نجات از چوبه دار بعد از قتل با ادعای دفاع مشروع
پسر جوانی که در یک درگیری خونین مرتکب قتل دوستش شده بود، از قتل عمدی تبرئه و بهخاطر قتل شبهعمد به حبس و تبعید محکوم شد.
این در حالی بود که جوان مجروح به نام سعید نیز در کما بود و پزشکان وضعیت او را بحرانی تشخیص داده بودند. سعید بعد از چند ماه جدال با مرگ سرانجام جانش را از دست داد. در این مدت، پلیس مخفیگاه رامین را شناسایی و او را بازداشت کرد. رامین بعد از بازداشت به واردکردن ضربه بر بدن مقتول اعتراف کرد، اما مدعی شد قصد قتل نداشته است.
متهم بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی، در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در جلسه دادگاه مادر مقتول درخواست قصاص را مطرح کرد. سپس رامین در تشریح جزئیات ماجرا گفت: قبول دارم چهار فقره سابقه سرقت دارم، اما اتهام قتل عمدی را قبول ندارم و به عمد دوستم را نکشتم.
او ادامه داد: آن روز یکی از دوستانم بهنام جواد من را به خانه مجردیاش در خیابان شوش دعوت کرده بود، وقتی به آنجا رفتم با دوستان دیگرم روبهرو شدم. جواد برای خرید خوراکی از خانه بیرون رفته بود که دوستانش تصمیم گرفتند مواد مخدر بکشند. به همین خاطر در خانه را قفل کردند و مشغول مصرف مواد شدند.
آنها حالت طبیعی نداشتند و شروع به ناسزاگویی کردند. من به آنها اعتراض کردم و همان موقع سعید به سمتم حملهور شد. او به رویم چاقو کشید و میخواست مرا بزند. میخواستم برای اینکه مشکلی پیش نیاید، هر طور شده از خانه فرار کنم، اما درها قفل بود. به همین دلیل ناچار شدم شیشه پنجره را بشکنم، اما چون نتوانستم از پنجره فرار کنم برای دفاع از خودم تکه شیشه شکسته را برداشتم.
بار دیگر سعی کردم فرار کنم که سعید به سمتم حمله کرد و شیشه شکسته ناخواسته با گردن او برخورد کرد. او ادامه داد: حتی همسایهها شاهد این درگیری بودند. بعد از زخمیشدن سعید، همسایهها میخواستند مرا بگیرند که با داد و فریاد فرار کردم. باور کنید اگر با شیشه شکسته از خودم دفاع نکرده بودم، در آن درگیری کشته میشدم.
سعید زمان حادثه حال طبیعی نداشت. سپس شاهدان در جایگاه قرار گرفتند. آنها تأیید کردند سعید به رامین حمله کرده است. یکی از شاهدان گفت: سعید آنقدر مواد مصرف کرده بود که در حالت «های» قرار داشت و اصلا متوجه کارهایش نبود. به نظر میرسد رامین هم متوجه این ماجرا شده بود، چون سعی میکرد سعید را نزند و فرار کند. او چند بار از دست سعید فرار کرد، اما موفق نشد و در نهایت آنها با هم درگیر شدند.
البته من متوجه نشدم ضربه چطور وارد شد، فقط سعید را دیدم که خونآلود روی زمین افتاده بود. شاهد دیگر پرونده هم گفت: وقتی رامین و سعید درگیر شدند ما سعی کردیم آنها را از هم جدا کنیم؛ البته ما هم مواد مصرف کرده بودیم، اما سعید بیشتر از همه ما مواد کشیده بود و حال خیلی بدی داشت. در واقع در حال خودش نبود و با چاقو به سمت رامین حمله میکرد؛ البته به نظر من رامین میتوانست فرار کند، اما نمیدانم چرا این کار را نکرد.
در این هنگام رامین با اجازه از دادگاه گفت: من خواستم فرار کنم، اما در قفل بود. چون دوستانم میخواستند مواد مصرف کنند، در را قفل کرده بودند و من نتوانستم از در خارج بشوم. ضمن اینکه فرصتی هم نبود که بتوانم کلید را پیدا کنم. سعید مدام حمله میکرد و کسی نمیتوانست جلوی او را بگیرد.
من شیشه پنجره را شکستم تا از پنجره خارج شوم که دوباره سعید من را گیر انداخت و مجبور شدم او را بزنم. متهم درباره اینکه بعد از فرار کجا رفته و چه کرده است، گفت: من برای مدتی در خانه یکی از آشنایان مخفی شدم و بعد از تهران خارج شدم و در یک شهرستان برای مدتی ماندم، اما پلیس من را شناسایی کرد.
روزهای خیلی سختی بود. چون میترسیدم با خانوادهام تماس بگیرم، نمیتوانستم از آنها درخواست کمک هم بکنم و وضعیت سختی داشتم. او درباره اینکه آیا اعتیاد دارد یا خیر گفت: من خودم معتاد نبودم، اما دوستانم مواد مصرف میکردند. سعید هم از دوستان من بود و هیچ مشکلی با او نداشتم.
نمیدانم چرا او دست به چنین کاری زد و من تصور میکنم تحت تأثیر مواد مخدر این کارها را میکرد. من از روی مادر سعید شرمنده هستم و از او خواهش میکنم مرا ببخشد، اما واقعا اگر من او را نمیزدم سعید مرا میزد و شاهدان هم تأیید کردند که او به سمت من حمله کرد.
سپس وکیلمدافع متهم در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد و گفت کار موکلش مصداق دفاع بوده است. با پایان دفاعیات متهم و وکیلمدافع او، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و اظهارات شاهدان، او را از اتهام قتل عمدی تبرئه کردند. رامین به اتهام قتل شبهعمد به پرداخت دیه، سه سال زندان و دو سال تبعید محکوم شد. با اعتراض اولیایدم به حکم صادرشده، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات شعبه ۴۳ دیوان عالی کشور حکم صادره را تأیید کردند.
منبع:شرق