هیاهو برای هیاهو/ سخنی با مدیرانی که نقش فعال مجازی و رسانهای به خود میگیرند
عیار یک مسئول با هیاهویی که به راه میاندازد، سنجیده نمیشود.کارشناسی، تدبیر و خردورزی است که میتواند نتیجهبخش، اثرگذار باشد و راه را برای زدودن موانع باز کند.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- در دنیای امروز، رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی، عملکرد جامعه اعم از مردم و مسئولان را زیر ذرهبین قرار میدهد. در این میان شخصیتهای حقوقی، به مراتب بیش از اشخاص حقیقی میبایست در این فضا به چارچوبهای سازمانی و اخلاقی پایبندباشند.
در حقیقت آنچه آنان به زبان میآورند، چیزی جز مواضع سازمانی که در آن مسئولیت دارند، نیست. این اصل نه در ایران که در تمام مکاتب ارتباطات جهان، اصلی پذیرفته است و انتظار میرود افراد پایبندی به آن را یک «باید» درنظر بگیرند.
موضوع پایبندی به بایدها و نبایدهای شبکهی اجتماعی که از آن به عنوان Social media guideline یاد میشود، نه تنها برای افراد مسئول در نهادهای رسمی که برای رسانهها و کسبوکارها هم صادق است.
برای نمونه حتی روزنامهنگارانی که تحت پوشش یک شبکه شناختهشده خبری کار میکنند هم ملزم به پایبندی به چارچوبها و محدودیتهای آن رسانهاند. چارچوبهایی که تخطی از آنها در قالب اظهارنظرهای شخصی یا انعکاس مستقیم یا در لفافهی پشت پرده اخبار یا آنچه ضبط خاموش در خلال گفت و گوها و دیدارهای روزانه تلقی میشود؛ جبرانناپذیر است.
حال شرایطی را درنظر بگیرید که یک مدیر میانی دولت در نقش خبرنگار به دفعات و در تریبونهای رسمی و غیررسمی، نهادهای دیگر را آماج اتهامات سخت و اثباتنشده قرار میدهد و موضوع گاه به تهدید هم کشیده میشود.
پرسش کلیدی اینجاست: «آنچه ایشان مطرح میکنند، بازتاب تفکرات و رویکرد سازمانی است که در آن مسئولیت دارند؟»
اگر پاسخ به این پرسش مثبت است، آیا آن سازمان در دیگر تعاملات خود با ذینفعان به همین شکل رفتار میکند؟ آیا پیامدهای مخرب اظهارات اینچنینی را بر میتابد؟
اما اگر پاسخ منفی است، باید دید مسئولی که خود باید در مقام پاسخگویی باشد، چگونه و به چه دلیل جریانسازی رسانهای را پیش گرفته است و با به راه انداختن هیاهوی بیدلیل چه مقاصدی را دنبال میکند. آیا در چنین وضعیتی میتوان به دقت از تقسیم نقشها حرف زد؟ آیا مخاطب به درستی میتواند درک کند آنچه اتفاق میافتد به حقیقت رسانه نزدیک است یا صرفا منویات مسئولی که در نقش رسانه فرو رفته است؟
بگذارید موضوع را این طور مرور کنیم؛ مسئولی بجای آنکه به حیطه مسئولیت خود بپردازد، نقش خود را رها کرده و تبدیل به خبرنگاری میشود که قواعد بازی با رسانه را هم بلد نیست. نتیجه چنین عملکردی جز سوزاندن خود، رسانه، امید و اعتماد اجتماعی نیست. کار رسانه را باید به اهالی رسانه سپرد که قواعد آن را نیک میدانند.
در مواردی هم سطح اظهارنظرها از رسانه به گروههای غیررسمی مجازی تقلیل مییابد. اینجا اما موضوع عجیبتر و ناامیدکنندهتر است. چرا معاونت یک سازمان دست به انتشار مطالب نسنجیده میزند و با تشویقهای مجازی، روند را ادامه میدهد و کار به رسانه و هیاهو میرسد؟
چندی پیش بر همین اساس رئیس شورای اطلاعرسانی دولت هنگام برکناری سخنگوی بیمه مرکزی به دلیل حواشی پیش آمده نسبت به هرگونه ناهماهنگی و مواضع غیرحرفهای در درون دولت تذکر دادند و گفتند شخص خاطی در وهله اول توبیخ و در صورت ادامه برکنار خواهد شد.
البته این یک تهدید نبود چراکه همان فرد هنوز هم به عنوان قائم مقام آن مجموعه مشغول فعالیت است. درواقع اشاره وی به یک موضوع ساده بود و آن اینکه نمیشود یک پا را در یک قایق و پای دیگر را در قایقی دیگر گذاشت و انتظار داشت به مقصد هم رسید. اعضای دولت همه در یک کشتی سوارند و نمیشود یک وزارتخانه به سمتی و وزارتخانهای دیگر، به سمتی دیگر برود.
آنچه مسلم است عیار یک مسئول با هیاهویی که به راه میاندازد، سنجیده نمیشود.کارشناسی، تدبیر و خردورزی است که میتواند نتیجهبخش، اثرگذار باشد و راه را برای زدودن موانع باز کند. بیآنکه نیازی به هیاهوی رسانه یا بدتر از فضاهای غیررسمی مجازی باشد.
* عباس خاراباف، فعال رسانه