گفتوگوی «جهانصنعت» با سیدمحمد غرضی درباره تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی
اثبات اقتدار ایران به جهان
آرزو فرشید- ۴۱ سال از انقلاب ۵۷ گذشته و با وجود همه مشکلات مملکت اداره شد آن هم در چارچوب «جمهوری اسلامی». دشمنان این نظام رسیدن انقلاب به ۴۱ سالگی را باور نمیکردند اما این مهم محقق شد. اگرچه این روزها جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور با چالشهایی دست به گریبان است و مردم به واسطه تحریمها، سوءمدیریتها، ناکارآمدیها و رواج فساد روزهای سختی را میگذرانند اما جمهوری اسلامی ایران سرپاست و برقرار. همین هم ذرهبین گذاشتن روی مشکلات و یافتن نواقص را ضروریتر از قبل میکند. دهه فجر و سالروز تشکیل این نظام بهترین فرصت برای این کار است و باید دید که بعد از چهار دهه چقدر از شعارها و آرمانهای آن روز محقق شده است. کجای کار میلنگد و مشکل چیست؟ لازم است که در این مقطع زمانی بدون تعارف به گفتوگو نشست و عامل نارضایتیهای مردمی اخیر و تعمیق شکاف بین حاکمیت و ملت را یافت پیش از آنکه دیر شود.
به ویژه امسال که انتخابات مجلس در حالی برگزار میشود که یأس عمومی از کارآمدی نهادهای انتخاباتی همچون مجلس رو به افزایش است و اعتماد عمومی به دستگاههای نظارتی همچون شورای نگهبان رو به کاهش وقت آن است که رودربایستی را کنار گذاشته و به یک ارزیابی دقیق از عملکرد ۴۱ ساله جمهوری اسلامی بپردازیم.
سیدمحمد غرضی یکی از انقلابیون قدیمی، سیاستمداران کهنهکار و مقامات جمهوری اسلامی ایران است که نه فقط از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در مصدر فعالیتهای انقلابی و مسلحانه قرار داشت بلکه همراه امامخمینی(ره) به ایران آمد و از همان ابتدا در مصدر نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داشت و سمتهای گوناگونی از استانداری تا نمایندگی مجلس و وزارت برعهده گرفت. وی از جمله مربیان آموزشهای چریکی است که علاوه بر مبارزان فلسطینی به برخی چهرههای قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مانند سیدیحیی رحیم صفوی آموزش نظامی داده و خودش (سیدمحمد غرضی) همچنین از موسسین سپاه پاسداران نیز هست.
او در این ارزیابی در این ارزیابی بدون تعارف از شکست در کشورداری میگوید. او اگرچه بر باقی بودن انقلاب و آرمانهایش تاکید دارد اما معتقد است که نهادهای مختلف در ساختار جمهوری اسلامی ایران عملکرد مناسبی نداشتهاند و دولتها سرآمد ناکارآمدی بودهاند. غرضی با تاکید بر اینکه طی این سالها نه جمهوریت شکل گرفته و نه اسلامیت، از عملکرد احزاب و گروههای سیاسی انتقاد میکند و اشکال کار را آنجا میداند که امتیازخواهان حقوق خاصه را بر حقوق عامه اولویت میدهند. این چهره سیاسی که از ابتدای انقلاب در مجلس و دولت به فعالیت پرداخته معتقد است که روسای دولت طی این سالها به فقرا و انقلابیون بدهکارند.
به نظر شما چقدر از آرمانها و شعارهای انقلاب بعد از ۴۱ سال محقق شده و وضعیت کنونی کشور با آنچه در بهمن ۵۷ آرزو داشتیم، منطبق است؟
به نظر من ما اکنون از اهداف انقلاب عبور کردهایم یعنی نهتنها به اهداف رسیدهایم، بلکه توانستهایم توانایی و اقتدار سیاسی خود را به جهان ثابت کنیم و منطقه را به خوبی متنبه قضیه آمریکا کردهایم. دو مثال میزنم. نخست اینکه وقتی حضرت امام وقتی در سال ۵۷ به کشور آمدند، شش میلیون نفر از ایشان استقبال کردند. دو میلیون نفر از تهران و چهار میلیون نفر از شهرها آمده بودند. آن زمان جمعیت تهران چهار میلیون و تقریبا تمام بزرگسالان آمده بودند. با توجه به اینکه آن زمان جمعیت کشور ۳۶ میلیون نفر بود. در واقع یکششم از مردم از حضور حضرت امام استقبال کردند. اکنون ۴۱ سال گذشته و شهادت حاج قاسم باعث عزاداری ۲۵ میلیون نفر در سطح کشور شد. اگر قبول کنیم که جمعیت کشور اکنون ۸۰ میلیون نفر است، یعنی یکسوم جمعیت ایران برای مرحوم قاسم به خیابان آمدند. به عبارتی جمعیت کشور دو برابر بیشتر از ۴۰ سال قبل به انقلاب و مصالح آن علاقهمند هستند.
مثال دوم اینکه آقای ترامپ با طرح معامله قرن در منطقه شکست خورد و کلیه کشورهای اسلامی علیه آن رای دادند و گفتند که اگر آقای ترامپ این طرح را اجرا کند روابط اطلاعاتی و امنیتی را با آمریکا و اسراییل قطع میکنند. شما میدانید که این کشورها بعضا دستساز آمریکا هستند ولی از مردم خود ترسیده و معامله قرن را محکوم کردند. این دو مثال نشان میدهد که انقلاب از اهداف اولیه خود عبور کرده و در سطح جهانی خود را به عنوان یک عامل موثر نشان داده است و منطقه را نیز به سوی مقابله با آمریکا هدایت کرده است.
اقتدار سیاسی یا نفوذ منطقهای تنها بخشی از آرمانهای انقلاب است و مباحث دیگری نیز آن روزها مطرح بود که اکنون درباره تحقق آن تردید وجود دارد. مثلا آزادی یا جمهوریت. در این باره چه فکر میکنید؟
مساله روشن است. انقلاب سر جای خود است اما قدرتهای سیاسی مربوط به احزاب و گروههای چپ و راست در اداره کشور شکست خورند. نه جمهوریت شکل گرفت و نه اسلامیت.
اکنون جمهوریت بین گروهها به ارائه لیست و رای دادن مردم به لیست تفسیر میشود. متاسفانه قدرت سیاسی به جای حل مساله، گرفتار فشارهای چپ و راست شده است. اسلامیت هم از حدود خود خارج شده است. در واقع نه اسلامیت کمال یافته و نه جمهوریت. به عبارتی احزاب و گروهها و صاحبان قدرت به طور کلی از محور انقلاب فاصله گرفتهاند اما انقلاب سر جای خود است و تعطیلبردار نیست.
من به عنوان فردی که سی تیر، ۲۸ مرداد، ۱۵ خرداد، جنگ و همه اینها را دیده است میگویم که برق چشم سربازان سی تیر با سربازان ۱۵ خرداد و سربازانی که امروز در دفاع از انقلاب فعال هستند فرقی نکرده است و برای کشور، اسلام، انقلاب و ایران آماده فداکاری هستند اما قدرت سیاسی اعم از احزاب، گروهها و به خصوص صاحبان امتیاز برای آنان خیلی گرفتاری درست کردهاند.
به خصوص صاحبان امتیاز با فساد اداری، فساد رانتی، فساد اقتصادی و… اینها را از مردم جدا کردهاند و ملاحظه میکنیم که هیچکدام از چپ و راست نمیتوانند حتی در یک لیست ارائه کنند. من سالها قبل گفتهام که چپ نمیتواند دولت نگه دارد و چپ نمیتواند ملت نگه دارد.
اگر به نهادهایی که در ساختار جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت نگاه کنیم، فکر میکنید که کدام یک موفق بوده و اکنون در جایگاه مورد انتظار قرار دارد؟
هیچ نهادی موفق نبوده است. نهادها به طور دائم حقوق عامه را مصادره کرده و بر حقوق خاصه افزودهاند بنابراین مردم به نهادها به صورت یک ابزار حاکمیتی نگاه میکنند. مثلا خداوند در مورد جهاد فیسبیلالله میگوید که «جاهد به اموالم و انفسکم» یعنی هر کس باید با جان و پول خود جهاد کند و اگر قرار باشد از اموال عمومی استفاده کنند دیگر ثوابی در کار نیست.
من در انتخابات سال ۹۲ گفتم که دولتها باید دست از جیب فقرا درآورند. این مدیران عزیز کشور که امروز هشت سال حکومت کردند، اینها همه به فقرا و انقلابیون بدهکار هستند.
مهمترین نهاد، نهاد دولت است که متاسفانه به جای خدمت به قاطبه جامعه به صاحبان امتیاز خدمت کرده است. شما ببینید چه کشوری درست کردیم که قاچاق صرف میکند. اگر قاچاق صرف نمیکرد که قاچاقچی بیش از دولت واردات نمیکرد.
ما در اداره کشور به طور کامل شکست خوردهایم اما انقلاب جایگاه خود را نگه داشته است. برای همین فقرا و قاعده جامعه از انقلاب دفاع میکنند اما صاحبان امتیاز به امتیازات بیشتر مثل دولت، مجلس و قوه قضاییه فکر میکنند. این دیگر کمال فاصله گرفتن از اهداف انقلاب است.
به سه قوه اشاره کردید اما نهاد دیگری که این روزها با توجه به در پیش بودن انتخابات در مرکز توجهها قرار دارد، شورای نگهبان است. عملکرد این شورا را چطور میبینید؟ آیا این نهاد در همان چارچوبی که اول انقلاب برای آن مشخص شد، عمل میکند؟
شورای نگهبان نیز گرفتار مسائل خودش شده است به طوری که هر اقدامی میکند بعد مجبور به عقبنشینی از آن میشود زیرا نتوانسته ابزار لازم را برای این کار خلق کند. شما ببینید که دائم مجالس مختلف تشکیل میشود و بعد در هر مجلس تعداد قابل ملاحظهای ناکارآمد هستند. دائم این بودجهها را تصویب میکنند و بعد تورم پوست مردم را میکند. دائم دولتها را تایید میکند اما هیچکدام نمیتوانند از این اعتبار وسیع بهره ببرند. شورای نگهبان هم گرفتار مسائل داخلی خودش شده و معیار و ابزار لازم برای اندازهگیری و تصمیمگیری را به نحوی تدوین نکرده که بتواند عامه مردم را قانع کند. همین است که احزاب و گروهها مدام از شورای نگهبان طلبکار هستند و فشار میآورند.
عدهای به شورای نگهبان نزدیکتر هستند و عدهای دورتر. عدهای که نزدیکتر هستند تاییدیه میگیرند و آنها که دورتر هستند، تاییدیه نمیگیرند. این وسط شورای نگهبان گرفتار مسائل تصمیمگیری خودش شده است.
به ضعفهای موجود اشاره کرده و گفتید که در اداره کشور شکست خوردیم. به نظر شما راهکار خروج از این وضعیت چیست؟
خیلی ساده است. فقه اسلامی ظرف این هزار و چهارصد سال یک کلمه اصلی را متن خود قرار داده است و آن هم این است که حقوق عامه بر حقوق خاصه ترجیح دارد.
این در حالی است که شاهدیم تمامی قوانین، مقررات، دولتها و امتیازطلبیها حقوق خاصه را ترجیح میدهند و بنابراین شکست میخورند. باید صاحبان اصلی کشور را قاعده جامعه دانست و نه ستاد جامعه. عدهای فکر میکنند که ستاد جامعه مالک جامعه است، نه اتفاقا خدمتگزار جامعه است و باید بر اساس اصول عدالتآمیز، فقهی، انقلابی و انسانی عمل کند.
اینکه شما از صبح از خانه خارج شوید و دلار هزار تومان باشد اما عصر که برمیگردید سه هزار تومان شده باشد یا یک باره شصت، هفتاد میلیون از اموال شما به نفع عدهای مصادره شود نشانه بیاقتداری، ناتوانی، شکست مدیریت و تخریب انقلاب است.