یاددداشتی از امیرحسین کاوه؛
محبوبیت واقعی و ماندگار
مدیرعامل گروه صنعتی سدید یادداشتی به مناسبت اولین سالگرد شهید سلیمانی منتشر کرد.
محبوبیت واقعی و ماندگار ناگهانی نیست!
محبوب بودن! محبوب ماندن!…
شاید باورش زیاد سخت نباشد؛
دوران کودکیاش، مادر از او خاطرهی کمکهای بچهگانهای را دارد که برای انجام آنها خیلی کوچک و ضعیف بود اما گویا خیلی زودتر از سنش بزرگ شده و همین کافی بود تا او را بیشتر از بچههای دیگرش دوست داشته باشد!
و خواهرانش از او خاطرهی محبت و غیرت و حمایت برادرانه را تجربه کرده اند و او را یگانه برادر میدیدند.
او کودکی بود که همبازیهایش، در کوچه و محله و مدرسه خاطرهی رفیقی بامعرفت از او داشتند و حتی در بازیها و شیطنتها از او دلخوری نداشتند و همیشه دوست داشتند همبازی و همتیم او باشند؛ چون او همواره هوای همراهان را با جان و دل داشته و دارد.
در دوران جوانیاش هم، همه دیدهاند از خود گذشتگیهایش را برای دیگران؛ و همدم و دوست و مونس و حامی هر کسی و یا هر شخصی بود که او را حتی یکبار دیده بود.
و یا فرزندی که بیش از همه خاطره شجاعت های پدر و راز موفقیت ها و رشادت ها و جوانمردی او را از هم رزم هایش شنیده است.
این محبوبیت در ذهنها میماند تا بزرگ و بزرگ تر شود و کارهای بزرگتری انجام دهد.
و در تمام این سالها یک چیز در او بیش از سایر ویژگیهایش میدرخشد و نگاهها را به سمت او میکشاند و آن مایه گذاشتن از وجودش؛ و فداکاری و ایثار و بخشیدن دارایی و آسایش و سلامتی و حتی عمر گرانبهایش برای دیگران و برای هر انسانی است؛ دیگرانی که زیاد هم به او ربط ندارند!
برای او خالق خدا بودن و در کره خاکی بودن کافی است تا در آماج مهرش باشد.
و این مهر بی مرز او به کَرات شامل حتی حیوانات و گیاهان هم میشد.
محبت و مهر و کار و تلاش برای همهی دیگرانی که آنها را نمیشناسد؛ فقط میداند لایق هستند که مهربانی را درک کنند و سختی نامهربانیها را نچشند. او همه را لایق میداند؛ همهی موجودات زنده را!
همهی دیگرانی که آنها را ندیده و آنها هم او را ندیدهاند.
و آنها که او را حتی برای یکبار دیدهاند، دیدنش را افتخار دانسته و در کتاب خاطرات خود ثبت کردهاند.
انسان محبوب اینگونه بر دلها مینشیند و ساکن دلها میشود؛ گویی محبوبیتی ماندگار و حقیقیست که از وجود خودت برخاسته و دیگران را سیراب میکند.
دوست داشتنهایی با منشاء مادی و احساسی، موقتی است؛ چه برآمده از نازپروری پدر و مادر باشد و چه حاصل دادههای بیرونی و محیطی؛ یا سِمَتهای رسمی اداری؛ یا حتی زیبایی صورت و یا هنرهای شخصی؛ یا تبلیغات و یا رسانه ها ؛ مدتی میآید، از آن بهره میبری و تمام میشود…
اما ماندگار نیست!.
اما محبوبیت ماندگار همان چیزیست که محبوبین عالم بذر آن را کاشتهاند.
آن هم نه برای محبوب شدن خودشان؛ بلکه برای محبت کردنهای بدون توقع پاسخ به این و آن و به همه مردمانی که نمیفهمند و نمیبینند و قدرشناسی در وجودشان نیست…
با اینحال، بسیار هستند کسانی که محبتهای خالص را در همهمهی طوفان حوادث و بلایا و ناخوشیها فراموش نمیکنند.
فصل مشترک محبوبین ماندگار این است که میزان محبوبیت آنها را دشمنانشان افشا میکنند و دشمن او با شقاوت نسبت به او این حقیقت را روشن مینماید که چقدر او بین مردم دوستداشتنی بوده و اگر عناد حسودان و کینهورزان نبود، آنها همیشه گمنام میماندند.
و اینجاست که ناگهان تو میبینی سربازی گمنام در کوچهای باریکی، جایی دور و دور از نظر هر شیپورچی؛ ناگهان میشود همانی که میلیون ها مرد و زن به دورش طواف میکنند و اشک می ریزند و حاجت میگیرند.
میدانیم که این محبوبیت، ناگهانی و اتفاقی نبوده و ریشه در اعماق زمانهای گسترش مهربانی؛ و ثانیه به ثانیه استمرار خوبیها دارد.
و محبوب دلها چه خوب و چه زود حاجت میدهد! و چه حاجتی مستجابتر از فوران محبت در جهان هستی!
محبتی که به گردش در میآورد چرخ روزگار را!
سلیمانی محبوب دلها بود و تا ابد در دلهای پاک برای انسان ها توفیق محبت به خوبان عالم را زنده خواهد کرد.