دزدیدن لباس های مقتول پس از قتل
دزدی که به اتهام قتل هم بساطی اش در یک پاتوق استعمال مواد مخدر دستگیر شده است، به سرقت لباسهای دوست مرده اش اعتراف کرد.
به گزارش ایلنا، ماجرای این پرونده پیچیده جنایی از ساعت یک بامداد روز گذشته، زمانی لو رفت که زنی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و راز مشکوکی را فاش کرد. او گفت: الان یکی از دوستان پسرم برای گرفتن سوئیچ موتورسیکلت به در منزلم آمد و در حالی که وانمود میکرد از فرزندم خبری ندارد، لباسها و کفش پسرم را به تن داشت! بعد از آن من یکی از آشنایان را به پاتوق مجردی دوست فرزندم فرستادم که مشخص شد پسرم در آن منزل فوت کرده و صاحبخانه لباس هایش را دزدیده است!
به دنبال تماس این زن، بلافاصله نیروهای انتظامی عازم خیابان بهمن ۲۶ در منطقه خواجه ربیع مشهد شدند. نیروهای انتظامی با تایید درستی خبر، بی درنگ مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور شبانه قاضی دکتر حسن زرقانی در محل کشف جسد تحقیقات ریزبینانه قضایی ادامه یافت.
«حسین-ج» مرد ۴۳ سالهای که همسرش به خاطر اعتیاد از او طلاق گرفته و در یک منزل مجردی نقلی زندگی میکرد، درباره چگونگی مرگ دوست و همدستش به مقام قضایی گفت: من و حسن (متوفی) و یکی دیگر از دوستانم به نام «حسین-ش» باند سرقت تشکیل داده ایم و از پشت بامها موتور کولر سرقت میکنیم!
این مرد معتاد به مواد مخدر صنعتی ادامه داد: امشب (روز گذشته) نیز طبق معمول شبانه به یکی از روستاهای اطراف رفتیم و مقداری شیشه گرفتیم تا در آلونک پشت بام مصرف کنیم. وقتی خماری از سرمان پرید و نشئه شدیم هر سه نفر سوار موتورسیکلتی شدیم که من و حسن (متوفی) در آن شراکت داشتیم، سپس به طرف چهارراه گاز طبرسی رفتیم و از پشت بام یکی از منازل موتور کولر را سرقت کردیم، ولی همدستانم مرا جا گذاشتند و خودشان با موتور به خانه آمدند.
من هم به ناچار سوار اتوبوس شدم و دوباره با خرید مقداری شیشه به منزل بازگشتم. وقتی به خانه ام رسیدم در کمال ناباوری دیدم که سر حسن لای نردههای پنجرهای گیر کرده است که از آن جا به داخل آلونک میرفتیم! زمانی که فهمیدم او مرده است، پیکرش را پایین کشیدم خودم مشغول استعمال مواد مخدر شدم بعد هم لباسهای او را پوشیدم و برای گرفتن سوئیچ موتورسیکلت به در خانه مادرش رفتم، ولی مادر او لباسهای پسرش را بر تن من دید و بسیار مشکوک شد.
هنگامی که من به خانه رسیدم، فرد دیگری در منزل را به صدا درآورد. وقتی در خانه را باز کردم او از من درباره حسن (متوفی) پرسید من هم که پارچهای روی جسد او انداخته بودم به ناچار گفتم که او در خانه مرده است!
بنابر گزارش خراسان، در پی اظهارات ضد و نقیض متهم، بلافاصله قاضی دکتر زرقانی که با دقت به حرفهای او گوش میداد دستور بازداشت موقت وی را صادر کرد.
در همین حال متهم چگونگی قرار گرفتن جسد در لابه لای نردههای پنجره را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازسازی کرد، اما آن چه او بر زبان جاری میساخت با حقیقت موضوع تفاوت زیادی داشت و سوالهای بی پاسخی را ایجاد میکرد. گزارش خراسان حاکی است، با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات گستردهای برای دستگیری متهم دیگر این پرونده جنایی آغاز شده است. این در حالی است که کبودیهای مشکوک زیر گلوی متوفی، ماجرای این پرونده را همچنان به معمایی پیچیده تبدیل کرده است تا پزشکان قانونی راز این مرگ تلخ را با نظرات کارشناسی فاش کنند.
شایان ذکر است، بررسیهای مقام قضایی در حالی به صبح روز بعد کشید که همه عوامل در کنار قاضی ویژه قتل عمد به ناچار سحری را در خارج از خانه صرف کردند و به تحقیقات خود ادامه دادند.
منبع:روزنامه خراسان