علت واقعی مخالفت اسرائیل با مذاکرات وین
اسرائیلیها میدانند که اگر ماجرای هستهای ایران به نحوی فیصله یابد، آنگاه توجه جامعۀ جهانی به عملکرد آنان در کرانۀ باختری معطوف میشود.
احمد زیدآبادی نوشت: دولت اسرائیل سخت در تکاپوست تا به هر قیمت، مذاکرات وین را به بنبست و ناکامی بکشاند و در این مسیر از انتشار خبرهای سست و جعلی و بیپایه هم خودداری نمیکند.
یکی از این خبرها، ادعای آماده شدن ایران برای غنیسازی اورانیوم با غلظت 90 درصد است؛ چیزی که در شرایط کنونی بسیار بعید به نظر میرسد.
واقعیت این است که نگرانی واقعی دولت اسرائیل از آغاز مذاکرات وین دستیابی به "توافق بد" یا به زعم آنها "باز ماندن راه دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتم" نیست، زیرا آنها به روشنی میدانند که شرکای غربی و شرقی آنها توافقی که این مسیر ادعایی را باز بگذارد، هرگز امضا نمیکنند.
در واقع اسرائیلیها نگران تداوم بحران هستهای ایران نیستند بلکه به وضوح از پایان این بحران نگرانند!
چرا؟ دلیلش واضح است! دولت اسرائیل طمعورزانه در پی تحکیم و تثبیتِ جای پای خود در سرتاسر کرانۀ باختری رود اردن است تا امکان عملیِ تشکیل کشوری مستقل در این سرزمین را از بین ببرد. این طمعورزی مغایر قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و خلاف خواست تک تک کشورهای موجود در کرۀ خاکی است! توجه جامعۀ جهانی اما به برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی است و چون این برنامه در درجۀ نخست به عنوان تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل تلقی میشود، بنابراین، رهبران آن کشور عملاً خود را در پشت این مسئله پنهان کردهاند تا به دور از فشارهای بینالمللی، سیاست مخرب خود را در کرانۀ باختری دنبال کنند.
اسرائیلیها با زیرکی مخصوص خود میدانند که اگر ماجرای هستهای ایران به نحوی فیصله یابد، آنگاه توجه جامعۀ جهانی به عملکرد آنان در کرانۀ باختری معطوف میشود.
این در حالی است که کرانۀ باختری بزرگترین بحران پیش روی دولت اسرائیل است. اسرائیل نه حاضر به استقلال این منطقه به عنوان کشوری برای فلسطینیهاست و نه به انضمام کل این سرزمین به خاک خود و اعطای حق شهروندی به ساکنان فلسطینی آن رضایت میدهد. تنها راهی که باقی میماند اعمال نوعی رژیم آپارتاید است که فلسطینیها را در "گتو"های پراکنده و از هم جدا در لابلای شبکهای از شهرکهای یهودینشین به عذاب ابدی دچار کند.
کشورهای جهان به هر اندازه هم که عاشق سینهچاک اسرائیل باشند، چنین ننگ و خفت و ستمی را برنمیتابند و خواه ناخواه اسرائیل را برای پذیرش طرحی انسانیتر در کرانۀباختری تحت فشار میگذارند.
بر این اساس، تمام تکاپوی دولت اسرائیل در جهت دور کردن نگاه مردم جهان از این تراژدی ظالمانه است و در این میان چه بهتر از برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی که همچون استخوان لای زخم، تا سالهای سال ادامه یابد و کشورهای منطقه و جهان را به خود سرگرم سازد و ایرانیان را هم در وضعیت بلاتکلیف و محروم از هرگونه برنامۀ توسعۀ واقعی رها کند؟
با دریغ و درد باید گفت که اسرائیل در تکاپوی خود علیه مذاکرات وین گرچه در بین کشورهای جهان تنهاست اما در بین هموطنان خودمان از همۀ طیفهای سیاسی برای خود متحدانی دارد که خواسته یا ناخواسته در این جهت به کمک آن برخاستهاند و هر کدام هم با انگیزهای مغایر یکدیگر!
محمد حسنین هیکل، روزنامهنگار فقید مصری روزگاری گفته بود؛ بعد از تشکیل دولت اسرائیل در خاورمیانه، بدبختانه سرانجامِ همۀ تحولات این منطقه، طبق خواست و به نفع آن کشور رقم خورده است!
این اظهارنظر مرا میترساند! و جای ترس است از مکر و پیچیدگی یک طرف و غرور و تعصب و سادگی طرفها