خبرگزاری کار ایران

خلاصه‌ای از یک گفت‌وگوی پژوهشی؛

نهاد مسجد اگر برپا بود خبری از این شعارها در خیابان و روی دیوار نبود

نهاد مسجد اگر برپا بود خبری از این شعارها در خیابان و روی دیوار نبود
کد خبر : ۱۲۹۲۵۹۹

مسجد نهادی است که درباره کارکردهای متکثر و فراگیر آن در صدر اسلام کم و بیش شنیده‌ایم؛ نهادی که احیا و تحقق کارویژه‌های آن سبب می‌شد اعتراض و مطالبه شهروندان به شکل کنونی بروز نیابد.

خبرگزاری شبستان نوشت: مساجد در صدر اسلام دارای کارکردهای مختلف از جمله کارکرد دینی، تبلیغی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و قضایی بودند و مردم در آن دوران، مشکلات خود را در این نهاد حل می‌کردند. امروز با وجود اینکه به نظر می‌رسد تعداد مساجد در شهرها و روستاها افزایش یافته اما متاسفانه بسیاری از کارکردهای خود را از دست داده است.

«حامد قرائتی» پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم و نویسنده کتاب‌های «کارکرد دینی و سیاسی اماکن مذهبی تهران در دوران قاجار» و «مساجد مشهور جهان» درباره کارویژه‌های مسجد در گذر زمان و تاثیر این نهاد بر انسجام اجتماعی گفت‌وگویی با خبرگزاری شبستان داشته که خلاصه‌ای پژوهشی از آن در ادامه آمده است. 

مسجد؛ پایه‌گذاری و تمرین قوانین زیست اجتماعی
در مدینه، نخستین گام پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای ایجاد جامعه اسلامی، مسجد بود، زیرا همه ایده‌آل‌ها و قوانینی که قرار بود در عرصه جامعه بیرونی به وجود بیاید، در مسجد به نمایش گذاشته می‌شد و مردم روزی پنج بار این شاخصه‌ها را تمرین می‌کردند.

نماز در پنج نوبت برگزار می‌شود که یکی از علت‌ها این است که مردم با نظم آشنا می‌شوند. اگر در صفوف نماز، نظم نباشد و یا فاصله بیشتر از حد باشد، نماز جماعت درست نخواهد بود؛ همین‌گونه نظم در جامعه نیاز است.
در جامعه هر چقدر هم که انسان خوبی باشید، اما اگر پیوستگی و انسجام  اجتماعی را رعایت نکنید، حضور شما حضور باطل، ناموفق و بی‌ثمری است و همین نظم، سلسه مراتبی، محتوایی و حتی سانتی‌متری اگر مورد غفلت قرار گیرد، اساس اجتماع و جماعت مورد خدشه قرار خواهد گرفت.

علاوه بر ضرورت رعایت احکام مسجد و نیز آداب آن (رعایت حداقلی از طهارت فکری، زبانی و رفتاری برای حضور و کنشگری در مسجد) و تمرین مسئولیت‌پذیری در وقایع و عرصه‌هایی چون سیل، زلزله، جنگ، امر به معروف، تذکر، افشای فساد باید به این نکته اشاره کرد که نماز جماعت در مسجد با وجود امام معنا پیدا می‌کند و پیروی مأموم از امام یک امر قطعی است و مأموم حق ندارد از امام جلو و یا عقب بیفتد.

اگر شما به اندازه‌ای جلو و یا عقب بیفتید که ترتیب و نظم مختل شود، نماز جماعت دچار مشکل خواهد شد. در جامعه نیز همین‌ گونه است؛ یعنی ما یک نفر را که به عنوان پیشوا در جامعه انتخاب می‌کنیم، موظف به پیروی هستیم و هیچ وقت نباید جلو بیفتیم و یا به اندازه‌ای که تحقق مخالفت باشد، عقب بیفتیم. البته احراز مقام امامت جماعت نیز تابع ضوابط و شرائط خطیر فردی و اجتماعی است.

مسجد قوانینی دارد، از جمله کسی صدایش را از دیگران بلندتر نکند، از سخنان لغو و بیهوده پرهیز شود، علاوه بر این، در مسجد، رفتار و گفتار ما در یک فضای خودمراقبتی و جمع‌مراقبتی قرار می‌گیرد.

همه آنچه که به عنوان احکام در مسجد اتفاق می‌افتد، قوانین زیست اجتماعی هستند که در جامعه هم نیاز داریم و ما با حضور در مسجد، آن‌ها را یاد می‌گیریم و تمرین می‌کنیم.

نهادی بی‌جایگزین که برایش رقیب تراشیدیم
ما امروز رقیب‌هایی برای مساجد ساختیم؛ آنقدر که ما برای مسجد رقیب ساختیم، پیش از انقلاب اسلامی، رقیب نداشت. ما در ادارات، سازمان‌ها، مدارس و غیره نمازخانه ساختیم، علاوه بر آن حسینیه، تکیه، مصلی، جماعت‌خانه و غیره را داریم که هیچ‌کدام کارایی مسجد را ندارند؛ یعنی نظم‌پذیری، مسئولیت‌گرایی، پایبندی و مسئولیت نسبت به هم نوع در این مکان‌ها تمرین و یادآوری نمی‌شود، کارکردی موسمی داشته و مدیریت آن انتصابی بوده و مردم پایه نیستند.

اجتماع در آنها فاقد ضوابط و اولویت‌های مادی و معنوی بوده و چه بسا کانون ترویج استفاده‌های ابزاری از دین و معنویت باشند و حتی در موارد متعددی، شعبه‌ای از یک حزب یا گروه سیاسی و اجتماعی بوده و اهداف حزبی، صنفی یا شخصی را دنبال می‌کنند. اجتماع در این اماکن را نمی‌توان لزوما عصاره و نماینده شهروندان منضبط و متعهد جامعه دانست.

مسجد جای سوت و کف نیست، جای استدلال و برهان است. جای ذکر و ورد هم نیست. فرق حسینیه با مسجد همین است؛ در حسینیه ذکر خوانده می‌شود اما تربیت جمعی در مسجد اتفاق می‌افتد؛ در مسجد، هر فردی نقش خود را دارد و نقش‌های همه تعریف‌شده و مسئولانه است.

انتشار مقالات پژوهشی بی‌شمار درباره توحید، انصاف، امر به معروف و غیره تضمین‌کننده اجرای این مفاهیم در جامعه نیستند، بلکه نهادهایی نیاز است که این مفاهم را به مردم منتقل کنند و آموزش دهند. مردم باید با این مفاهیم خو بگیرند، زیست داشته باشند و هر روز تمرین کنند. متأسفانه ما سال‌هاست که دین و مفاهیم دینی را در بخش‌نامه‌ها بردیم و به صورت دستوری ابلاغ کردیم، حال آنکه حضور در مسجد است که به ما زندگی دینی می‌دهد.

سیاسیون در مسجد وعده و در ورزشگاه هیجان می‌دهند
البته شاید مسئولان بیشتر از مردم نیاز داشته باشند که در مسجد، تربیت دینی یاد بگیرند. امروز نوک پیکان آسیب‌ها متوجه مردم نیست، مسئولان در زمان انتخابات به مساجد آمده و اعلام می‌کردند که حضور در انتخابات واجب شرعی و وظیفه اجتماعی است اما هیچ وقت مسئولی بعد از انتخابات به مسجد نیامد که درباره عملکردش به مردم جواب دهد.

کاندیداها در زمان انتخابات در مساجد حضور می‌یابند، تبلیغ می‌کنند و وعده می‌دهند اما چند درصد آنها بعد از انتخابات برای مسئولیتی که گرفتند، پاسخگو هستند؟

ما هنوز هم می‌گوییم مردم باید مواظب دشمن باشند و اعتراض‌ها باید منطقی باشد اما مسئولان هم باید به وظیفه خود عمل کنند. اگر مسئولان به لحاظ لغوی مسئول بودند و خود را در معرض سؤال قرار می‌دادند، به جای اینکه در فضاهای هیجانی مثل ورزشگاه بروند و با بستن پارچه به دست، نمادسازی کنند، به مسجد که جمع نخبگانی و نجبایی است، می‌رفتند و نسبت به سؤالات و مطالبات واقعی و اصلی مردم پاسخگو بودند، شاید امروز شاهد اوضاع بهتری بودیم.
ما عامدانه به فضاهای نامطمئن، هیجانی و آسیب‌پذیر، اعتبار و شهرت دادیم و نسبت به نخبگان، صاحب‌نظران و منتقدان واقعی جامعه بی‌مهری کردیم.

اگر کارکرد مساجد احیا می‌شد
اگر ما به مردم آدرس اشتباه نمی‌دادیم، اماکن دیگر غیر از مسجد را تبلیغ نمی‌کردیم، مراسم دینی و نماز جمعه را در مسجد برگزار می‌کردیم، کارکردهای مسجد تا حدودی احیا می‌شد.

امام جمعه‌ای که 20 وعده در مسجد جامع سخن مردم را بشنود و در میان مردم باشد و یک وعده در خطبه جمعه به ارشاد بپردازد، توفیق بیشتری برای خدمت خواهد داشت.

مساجد تنها تربیون بیان تکالیف مردم در مقابل حکومت نیستند؛ باید یاد می‌گرفتیم که در مسجد باید پاسخگوی نیازها و مطالبات هم باشیم. آن وقت حرف چندانی برای ابراز آن روی در و دیوار باقی نمی‌ماند.
اگر مسئولان به مسجد بیایند، مسجدی که قوانینی دارد نه می‌توان در آن فریاد زد، نه دروغ گفت، همه چیز بر اساس تعهد و مسئولیت است و فضای مناسب و استدلالی برای گفت‌وگو وجود دارد، طبیعتا خیلی از حرف‌هایی که در خیابان با شعار و دروغ و غیره گفته می‌شود، در مساجد بدون این پرده‌های گمراه‌کننده می‌توان در میان گذاشت؛ یکی از راهکارها همین است، یعنی برگشتن به فضای استدلالی، منطقی، مطمئن، بدون هیجان و تشتت که در مسجد شرائط نسبی آن محقق است.

چه بسا افراد چه در میان گروه‌های معارض و چه در طبقه حکمران از فضای غیراستدلالی منتفع باشند، آنها که قادر به استدلال نیستند و نمی‌توانند حرف منطقی بزنند، اقدام به تخریب می‌کنند؛ شنیدن صدای این فرد هم مشکلی را حل نمی‌کند، چون رسیدگی به خواسته آنها، هم به منطق خشونت مشروعیت می‌بخشد و هم منتقدان معتدل و معقول را به حاشیه می‌راند. ما باید در طیف معترضان هم به افراد نخبه و صاحب‌فکر بها دهیم و سخنان آنها را بشنویم؛ در مساجد صدر اسلام این فضا مهیا بوده و الان نیز باید مهیا باشد.

امام علی(ع) وقتی در مسجد کوفه خطبه می‌خواندند، خوارج شعار «إِنِ الْحُکْمُ إِلّا لِله» سر می‌دادند؛ حضرت هم به آنها اجازه اعتراض و مطالبه دادند و حتی به صورت نسبی شعار آنها را تائید کرده، هر چند که فهم آنها از این شعار را اشتباه اعلام کردند. امام جواب خوارج را می‌دادند که حکم و امر خدا و امر حکومت چیست و حکومت بدون حاکم نمی‌تواند ادامه پیدا کند.

تا زمانی که مطالبه‌گری قاعده معقولی را دنبال می‌کرد، حضرت خود را نسبت به آن مسئول می‌دانست. اما زمانی که واقعه حروراء و کشتن مردم بی‌دفاع و زنان باردار توسط خوارج اتفاق افتاد، امام(ع) به مصاف آنها و سرکوب کردند.

منتقدان و به ویژه حکمرانان باید مراقبت کنند که فضای انتقاد و مطالبه‌گری، فضایی معقول و مسئولانه باشد و چنین فضایی حداقل در مراحل نخست، در مساجد قابل تدارک است. در تاریخ معاصر نیز بارها این موضوع مورد غفلت قرار گرفته است.

مساجد به مثابه دارالشورا

در عصر مشروطه، وقتی مردم در مساجدی چون مسجد جامع تهران، مسجد شیخ عبدالحسین، سپهسالار و مسجد خازن الملک نسبت به مفاسد و استبداد شاهان قاجار مطالبه‌گری کردند، اما پاسخی جز بی‌توجهی و حتی خشونت ندیدند، اجتماعات به خیابان‌ها و میادین و حتی به سمت‌وسوی سفارتخانه‌های عثمانی و انگلیس کشیده شد. آن وقت مشروطه‌خواهی از مسیر زلال خواست و هویت اسلامی_ایرانی به سمت و سوی دیگری کشیده شد.

تا وقتی مساجد محله و بازار و جامع به عنوان مجمع و دارالشورای واقعی محلات و شهرها تلقی شوند و نماینده واقعی نظر و رأی مردم بوده و تبدیل به کارگزاران احزاب نشوند، خواهند توانست نقش مؤثری در تنظیم روابط دولت و ملت داشته باشند اما وقتی فضای مسجد به هم خورد، چه معترض خارج از مسجد شلوغ کند و چه مسئول در مسجد جوابگو نباشد، شرایط سخت‌تر می‌شود و هر دو طرف ترغیب می‌شوند که در کف خیابان و در اشکال دیگری به گفت‌وگو بپردازند. شرائطی که در آن هم مدعیان و هم شعارها مشوش، مخدوش و نامطمئن خواهند بود.

مسجد و کارویژه انسجام‌بخشی اجتماعی
شما در هیچ مسجدی نمی‌توانید تفکیک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد کنید. در صف جماعت هیچ ملاک و محدوده‌ای بین مردم نیست و کودک و پیر، پولدار و فقیر و همه همه در کنار هم می‌نشینند، برای اینکه همه صدا و حرف‌های همدیگر را بشنوند. مسجد وابسته به هیچ حزبی نیست و حتی وابسته به دولت هم نیست. مسئولان نمی‌توانند مسجدی را ببندند و یا امام جماعت آن را عزل و نصب کنند. تصدی امامت مسجد نیازمند دارا بودن سطحی از تقوا و از همه مهمتر زیست پاک اجتماعی است.

امروز شرایط سیاسی که در جامعه می‌بینیم، یکی از پیامدهای منفی خالی شدن مسجد است و اگر به همین منوال پیش برود، هر حادثه‌ای که در جامعه پیش می‌آید، می‌تواند دشمن را علیه ما فعال کند. وقتی جامعه انسجام نداشته باشد، با یک حادثه هیجانی افراطی و یا روایت دروغ، تک تک اخبار را تبدیل به گلوله‌های فلج کننده می‌کنند. گلوله‌ای که در ابتدا نظام سیاسی و اجتماعی و در مرحله بعد سعادت جامعه را نشانه خواهد رفت.

حکمرانان باید آستانه تحمل خود را در مساجد بالا ببرند و شنیده‌شدن مطالبات را از مساجد مغتنم شمرده و حتی آن را تشویق و حمایت کنند؛ به گونه‌ای که که هر منتقدی حتی اگر اعتقادی به مسجد ندارد، چاره‌ای جز مسجدی شدن نداشته باشد؛ یعنی فکر و ادبیات خود را اصلاح و معقول سازد تا بتواند از رسانه مسجد به مطالبه‌گری بپردازد.

مساجد محله یا بازار ممکن است نماینده یک منطقه یا صنف اجتماعی باشند اما مساجد جامع عصاره نخبگان یک شهر است. متنوع‌ترین، واقعی‌ترین، معقول‌ترین و وجیه‌ترین و مردمی‌ترین اجتماع در هر شهر که می‌توان نظر آنها را نظر شهر دانست. رضای آنها رضای شهر و اعتراض آنها اعتراض سایر شهروندان خواهد بود.

پیش از این مساجد جامع ملاک مشروعیت و مقبولیت حکمرانان بود و عالی‌ترین پارلمان هر شهر و معتبرترین رسانه برای مبادله اخبار و اطلاع‌رسانی مناسبات و احکام به محسوب می‌شد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز