تلاش دو دوست برای فرار از اتهام قتل
سه دوست که متهم هستند در یک درگیری باعث قتل مرد جوانی شدهاند، در جلسه محاکمه انگشت اتهام را به سمت همدیگر گرفتند.
به گزارش ایلنا، سه دوست که متهم هستند در یک درگیری باعث قتل مرد جوانی شدهاند، در جلسه محاکمه انگشت اتهام را به سمت همدیگر گرفتند.
این سه متهم یک سال قبل بعد از درگیری منجر به قتل متواری شدند؛ اما بعد خود را تسلیم پلیس کردند. هرچند یکی از آنها به نام امیر ارتکاب قتل را قبول کرد؛ اما در جلسه دادگاه همه چیز را منکر شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه سه متهم خوانده شد.
مطابق کیفرخواست صادره آذرماه سال گذشته درگیری خونینی در صالحآباد به مأموران پلیس گزارش داده شد. شاهدان عینی به پلیس گفتند که عاملان قتل سه مرد جوان بودند که متواری شدند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی بررسیهای مأموران آغاز شد و درحالیکه تلاشها برای دستگیری متهمان ادامه داشت، سه متهم که در باغی در شهریار مخفی شده بودند، خود را تسلیم مأموران کردند. در بازجوییهایی که از سه متهم صورت گرفت، امیر اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من با یاسر درگیر شدم و او را با چاقو زدم. دو دوست دیگرم هم در این درگیری بودند؛ اما آنها عامل قتل نبودند و فقط درگیر شدند. متهم در توضیح ماجرا گفت: روز حادثه من همراه دو دوستم به نامهای آرمان و ماهان به پارک رفته بودیم و در آنجا داشتیم خوش میگذراندیم که با یاسر روبهرو شدیم. ما از قبل یاسر را نمیشناختیم و اصلا نمیدانستیم او چه کسی است. یاسر داشت مشروب میخورد و در حال خودش نبود. او به ما فحاشی کرد و بعد هم درگیری بین ما بالا گرفت. من با چاقو او را زدم و بعد هم همراه دو دوستم فرار کردیم. مدتی در یک باغ در شهریار که مال یکی از آشنایان ماهان بود، مخفی شدیم و بعد هم دستگیر شدیم. بعد از اعترافات این متهم، دو متهم دیگر نیز به شرکت در نزاع اعتراف کردند و برای هر سه متهم کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان پای میز محاکمه رفتند.
در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه آنها خوانده شد و سپس اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار مجازات متهم شدند. برادر مقتول به دعوت هیئت قضائی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: خانوادهام درخواست قصاص کردهاند و ما حاضر به گذشت نیستیم. برادر من پسر بسیار محجوب و خوبی بود. اینکه متهمان میگویند او در پارک مشروب میخورد، اصلا درست نیست؛ چون او اهل این کارها نبود. ضمن اینکه اصلا با کسی درگیر هم نمیشد. متهمان دروغ میگویند که برادر من را از قبل نمیشناختند. آرمان از قبل با برادرم درگیری داشت. او چندین بار تهدید کرده بود و این بار تهدیدش را عملی کرد. من اطمینان دارم او برادرم را کشته و دروغ میگویند امیر این کار را کرده است. من نمیدانم به چه دلیل امیر قتل را گردن گرفته است؛ اما اطمینان دارم برادرم به دست آرمان کشته شده است.
در ادامه امیر بهعنوان متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من هرچه گفتم دروغ بود. برادر یاسر درست میگوید. من قاتل نیستم و آرمان یاسر را کشته است. او درباره اینکه چرا قبلا به قتل اعتراف کرد، گفت: من به قتل اعتراف کردم؛ چون تحت فشار شدید روانی بودم و برای اینکه خودم را خلاص کنم، به قتل اعتراف کردم؛ اما واقعیت این است که قتل کار من نبود. من فقط چند ضربه با چاقو به دست یاسر زدم. آرمان به دلیل اختلافی که با مقتول داشت، او را کشت. وقتی نوبت به آرمان رسید، او گفتههای دوستش را رد کرد و گفت: امیر دروغ میگوید. او حالا که میبیند با حکم قصاص روبهروست، چنین ادعایی میکند. قبول دارم با یاسر اختلاف داشتم؛ اما من او را نکشتم و ضارب نیستم. یاسر به دلیل اختلافی که با من داشت، عصبانی شد و فحاشی کرد و بعد با هم درگیر شدیم. حین درگیری امیر که حالت عادی نداشت، به سمت یاسر رفت و او را با چاقو زد.
متهم در ادامه دفاعیاتش گفت: بعد از اینکه ما دیدیم یاسر وضعیت بدی پیدا کرده و خون زیادی از او میرود، از ترس فرار کردیم. به باغ یکی از آشنایان ماهان رفتیم. البته صاحب باغ نمیدانست ما به چه دلیلی آنجا هستیم و با توجه به اینکه آدم بسیار محتاطی است، اگر میفهمید ما برای چه آنجا هستیم، هرگز اجازه نمیداد چند روز در باغش بمانیم. مدتی که در باغ بودیم، به ما خیلی سخت گذشت و در نهایت هم بازداشت شدیم. امیر به دلیل مستی مرتکب قتل شد. او حالا دروغ میگوید و قتل را انکار میکند. در ادامه متهم دیگر پرونده یعنی ماهان در جایگاه قرار گرفت. او اتهام مشارکت در نزاع را قبول کرد و گفت: من این اتهام را قبول دارم؛ اما در قتل نقشی نداشتم.
قمه و چاقو که باعث قتل یاسر شده است، در دست من نبود و من فقط در درگیری شرکت کرده بودم. امیر و آرمان چاقو و قمه داشتند. آنها همیشه با خودشان چاقو و قمه حمل میکردند و در محله هم درگیریهای زیادی داشتند؛ اما من در این درگیری هیچ سلاحی همراه خودم نداشتم. حالا هم از اینکه در درگیری شرکت کردم، عذرخواهی میکنم و پشیمان هستم. او درباره اینکه ضربه چاقو را چه کسی زده است، گفت: امیر و آرمان هر دو چاقو و قمه داشتند؛ اما اینکه ضربه کشنده را چه کسی زد، من نمیدانم. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
منبع: شرق