دخترم برای مواد، قصد ازدواج با ساقیاش را دارد
روزهایی که دخترم دوران بلوغ را می گذراند و به محبت پدرانه نیاز داشت، من و مادرش به دنبال درآمدزایی بیشتر بودیم و تلاش می کردیم تا برای خوشبختی فرزندانم پول زیادی را پس انداز کنیم اما حالا ...
دو سال بعد نیز «ترانه» به دنیا آمد. با ورود او به زندگی عاشقانه ما شیرینی این عشق و صفا دوچندان شد اما من و همسرم همواره به دنبال کسب درآمد بیشتری بودیم تا دخترم نیاز مالی نداشته باشد و در رفاه و آسایش زندگی کند. او هر روز بیشتر قد می کشید وما اصلا متوجه نبودیم که او به سن نوجوانی و جوانی رسیده است و به مراقبت و محبت زیادی نیاز دارد.
فقط پول توجیبی بیشتری به او می دادیم تا نزد دوستانش خجالت نکشد. زمانی که دیپلم گرفت تلاش کرد در چند رشته مهندسی تحصیل کند اما همواره ناکام می ماند و به ناچار ترک تحصیل می کرد. تا این که بالاخره در یکی از رشته های طراحی و گرافیکی پذیرفته شد و فوق دیپلم گرفت اما در همین زمان و در حالی که از او در این دوران حساس زندگی اش غفلت کرده بودیم، با دوستان ناباب به معاشرت پرداخت به طوری که طولی نکشید به مصرف سیگار و مواد مخدر گل روی آورد.
باز هم متوجه تیره روزی های دخترمان نشدیم و تنها سعی می کردیم تا از نظر مادی نیازی نداشته باشد ولی از حدود شش ماه قبل فهمیدم که با پسری معتاد آشنا شده است و مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه مصرف می کند. این در حالی است که فریب چرب زبانی های آن پسر شیاد را خورده و تنها برای تهیه مواد مخدر مصرفی اش قصد دارد با او ازدواج کند.
آن جا بود که به خود آمدم و تصمیم گرفتم از آبروریزی های بیشتر جلوگیری کنم اما دخترم به پیشنهاد آن پسر جوان موجب سرافکندگی و آبروریزی در محل سکونت مان شده است. او حتی به محل کارم می آید و با تهدید و سر و صدا جنجال به راه می اندازد. اگرچه می دانم من و همسرم در تربیت او و توجه به نیازهای عاطفی اش غفلت کرده ایم اما چاره ای نداشتم جز آن که دست به دامان قانون شوم تا با مجوز قضایی او را به مرکز ترک اعتیاد اجباری معرفی کنند، شاید به خود بیاید و از نابودی آینده اش جلوگیری شود.
شایان ذکر است، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد محمدباقر بهرازفر (رئیس کلانتری سناباد) رسیدگی قانونی به این پرونده و انجام مشاوره های روان شناختی به کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع:خراسان