ائتلاف راهبردی ایران، روسیه و چین
نادر کریمیجونی- در کنفرانسهایی که به موضوع همکاریهای راهبردی ایران، روسیه و چین پرداخته شده، نسبت به ایجاد بلوک جدیدی از قدرت منطقهای هشدار داده شده است. حتی گزارشهایی که در مورد همین موضوع در روزنامههای اروپایی، آمریکایی و اسراییلی منتشر شده نسبت به ایجاد یک بلوک قدرت به گونهای که توازن قوا در جهان را تحت تاثیر قرار دهد ابراز نگرانی شده است. از جمله این کنفرانسها، کنفرانسی در دانشگاه تلآویو و از جمله این روزنامهها، روزنامه نیویورکتایمز است که به همکاریها و قرارداد ایران و چین پرداخته و به تمدید همکاری ایران و روسیه نیز توجه کرده است. در هفتههای اخیر برخی ایرانیان یا به صورت آگاهانه یا تحت تاثیر تبلیغات منفی رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، به تندی به همکاریهای ایران، روسیه و چین حمله کرده و خواستار لغو آن شدهاند. به ویژه ایرانیان مقیم خارج از کشور در این حمله پیشتاز بوده و موضع تندتری گرفتهاند. در عین حال رسانههای فارسیزبان- که حالا به تعداد آنها افزوده شده است- بر آتش این حملات دمیده و آن را شعلهورتر کردهاند. شاید گزافه نباشد اگر گفته شود همین رسانههای دیداری و شنیداری چه در کانالهای ماهوارهای و چه در فضای مجازی این آتش را برپا و آن را به کومهای بزرگ تبدیل کردهاند. البته در این نقطه نمیتوان از بیتدبیری توام با حسادت یکی از روسای جمهور پیشین در پرسش ابهامآمیز در خصوص این همکاریها چشمپوشی کرد. به ویژه آنکه وی برای روشن کردن آتش نه فقط در فضای مجازی دست به انتشار مطالب پرسشبرانگیز زد بلکه در دیدارهایش نیز از آنچه این پرسشها را به ابهامهای آزاردهنده تبدیل کند، فروگذار نکرد. اینکه هدف این مقام سابق از ارتکاب رفتاری اینچنین چه بوده، البته محل توجه این یادداشت نیست ولی قدر مسلم آن است که منافع مردم و کشور از لابهلای این رفتار مشاهده نمیشود به ویژه آنکه وی به جای شبههافکنی، میتوانست به طور خصوصی از مقامات ذیربط در این خصوص توضیح بخواهد.اما مخالفان این همکاری خود به دستههای مخالف تقسیم میشوند و علت مخالفتها یکسان نیست. بیشترین مخالفت داخلی بر اثر عدم اطلاع در خصوص جوانب همکاری، تاثیرها و محصولات آن است که از تحلیل نادرست و گاه عوامانه این همکاریها ناشی میشود. به طور مثال اخیرا در جریان اقدام قاطع و مصرانه ایالات متحده آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی که مقدمهای بر تمدید سایر تحریمهای بینالمللی مندرج در برجام است، چین و روسیه به طور کاملا قاطع، شفاف و روشن با این خواست ایالات متحده مخالفت کردند و از همین رو نشست شورای امنیت که به دعوت آمریکا و برای تصمیمگیری علیه ایران تشکیل شده بود، به نتیجه نرسید.
برخی تحلیلگران که جزو مقامات سابق دولت یا وزارت امور خارجه هستند میگویند چون در دوره گذشته روسیه و چین از قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران حمایت کردهاند، در دوره فعلی نیز نباید با ایشان همکاری کرد. در حالی که رفتار فعلی این کشور در دوره کنونی کاملا متفاوت و به نفع ایران است بالاخص در امور اقتصادی که روسیه امکان شراکت تجاری با اتحادیه اوراسیا را برای ایران پدید آورد و چین که در مقابل ایالات متحده با صراحت و آشکارا اعلام کرد به همکاری اقتصادی با ایران ادامه میدهد.
البته رسانههای فارسیزبان خارج از کشور و ایرانیان خارجنشین به عللی کاملا مجزا با ایجاد این همکاری و ائتلاف مخالفت میکنند. روشن است که رسانههای خارجنشین فارسیزبان به ویژه کانالهای ماهوارهای، دقیقا براساس سیاست کشور و دولتی که آن را تامین مالی میکند عمل میکنند و چون تقریبا همه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور از سوی مخالفان جمهوری اسلامی تامین مالی میشوند، روشن است که قدرتمند شدن ایران در ازای همکاریهای راهبردی با روسیه و چین، با سیاستهای آنان سازگار نیست و از این بابت ائتلاف ایران، روسیه و چین نگرانیهای آنان را برانگیخته است. وجه بارز این مخالفتها تکرار همان شایعاتی است که بعضی از آنها توسط داخلیها مطرح شده و البته گویندگان داخلی مانند همان رییسجمهور پیشین برای طرح ابهامها و پرسشهای سوءظنبرانگیز هیچ دلیل، مدرک و قرینهای نیاوردهاند. رسانههای فارسیزبان خارج از کشور همراستا با همین گویندگان و نویسندگان داخلی در جهت افزایش ابهام و خطر موهوم همکاری ایران، چین و روسیه حرکت میکنند در حالی که هدف آنان همان هدف دولتهای اروپایی، ایالات متحده و اسراییل است. در واقع اگر دولتهای اروپایی به دعوت ایران برای ایجاد یک همکاری متوازن، راهبردی و بلندمدت پاسخ مثبت میدادند آیا ایران به سمت چین و روسیه چرخش میکرد؟ پرسش مهمتر آن است که دولتهای اروپایی برای آنکه خود همکار و متحد راهبردی ایران شوند، آیا با ائتلاف ایران، روسیه و چین مخالفت میکنند؟ رفتار دولتهای اروپایی چه در قالب برجام و چه خارج از آن نشان میدهد که اروپاییها میخواهند ایران در مقابل خواستههایشان تسلیم شود و در مقابل ایالات متحده سر تعظیم فرود آورد. این روشن است که اروپاییها هیچگاه شریک مطمئنی برای ایران نبوده و حتی در دوران پهلوی نیز در سایه واشنگتن، در کنار ایران حرکت میکردند. به همین دلیل مخالفت اروپاییها با ائتلاف ایران، چین و روسیه بیش از آنکه برای جلب همکاری کشورمان باشد، برای به زانو درآوردن تهران است. این نکته نیز باید تصریح شود که اگر هیچ کشوری- حتی روسیه و چین- شریکی مطمئن برای کشورمان نیست اما دستکم در رفتارهای دو سال گذشته و پس از خروج ایالات متحده از توافقنامه هستهای و بیعملی اروپاییها، چین و روسیه رفتاری به مراتب بهتر داشتهاند.
البته برای ایرانیان خارجنشین که به مخالفان دائمی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شدهاند، هر اقدامی که ثبات جمهوری اسلامی را در ایران افزایش دهد و قابلیتها، تواناییها و تحملپذیری حکومت فعلی کشور را تقویت کند، مردود است و نباید انجام شود. بسیاری از ایرانیان خارج از کشور پنهان نمیکنند که ائتلاف ایران با روسیه و چین در واقع استحکام و توانایی حاکمیت کشور در مقابل فشارهای اقتصادی و سیاسی و قدرت بقای حکومت را به گونهای قابل ملاحظه افزایش میدهد. این دقیقا نقطه مقابل آرزوهای کسانی است که برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده را تشویق به افزایش و سختگیرانهتر کردن تحریمهای اقتصادی و سیاسی میکنند و از اروپا نیز میخواهند در تحریمها و مقابله با نظام ایران از واشنگتن پیروی کند. برای این عده همکاری ایران، روسیه و چین، از آنجا که براندازی جمهوری اسلامی را برای مدت نامعلومی به عقب میاندازد و در حد ناممکن آن را دشوار میسازد، نه فقط پذیرفتنی نیست بلکه باید با هر شیوه و از جمله توسل به شعارهای وطنپرستانه و دلسوزانه با آن مقابله کرد.