پزشکیان:
چه کردیم که مردم از ما عاصی هستند؟/ هنوز در درست کردن کوچهی خود ماندهایم، دنیا پیشکش
مسعود پزشکیان که برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است، در هفتهی قبل در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی اصلاح طلب استانهای ایلام، فارس، چهار محال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، یزد، خراسان و خوزستان میگوید: حضور من در صحنهی انتخابات برای گرفتن پست و مقام نیست، میتوانم به شما قول بدهم که جز راست نگویم.
به گزارش ایلنا به نقل از انصاف نیوز، دکتر پزشکیان ضمن تشکر از حضور فعالان سیاسی از شهرستانهای مختلف دربارهی دلیل حضورش در عرصهی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ توضیحاتی ارائه داد و گفت: حضور من در صحنهی انتخابات برای گرفتن پست و مقام نیست. همیشه در زندگی هم این مسائل برای من مهم نبوده است و به همین دلیل راحت حرفهای خود را میزنم. ایام حضرت علی است، در وصیتنامه، حضرت علی دربارهی تقوا توصیه میکند و میگوید:« اَلّا تَبْغیا الدُّنیا وَ اِنْ بَغَتْکما، وَ لا تَأسَفا عَلی شَیءٍ مِنْها زُوِی عَنْکما». بر اساس مطالعاتی که بنده از قرآن و کتابهای مختلف سنت دارم، تقوا حرکت و تصمیم بدون خطاست. یعنی تصمیم درست گرفتن و آن را درست اجرا کردن، تقواست. معنای دیگر تقوا این است که کار را برای خدا انجام دهیم و در اینباره آیات و حدیثهای زیادی وجود دارد و بعد هم در ادامهی وصیتنامه میگوید دنبال دنیا راه نیفتید، حتی اگر دنیا به دنبال شما راه بیافتد. این حرف به این معنی نیست که کسی که تقوا دارد، فقیر و یا بیدست و پا است. طبیعتاً دنیا به سمت آدم با تقوا اقبال دارد. اگر از این دنیا چیزی را از شما گرفتند، برای آن تاسف نخور. آنچه شیران را کند روبه مزاج/ احتیاج است احتیاج است احتیاج.
او در ادامه بیان کرد: به قول دکتر شریعتی با نداشتن و نخواستن است که آدم میتواند حق را بگوید. من اگر ملاحظه کنم پست، موقعیت و جایگاه من چه خواهد شد، این باعث می شود آدم نتواند حرف حق را بگوید. با ظالم دشمنی کنید و دست محروم را بگیرید. ادعا میکنیم پیرو راه حضرت علی هستیم، ادعا که هزینه ندارد، اما در جامعه این همه ظلم و مظلوم وجود دارد، جامعهی خودمان را نمیبینیم. اما میبینیم در آمریکا کسی را خفه کردند. در دو قدمی ما پدر مردم را در میآورند اما آن آمریکایی را میبینیم. دکتر شریعتی میگوید، من یک پسر عمو داشتم، میدانستم نان شب ندارند، پسرعمویم گفت من یک مشکلی دارم و نمیتوانم آن را حل کنم، گفتم «چه مشکلی؟» گفت «اینکه ماهیت بر وجود مقدم است یا وجود بر ماهیت؟» گفتم «اول با شهردار محله حرف بزن تا کوچه گلی را درست کند و زمستانها در گل گیر نکنید. این هم بر ماهیت مقدم است و هم بر وجود.»
ما واقعاً از خود بیگانه شدیم و از جامعهی خودمان دور شدیم و تصور می کنیم که دنیا را می خواهیم درست کنیم. ما هنوز در درست کردن کوچهی خود ماندهایم، حالا دنیا پیشکش. از نظر اعتقادی نمیتوانم بپذیرم که این مشکلات وجود داشته باشد و ما باشیم و ادعای مسلمانی کنیم. یک عده را محدود کنیم و زور بگوییم.
پزشکیان دربارهی وجود قومیتهای مختلف در ایران گفت: ایران یعنی قومیت. اگر قومیت نباشد ایران اصلاً معنی ندارد. اگر قومیت را حذف کنید، ایران را باید حذف کنید. قومها حق دارند، حق خود را بگیرند و باید حق آنها را بدهیم. نمیتوان حق آنها را نداد، اما ثبات و پشتوانه از آنها بخواهیم.
او افزود: میتوانم به شما قول بدهم این است که جز راست نگویم. الان از روحانی و ایکس کلیپ درست میکنند که در اینجا این را گفت و در جای دیگر چیز دیگری گفت. از من هم کلیپ درست کنند که الان یک چیزی را میگویم و بعد چیز دیگری میگویم. من همانی هستیم که از اول انقلاب بودم. از این رنج میبریم که چرا نتوانستیم کارهایی را که ادعا میکردیم، در جامعه پیاده کنیم. اگر اینکارها را میکردیم، مردم با ما اینجوری نبودند، امکان ندارد راه خدا و امامها را میرفتیم و وضعیت اینطوری میشد. چه کردیم که امروز مردم از ما عاصی هستند؟ چه کسی گفته است حق من هستم و دیگران ناحق هستند. کجای کتاب و کدام امام و پیامبر این را گفته است؟ خدا در قرآن گفته است اهل کتاب باید سر چیزی که قبول دارند، با هم وحدت کنند. یعنی تمام ادیان الهی با هم وحدت کنند اما در این مملکت دعوای شیعه و سنی داریم. حتی دعوای درون شیعه داریم. مسخره است. اگر خدا و پیغمبر و کتاب یکی است، دعوا بر سر چیست؟ وحدت در جامعهی اسلامی تنها عاملی است که میتواند ما را در مقابل دشمن بیمه کند؛ عدالت هم در جامعه باعث میشود، اعتماد و سرمایه اجتماعی به خودمان برگردد. برای هر قومی پیامبر فرستاده است، بر اساس هویت به هیچ کسی ظلم نشده است.
این آیات و روایات را بالای منبر به ما گفتهاند اما کاری که میکنند، ۱۸۰ درجه با اینها تفاوت دارد. با تمام وجود از این مسائل دفاع خواهم کرد، تصور میکنم قادر هستیم کاری کنیم که مردم ما از گرسنگی نمیرند، خودفروشی نکنند و در زندان نمانند و از دیوار مردم بالا نروند، با این همه سرمایه نسبت به جمعیت از آمریکا بیشتر زندانی داریم. اینها قابل حل است اگر شماها کمک کنید. چون من در همه چیز تخصص ندارم و باید عقلا و کارشناسها را جمع کنم.
یکبار در مجلس از من پرسیدند FATF چیست، آن زمانی که نایب رئیس مجلس بودم. گفتم که نمیدانم باید از کارشناس بپرسید. مدام اصرار کردند و من هم گفتم من این را می دانم FATF میگوید پول چه زمانی به دنیا میآید و چه مسیری را طی میکند و چه زمانی آن را خاک میکنند. از آغاز تا انتها رصد میکنند. امام جمعه یک شهر گفته بود، این چه نمایندهای است که نمیداند FATF چیست. در حالی که او خودش حتی FATF را نمیتوانست تلفظ کند. حداقل من میدانم که نمیدانم. او حتی نمیداند که نمیداند.
این وزیر بهداشت دولت اصلاحات دربارهی استفاده از کارشناسها در مسائل کشور اضافه کرد: من فوق تخصص جراحی قلب هستم. در طول تحصیلم جزو نفرات برتر کلاس بودم. در یک قسمت از قلب تخصص دارم و ۱۷ سال هم دانشگاه درس خواندم. باید کار را به متخصص بسپریم تا این مشکلات را حل کنند. همین که انسان نداند کوپن او چقدر است، دلیلی بر جهالت انسان است. باید بتوانیم فرهنگ نمیدانم را در جامعه جا بیاندازیم. اینهایی که میگویند همه چیز را میدانند و نظر میدهند، در حقیقت نمیدانند و سر شما را کلاه میگذارند. ۴۰ سال است در این مملکت مجلس برای همه چیز قانون نوشته است، وضعیت بدتر شده اما بهتر نشده است. خدا مومنان را با قول ثابت در دنیا و آخرت پشتیبانی میکند. آن وقت ما حرف می زنیم، شش ماه بعد دبه میکنیم.
اگر بپذیریم که عقل کل همه هستند. میگوید همه چیز را همگان دادنند و همگان نیز هنوز به دنیا نیامدهاند. خدا قدرت مطلق است و ما در جهت او حرکت میکنیم. باید به همدیگر کمک کنیم. باید برای حل مشکل از کارشناسها کمک بگیریم. نه اینکه بگویم چون من رئیس هستم باید دستور بدهم و شما اطاعت کنید، این مملکت را به بدبختی می کشد. آنکه ادعا میکند میفهمد این بلا را چه کسی بر سر مملکت آورده است. برخی بلد نیستند زندگی را بچرخانند و برای جامعه نسخه میپیچنند. اگر الان در این جایگاه نبودی برای نان شب خودت هم نمیتوانستی کاری کنی.
پزشکیان در پاسخ به این پرسش «ایران از معدود کشورهایی است که سازمان حفظ منابع طبیعی آن ذیل جهاد کشاورزی است»، گفت: از نظر علم مدیریت اول باید فرایندهایی که اختیار آن را دارید را اصلاح کنید. فرایندهای در اختیار دولت مگر کم بود؟ این را هم اضافه کردند. چرا این را درست نمیکنند؟ مثلاً وزارت صمت نتوانست کاری کند که مردم برای مرغ در صف نایستادند و همدیگر را بزنند. جاهای دیگر آپولو هوا می کنند و اینجا دولت دربارهی مرغ حرف میزند. این اصلاً به قانون اساسی ربطی دارد که فکر کنیم آن را باید درست کنیم؟ خیلی از مشکلات ما به قانون اساسی ربط ندارد و مشکل ما نحوهی مدیریت است.
هر وقت اینها را درست کردیم، بقیه را حل می کنیم. کارهای بسیاری در اختیار دولت است و میتواند آن را حل کند. دولت هم پول دارد و هم خرج میکند و هم فحش میخورد، دولت اگر سی درصد مسئولیتی که برعهده داشت را درست مدیریت میکرد، مردم ناراضی نمیشدند. ما در تخصیص و توزیع منابع مشکل داریم و دولت میتوانست این مسائل را حل کند. اگر صادقانه با کارمندم صحبت کنم از من ناراضی نخواهد بود. وقتی وزیر بودم، یک روز در وزارتخانه سر و صدا شد، از حراست پرسیدم چه شده است و گفت میگویند پول ما را ندادهاید. گفتم حق با اینهاست. یک سال هم پول مرا ندهند، زندگی من می چرخد اما اگر سر ماه به کارمندان پول ندهید، نمیتوانند ادامه بدهند. در نمازخانه آنها را جمع کردم و گفتم ببخشید ما بیعرضه بودیم که حقوق شما را پیگیری نکردیم. طرف کار کرده و پول نگرفته است و بعد آنها را بزنیم؟ تازه حراست میخواست اسم آنها را بنویسد و اخراج کند، بیخود میکرد که اصلاً کسی را اخراج میکرد. در زمان شاه پشت کارگری که حقش را ندادند، میایستادیم. مثلا همین چند سال پیش بانکها پول مردم را خورده بودند و آنها را کتک هم میزدند. در مجلس به آنها رسیدگی کردیم. وقتی من و خانوادهام راحت هستیم و آنها نان شب ندارند، معلوم است که به من فحش میدهند، حالا برای آنها حدیث بخوان. انقلاب کردیم و شهید دادیم که به مردم خدمت کنیم. مردم هم گروه چپ و راست نیستند. عرق خور و قمار باز هم به اصطلاح مسئول معیشتشان ما هستیم و باید به آنها خدمت بدهیم. اگر به جایی هم رسیدیم باید تلاش کنیم که پای حرف خود بایستیم و پیگیری کنیم.
دولت روحانی در این بیپولی بسیاری از پروژهها را پیش برد، به یکی از آدمهای روحانی گفتم روی یکی از این پروژهها کار نمیکرد و به محرومین میداد، آن زمان مردم ناراضی نبودند، صدتا پروژه پیش ببر اما مردم وقتی گرسنه باشند، فایدهای ندارد. رشد اقتصادی که نباید به هرقیمتی بدست آید. نباید بگذاریم یک عده زیر دست و پای ما له شوند. یک تا دو درصد رشد اقتصادی را قبول دارم به شرط اینکه مردم از بیخانمانی و بیپولی خود را نکشند. این مسائل با امکانات دولتها ممکن است. امیدوارم بتوانیم درد مردم را فریاد بکشیم.
وی دربارهی کاندیدا شدن اسحاق جهانگیری گفت: به عقیدهی من او کاندیدا نشود، بهتر است. چون ایشان هم برای اصلاحات مشکل ایجاد میکند، نگاه او مردمی هم نیست. یکی از مشکلات اصلاح طلبان این است که با مردم فاصله دارند. در دولت خاتمی به ایشان گفتم دربیمارستان مرده را به خانوادهش نمیدهند، نمیشود که من وزیر باشم و مردم اینگونه زندگی کنند. بعد در دولت به من گفتند تو اپوزیسیون هستی. مجلس ششم مرا استیضاح کردند. تامین اجتماعی را از ما جدا کردند. هر بلایی سر من آوردند چون فکر کردند، اپوزیسیون هستم. چگونه میشود من وزیر بهداشت باشم و یکی فرزندش در بغلش بمیرد و به او بگویم اگر پول نداری نمیشود به فرزندت رسیدگی کرد. وقتی به مجلس برای استیضاح رفتم، وسایل خود را جمع کردم که دیگر به دفترم برنگردم.
من آدم مریض بیاید مفت کار او را انجام میدهم. خاک بر سر وزیر بکنند، این وزارت به چه درد من میخورد؟ در جلسهی غیر علنی به مجلس رفتم و در جواب اعتراض آانها گفتم شما گفتید مرده را به خانوادهاش ندهم و آدم جدید استخدام نکنم. حالا از من انتقاد میکنید؟ من آمدهام بگویم این چه قانونی است و شما مسلمان هستید؟ رئیس بیمارستان بودم، یک مریضی پول نداشت، گفتم بستری کنید، دیوان محاسبات مرا خواست و گفت تو در اموال بیت المال دخل و تصرف کردهای. اما اگر صد تا مریض را درمان نمیکردم و میمردند، کسی با من کاری نداشت. من پول نگرفتهام، تو چرا ناراحتی؟