محمد منصورنژاد:
امام حسین(ع) از جنگ استقبال نکرد/ روایت صلح آمیز و رحمانی از عاشورا
محمد منصورنژاد ضمن تحلیل نهضت سیدالشهدا(ع)، بیان کرد: کسانی که تفسیری خشونتآلود از مسائل و روابط دارند، نمیتوانند بفهمند که اباعبدالله(ع) حتی در روز عاشورا رویکرد فرهنگی را به جد تعقیب کرد و نیز با سخنرانی نزد لشکریان عمر سعد روزش را آغاز کرد.
به گزارش ایکنا، نهضت عاشورا همواره با نگرشهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. یکی از مواردی که بر آن تأکید میشود اثر درسها و پیامهای عاشورایی در زندگی فردی و اجتماعی و همچنین تحققبخشی پیامها و اهداف امام حسین(ع) است.
به منظور بررسی بیشتر این مورد با محمد منصورنژاد، دینپژوه و مسئول کمیته دینپژوهی صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران، به گفتوگو پرداختیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
ایکنا ـ آیا پیامهای عاشورا در زندگی فردی و اجتماعی ما شیعیان تاثیری داشته است؟
درباره آثار نهضت کربلا تاکنون زیاد سخن گفته شده و برای آنکه به تکرار مکررات نیفتیم، مایلم از زاویهای مطلب را بگویم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به نظرم نهضت حسینی ظرفیت فراوانی برای تقویت روح همبستگی، مهربانی، دوستی و صلح در مردم دارد. مقصود بیشتر از جهت نظری است؛ یعنی متفکران ما از واقعه کربلا و کارگزاران آن، یعنی امام حسین(ع) و همراهانش، روایت صلحآمیزی ارائه نکردهاند و مقهور ابعاد حماسی آن شدند که خود واقعیتی است. از «هیهات منا الذله» امام(ع) زیاد گفتهاند، اما از فاصله گرفتن امام(ع) از جنگ و شمشیر تا حد ممکن کمتر گفتهاند یا آن را خوب تبیین نکردند.
مردم ایران، در ایام محرم بیشتر به هم نزدیک میشوند، اطعام و ایثار مادی و معنوی بروز بیشتری دارد و مناسک و آیین جمعی را بسیار برجسته برگزار میکنند که همگی همبستگی آفرینند، ولی اگر از جهت نظری هم اصحاب بیان بتوانند روایت صلحآمیزی را از عاشورا ارائه کنند، تاثیرگذاریاش به مراتب بیشتر میشود و از همدلی به وجود آمده در این ایام میتوان برای التیام سایر دردها نیز بهره فراوانی جست.
ایکنا ـ نمیخواهید بگویید که در کربلا غیر از صلح دوستی اتفاق دیگری نیفتاد؟
خیر، اتفاقاً در کربلا خشونت هم داریم. برخی نویسندگان اسلامی مینویسند که در اسلام اصلاً خشونت نداریم و همه جنگهای صدر اسلام صرفاً دفاعی بودند، اما این اظهار نظرها دقیق نیست و در اسلام خشونت هم داریم، ولی خشونت دو گونه است: مشروع و نامشروع.
خشونت نامشروع مجاز نیست. پذیرش جنگ در هر مرتبهای، یعنی پذیرش خشونت. جنگها نیز دو گونهاند: تهاجمی و تدافعی. خشونتِ جنگ تهاجمی نامشروع است و خشونتِ جنگ دفاعی مشروع. عجیب است که این همه آیات جهاد و قتال در قرآن را ببینیم و در مقابل نص اجتهاد و نیز خشونت در اسلام را نفی کنیم. نکته درستتر آن است که جنگهای اسلامی چون جنبه دفاعی دارد، خشونتش مشروع است. البته مدلل کردن اینکه همه جنگهای صدر اسلام دفاعی بود کار سادهای نیست. به نظر میرسد که امام حسین(ع) در نبردش به خشونت مشروع تن داد، چون از ابتدا حالت تهاجمی نداشت. به این معنا که در منزلش به سراغش رفتند و اتفاقات دیگری را رقم زدند و در نهایت جنگ دفاعی بر او عارض و به خشونت کشیده شد.
همچنین هر صلحی قابل دفاع نیست، صلح باید عادلانه باشد. حکومتهای استبدادی و توتالیتر به دلیل ورود به حریم خصوصی و عمومی مردم، از اساس نامشروعاند و انتظار صلحی عادلانه و شرافتمندانه دور از واقعیت است. حکومت جور به هر طریقی تبعیت مردم را میخواهد، حال آنکه چنین حقی ندارد. پس کسی نمیتواند بگوید که امام حسین(ع) آرامش جامعه را به هم زد و قیامش نامشروع است.
ایکنا ـ با این وصف، مرادتان از عقلانیت و صلح در نهضت حسینی(ع) را بیشتر توضیح دهید.
یکی از راههای شناخت فرهنگ عاشورا این است که شعارهای اصلی و رجزهای مهم روز عاشورا تجزیه و تحلیل شوند. حرکت کردن در مسیر نهضت حسینی(ع) نیز متضمن شناخت این شعارهاست. در مقابل، تحریف آنجا رخ میدهد که شعارهای اصلی اصلاً مطرح نشود یا ناقص مطرح شود و تفسیری نادرست بپذیرند. یکی از شعارهای بسیار مهم در روز عاشورا و حین حمله به دشمن، رجز مشهوری است که متأسفانه بیت دوم آن هنوز به صورت دقیق و عمیق شرح داده نشده است. در این رجز آمده: «اَلْمَوْتُ اَوْلى مِن رُکُوبِ الْعارِ، وَ الْعارُ اَوْلى مِن دُخُولِ النّارِ.»
مصرع اول بیان دیگری از همان شعار مشهور «هیهات منا الذله» است که مرگ را بهتر از پذیرفتن ننگ و عار میداند. در مصرع دوم در آن زمان خاص و مکان و موقعیت استثنایی، کلامی از امام حسین(ع) شنیده شد که فهم آن نیاز به تأمل بسیار دارد، زیرا امام(ع) میفرماید که ننگ و عار بهتر از پذیرش آتش جهنم است. این شعار به چه معناست؟ امامی که از ننگ و عار که به ذلت میانجامد گریزان بود، از بین دو گزینه عار و آتش، عار را برمیگزیند. معنای این سخن چیست و مقصود کدام است؟
این عبارت را در گفتمان فرهنگ جاهلی چند دهه پیش از جریان کربلا به خوبی میتوان شناخت. در منازعات قبیلهای در میان عرب شعاری موج میزد و بر این باور بودند که ما آتش را بر ننگ و عار ترجیح میدهیم. در عهد حضرت امیر(ع) هم این شعار شنیده شد و از این رو آن حضرت(ع) در یکی از سخنانشان یعنی خطبه معروف به قاصعه گفتهاند: «یقُولُونَ: النَّارَ وَ لاَ الْعَارَ! کَأَنَّکُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تُکْفِئُوا الاِسلاَمَ عَلَى وَجْهِهِ انْتِهَاکاً لِحَرِیمِهِ، وَ نَقْضاً لِمِیثَاقِهِ الَّذِی وَضَعَهُ اللّهُ لَکُمْ حَرَماً فِی أَرْضِهِ، وَ أَمْناً بَیْنَ خَلْقِهِ. وَ إِنَّکُمْ إِنْ لَجَأْتُمْ إِلَى غَیْرِهِ حَارَبَکُمْ أَهْلُ الْکُفْرِ، ثُمَّ لاَ جَبْرَائِیلُ وَلاَ مِیکائِیلُ وَ لاَ مُهَاجِرُونَ وَ لاَ أَنْصَارٌ یَنْصُرُونَکُمْ إِلاَّ الْمُقَارَعَةَ بِالسَّیْفِ حَتَّى یَحْکُمَ اللّهُ بَیْنَکُمْ»؛ یعنی شما مىگویید: «اَلنّارَ وَ لاَ الْعارَ» آتش دوزخ آرى، اما ننگ و عار نه. گویا مىخواهید با این شعارتان اسلام را واژگون کنید و حرمت آن را بشکنید و پیمان الهى را که خداوند آن را حرمى براى شما در زمین قرار داده و وسیله امنیت خلقش شمرده است نقض کنید. اگر به غیر اسلام پناه ببرید، کافران با شما نبرد خواهند کرد و در آن هنگام نه جبرئیل و میکائیل به یارى شما مىآیند و نه مهاجرین و انصار و راهى جز پیکار با شمشیر نخواهید داشت تا خداوند میان شما حکم کند و شکست و زبونى شما فرارسد.
جمله شعارگونه «اَلنّارَ وَ لاَ الْعارَ» که به گفته بعضى از شارحان نهجالبلاغه اولینبار از زبان «اوس بن حارثه» شنیده شد، مفهومش این است که «ما از آتش استقبال مىکنیم ولى ننگ را نمىپذیریم». این سخن در واقع از شعارهاى متعصبین دور از اسلام است. آنها مىگفتند: «حاضریم به دوزخ برویم، اما حاضر نیستیم مثلا فلان قبیله بر ما پیشى گیرد یا خونى از ما بریزد و انتقامش را دو چندان نگیریم.» امام(ع) مىفرماید: «مفهوم این سخن پشت کردن به اسلام و نقض پیمانهاى الهى است.»
همانگونه که امیرالمؤمنین(ع) نفی شعار ترجیح آتش بر ننگ مینمود، فرزندش در اوج حماسه کربلا در مقابله با فرهنگ جاهلی فرهنگ صحیح دینی را بازتولید میکند که بر عکس این شعار جاهلی، از نگاه امام حسین(ع)، عار و ننگ از پذیرش آتش بهتر است. به عبارت دیگر اینگونه نیست که همواره راه حل مشکل خشونت باشد و به بهانه نپذیرفتن ننگ و عار، دست به قبضه شمشیر برد و به تعبیر دقیقتر گفتمان امنیتی و خشونتبار و سختگیرانه تنها راه حل نیست.
زندگانی امام حسین(ع) را میتوان در جدولی به تصویر کشاند؛ یعنی میتوان پرسید جدای از عصر کودکی امام(ع) که مقارن حیات نبی مکرم اسلام(ص) است، آیا امام حسین(ع) در ۴۵ سال از عمرش از عصر پدرش، برادرش و ۱۰ سالی که امام(ع) با معاویه زیست که صبر و سکوت داشت و در صلح و بدور از شمشیر بود، آیا در ذلت زیست یا در عزت؟ به ویژه اینکه شاهد حکومت ظالم و ظلم به مردم بود.
برابر باور شیعی، امام حسین(ع) قطعاً در ذلت نزیست و این نکته میرساند آنگونه نیست که اگر کسی وارد جهاد اصغر نشد و صبر پیشه کرد، این شیوه زندگی مساوی است با ذلت. از این رو باید این جمله را «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ؛ آن فلان بن فلان مرا بین دو راه ذلت و شمشیر مخیر کرد» درست فهمید. اگر کسی بین ذلت و شمشیر مخیر شد، باید شمشیر را برگزیند تا خوار نشود. اگر در شرایطی مورد هجوم قرار میگیری و از خود دفاع نکنی، جان و مال و خانه و کاشانهات در خطر میافتد. اینجا از خود دفاع کردن را عقل و نقل تأیید میکند. به عبارت دیگر گاه دو راه حل بیش نیست و گاه راه حل سوم، چهارم و... وجود دارد. به ویژه کسی یا ملتی که دارای امکانات بازدارنده از دشمن است، هرگز تن به ذلت دادن در برابر دشمن در مورد آنان صادق نیست، زیرا گزینههای متعددی را برای گزینش در پیش رو دارد. این بحث را میتوان بسط داد و من در نوشتههایم چنین کردهام، ولی در این گفتوگو به همین میزان بسنده میکنم.
ایکنا ـ اگر نکتهای باقی مانده بگویید.
تأکید بیش از حد معقول بر روی عزت از راه شمشیر، به بهانه برداشتی از پیام اباعبدالله(ع) و به عبارت دیگر تقلیل عزت به خشونتگرایی، تحریف معنوی نهضت حسینی(ع) است که تبعات سوئی بیش از تحریف لفظی دارد. چنین برداشتی را نه معصومین(ع) از جمله امام حسین(ع) داشتند و نه بر مبنای آن عمل کردند. کسب عزت مجاری بسیار متنوعی دارد و در موارد بسیار استثنایی و محدودی راه عزت از مسیر شمشیر میگذرد. همچنین مرز بین سبک زندگی و مبارزه امام حسین(ع) با بسیاری از بزرگان اهل جهاد حتی شیعیانی مانند امثال «حجر بن عدی» آن است که روش و سبک زندگی معصومین(ع) معقول و اخلاقمدار است و نمیتوان به بهانه عزت و فرار از ننگ، اخلاق را زیر پا گذاشت و به کنشهای نامعقول دست یازید.
کسانی که تفسیری خشونتآلود از مسائل و روابط دارند، نمیتوانند بفهمند که اباعبدالله(ع) در روز عاشورا رویکرد فرهنگی را به جد تعقیب و نیز با سخنرانی نزد لشکریان عمر سعد روز را آغاز کرد. در حین رجزها در مقابل فرهنگ جاهلی رجز میخواند که «و الموت اولی من رکوب العاری» و در لحظات آخر شهادت نیز درس اخلاق میداد که اگر دین ندارید، آزاده باشید؛ «فکونوا احرارا فی دنیاکم». با این جمله به سخنم پایان میدهم که امام حسین(ع) از اولین برخورد با سپاه یزید، که با حر و لشکریانش بود، به تعبیر استاد شهریار «آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند»؛ یعنی برخوردی رحمانی داشت و از جنگ که پیشنهاد برخی یارانش بود فاصله گرفت و عصر تاسوعا از آغاز نبرد استقبال نکرد و آن را به عقب انداخت و صبح عاشورا هم برای کشتن و کشته شدن شتابی نداشت و این دشمن بود که جنگ را آغاز کرد و لشکریان ابن زیاد برخوردی خشن در آن حادثه داشتند که زبانزد خاص و عام در دنائت و پستی و شقاوت شد، اما امام حسین(ع) سمبل فرهنگ، گفتوگو، مهربانی و مروت در طول تاریخ شد.