‌طور نیست و ما چالش‌هایی داریم. مثلاً در دو سال گذشته چند بار درگیری‌های کوتاه مرزی پیش آمده است. توضیحی که دادند این بود که عوامل خودسر این کار را انجام می‌دهند. البته واقعاً کمک و مدیریت کردند که کنترل شود، اما بالاخره بین ما و افغانستان برخوردی اتفاق افتاده است.

در موضوع حقابه هم اگر از من بپرسید هیات حاکمه افغانستان انتظار ما را برآورده نکرده است.انتظارماچه بود؟انتظارما این بود که وقتی قراراست طبق قراردادسال 1351 از شاخص میزان آب درافغانستان توسط هیات فنی مشترک  بازدید شود این  کار باید به طورمستمر انجام شود  وما بیش از یک سال از طرف افغانستانی درخواست ایجاد امکان این  بازدیدرا دادیم.وهیات فنی آنچه درعهد نامه آمده است را بازدید کردند اما نکته اینجاست که این بازدید اولا باید مستمر می بود وثانیا باید درفروردین ماه که فصل بارندگی است انجام می گرفت و تیم فنی ما بگوید اکنون وضع اب چگونه است ؛اما اگر بگویم در مقایسه با دوران اشرف غنی در موضوع حقابه  چه وضعی داشتیم ؛ بهتر است.

فراموش نمی‌کنیم در زمان اشرف غنی وقتی سد کجکی می‌خواست افتتاح شود چه جمله‌ای را رئیس‌جمهوری وقت افغانستان به کار برد، اما هیات حاکمه افغانستان بارها به صراحت اعلام کرد  که به عهدنامه پایبند است. دیگر این که در مذاکرات دیپلماتیک به ما می‌گویند که ما اجرای عهدنامه را هم قبول داریم، حال اختلاف ما برسرچیست؟  حرف ما بر سر این است که اگر قبول دارید باید سهم ما از حقابه را بدهید.

آنها می‌گویند به دلیل خشکسالی که وجود دارد حتی اگر آب رها شود هم به ایران نمی‌رسد. تاکنون بحث این بود که به جای اینکه برای ما استدلال سیاسی بکنید هیات فنی ما از نزدیک سد و مسیر آب را ببیند و بگوید که آیا امسال خشکسالی بوده یا نبوده است. بررسی‌های ما نشان می‌دهد که آنجا  یک سال خشکسالی بوده و یک سال نبوده است.اما  برای مااظهارنظرسیاسی مقامات افغانستان نباید ملاک قرار بگیرد؛گزارش فنی تیم مشترکی که بین ایران وافغانستان  درسطح وزارت نیرو وجود دارد ملاک قضاوت  باید باشد.

این بازدید گام خوبی از طرف افغانستان بود اما  دیرهنگام بود وما انتظارداریم که وعده ای که دادند وقتی خشکسالی در آنجا نیست سهم اب ایران جزو تعهداتی است  که باید داده شود  ولی  با توجه به عنایت ویژه‌ای که دولت و شخص دکتر رئیسی دارند برای تأمین آب در سیستان در دولت طرح‌های مختلفی است که یکی از آنها در مرحله عملیاتی قرار گرفته که به سرعت کار در حال دنبال شدن است ولی این به این معنا نیست که حقابه خود را از طرف افغانستان نادیده گرفته‌ایم. پیگیری حقابه ایران وظیفه ذاتی وزارت خارجه است و با همه توان آن را ادامه می‌دهیم. انتظار ما از طرف مقابل این است که این همکاری که برای حضور هیات فنی انجام شده است استمرار داشته باشد تا سطحی که درک و فهم مشترکی بین ما باشد و افکار عمومی ما هم متقاعد باشد که اگر امسال آب   نیامد ریشه‌اش بد‌عهدی و عدم اجرای عهدنامه نبود بلکه به خاطر خشکسالی و فقدان آب بود و این را هم فنی‌ها باید نظر بدهند و نه ما سیاسیان ایران و نه سیاسیون حاکم افغانستان.

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز