جنگ یا انفعال؛ کدامیک پاسخ درست به اقدامات خصمانه دشمن است؟
ترور تاسفبار دانشمند خدوم شهید «محسن فخریزاده» و دلایل این اقدام جنایتکارانه دشمن و همچنین اقداماتی که باید در پاسخگویی به متهمان اصلی در دستور کار قرار بگیرد مهمترین موضوعی است که طی سه روز گذشته فضای سیاسی و رسانهای کشور را درگیر خود کرده است.
مانند بسیاری از موضوعات مهم دیگر که در بزنگاه تصمیمگیری و تعیین راهبرد، بعضا نگاههای صفر و صدی مطرح میشود، بررسی اظهارنظرهای مقامات رسمی از جمله مصاحبه وزیر امور خارجه، برخی نمایندگان مجلس و... پس از این ترور نشان میدهد که مشخصا دو رویکرد در این خصوص وجود دارد.
رویکرد نزدیک به دولت معتقد است که یکی از اهداف اصلی این اقدام تحریک ایران برای اقدامات مقابلهای سخت میباشد، بنابراین ارائه هرگونه شدت عمل از جنس اقدامات سخت، بازی در زمین دشمن است و امکان بهرهگیری کشور از تحولات رخ داده در عرصه بینالمللی برای رفع تحریمها را از بین میبرد.
در مقابل؛ نگاهی که نمایندگان سرسختی به ویژه در مجلس دارد، پاسخ سخت را اقدامی ضروری برای تنبیه دشمن و متوقف ساختن او تلقی میکنند و معتقدند عدم پاسخگویی، موجب تجری معاندین و افزایش انگیزه آنان برای انجام اقدامات بعدی خواهد شد.
منتقدان به نظریه اول این پرسش را مطرح میکنند که در سایه تداوم خویشتنداری، چه تضمینی برای تداوم نیافتن این اقدامات و عدم تعمیم آن به سطوح و مقامات بالاتر و مراکز حساستر وجود دارد؟
مخالفین نظریه دوم نیز معتقدند که پیگیری رویکرد پاسخگویی سخت میتواند ریسک ورود به یک جنگ تمام عیار را افزایش داده و دشمن را به انجام اقدام نظامی متقابل ترغیب نماید.
بسیار روشن است که جنگ هیچگاه اولین گزینه در قبال مقابله با تهدیدات نیست. از طرف دیگر استفاده از ابزار دیپلماسی در شرایطی که برداشتها حاکی از وجود محدودیت، ناتوانی و استیصال در طرف مذاکره برای حفاظت از منافع خود باشد، قطعا نمیتواند منافع ملی را تامین کند.
طرفداران رویکرد دیپلماسی البته، بهرهگیری از این ابزار را استفاده هوشمندانه از قدرت نرم میدانند و به هیچ وجه آن را اقدامی از سر «انفعال» و وادادگی تلقی نمیکنند.
طرفداران نظریه پاسخ قاطع نیز با تبیین موقعیت سیاسی و نظامی دشمن بر این نکته تاکید دارند که ضربه قاطع ضمن آن که تنبیه دشمن را به همراه دارد به دلیل بالا بردن هزینههای انجام اقدام متقابل، ابتکار عمل را از دست دشمن خارج کرده و احتمال «شکلگیری جنگ» اساسا منتفی است.
بطور طبیعی راه درست مواجهه با این مسئله تقویت رویکرد «بازدارندگی فعال» است که تنها از مسیر بهرهگیری هوشمندانه از مجموعه امکانات و ظرفیتهای سیاسی، اطلاعاتی، نظامی و اجرای «طرحهای ترکیبی و موثر» تحقق خواهد یافت، زیرا کارزار طراحی شده علیه کشورمان اساسا تک بعدی نیست که بتوان در مقابله با آن به راهکارهای تک بعدی بسنده کرد.
نهادهای ذیربط در کشور ما نشان دادهاند که تجربه، تخصص و کارآمدی لازم برای طراحی و انجام اقدامات ترکیبی مناسب برای حفظ بازدارندگی را دارند. این مهم تنها با اجتناب از نگاههای صفر و صدی، شکلگیری اجماع در سطح تصمیمسازان و تصمیمگیران و پشتیبانی نهادهای اجتماعی، سیاسی و رسانهای محقق خواهد شد.
نکته قابل توجه در این خصوص شکلگیری برخی اقدامات ناآگاهانه یا بعضا آگاهانهای است که طی چند روز گذشته با رویکرد تخریب و تضعیف نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی کشور بروز و ظهور یافته و عملا در پازل دشمن برای کاهش توان مقابلهای کشورمان ایفای نقشی موثر کرده است.
کشور در شرایط بسیار خاصی قرار دارد که عبور موفق و عزتمندانه از آن مستلزم آرامش و اقدامات هوشمندانه و موثر است.