خبرگزاری کار ایران

سرقت انگشتر عتیقه به بهانه کمک به فقرا

سرقت انگشتر عتیقه به بهانه کمک به فقرا
کد خبر : ۱۰۵۲۵۰۲

اگرچه شگرد این دزدان ناجوانمرد بسیار نخ نما بود و من درباره این شیوه کلاهبرداری و سرقت بارها مطالبی شنیده بودم اما هیچ گاه فکر نمی کردم که خودم به همین راحتی فریب بخورم و ...

به گزارش ایلنا،  اگرچه شگرد این دزدان ناجوانمرد بسیار نخ نما بود و من درباره این شیوه کلاهبرداری و سرقت بارها مطالبی شنیده بودم اما هیچ گاه فکر نمی کردم که خودم به همین راحتی فریب بخورم و ...

پیرزن 68 ساله ای که برای اعلام شکایت از دزدان ناجوانمرد وارد کلانتری سپاد مشهد شده بود در حالی که بیان می کرد سارقان برای سرقت انگشتر یادگاری اجدادم گویی مرا هیپنوتیزم کردند درباره این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: چند روز قبل برای خرید از خانه خارج شده بودم که یک دستگاه خودروی پیکان با دو سرنشین مقابلم توقف کرد و راننده از من نشانی مسجد محل را پرسید وقتی آن ها را راهنمایی کردم به راهم ادامه دادم دوباره سرنشین خودرو مرا صدا زد و گفت: مادرجان! ما افراد ثروتمندی هستیم و قصد کمک به نیازمندان این محل را داریم.

او در حالی که کیسه پلاستیکی حاوی مقداری لباس را نشانم می داد با چرب زبانی ادامه داد اما نیازمندان این محله را نمی شناسیم! به آن ها گفتم اگر به مسجد محل بروید شما را برای این امر خیر یاری می کنند ولی راننده پیکان سخنم را قطع کرد و گفت: لابه لای این لباس ها پنج میلیون تومان وجه نقد است که دوست داریم به دست مستحق واقعی برسد.

او سپس برای جلب اطمینان من چند اسکناس 10 هزار تومانی که به صورت لول درآورده بود نشانم داد و دوباره داخل پلاستیک لباس ها انداخت. او آن قدر چرب زبانی کرد که من خام حرف هایش شدم. او می گفت: شما چند سال است که در این محل سکونت دارید و افراد نیازمند را بهتر می شناسی بنابراین برای آن که این پول ها فقط به نیازمند واقعی برسد از شما خواهش می کنیم تا این ها را شما خودتان به دست افراد مستحق برسانی!

وقتی با شنیدن این حرف ها تصمیم گرفتم در این کار خیر شریک باشم ناگهان چشم سرنشین خودرو به انگشتر طلایم افتاد که چندین نسل از اجدادم به من رسیده بود او با دیدن انگشتر گفت همسرم به تازگی زایمان کرده و من می خواهم انگشتری برایش هدیه بگیرم سپس با تعریف از زیبایی انگشتر، از من خواست تا انگشترم را برای مشاهده عیار و نقش و نگار آن به او بدهم!

من هم بلافاصله آن را از انگشتم بیرون کشیدم و به او دادم. او هم درحالی که با شیفتگی خاصی از زیبایی انگشتر سخن می گفت آن را داخل همان پلاستیکی انداخت که اسکناس های لول شده را انداخته بود. بعد هم پلاستیک لباس ها را به دستم داد. من هم که با چشم خودم دیدم پول و انگشتر را داخل همان پلاستیک انداخت دیگر حساسیت به خرج ندادم و درون آن را نگاه نکردم وقتی به خانه بازگشتم دیدم که داخل پلاستیک فقط چند تکه لباس کهنه مردانه است اما از انگشتر و پول خبری نبود زمانی که با دقت پلاستیک ها را بررسی کردم تازه متوجه شدم که دزدان ناجوانمرد لباس های کهنه را درون دو پلاستیک گذاشته اند که زیر یکی از آن ها پاره بود.

در آن هنگام فهمیدم که آن سارق پول و انگشتر را داخل کیسه پلاستیکی پاره انداخته و از آن طرف به درون خودرو افتاده است ولی دیگر سارقان رفته بودند و من با چشمانی اشکبار به کلانتری آمدم تا ...

شایان ذکر است با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) تلاش نیروهای تجسس برای شناسایی و دستگیری دزدان کلاهبردار آغاز شد.


منبع:خراسان

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز