ایلنا ابعاد مختلف را بررسی می کند
پذیرش نظام پارلمانی، تغییر بُعد جمهوریت نظام
در واقع اقتدار نمادین و قدرت واقعی میان رئیس دولت که معمولا تشریفاتی است و رئیس قدرتمند حکومت که نخست وزیر است، تقسیم میشود. رئیس کشور که ممکن است رئیسجمهور(در نظامهای جمهوری) و یا پادشاه(در نظامهای مشروطه سلطنتی) باشد، نقش و مسئولیت مهمی ندارد. رئیس قوه مجریه که نخست وزیر است، به پیشنهاد رئیس کشور و انتخاب پارلمان مشخص میشود.
مهرماه ۹۰ بود که رهبر انقلاب در جمع دانشگاهیان کرمانشاه بر تغییر ساختار سیاسی کشور در آینده احتمالا دور اشاره فرمودند و گفتند «اگر روزی احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است، هیچ اشکالی در تغییر سازوکار فعلی وجود ندارد.» هر چند ایشان ساختار ریاستی را هم شیوه بسیار خوب و تجربهشدهای عنوان کردند.
به گزارش ایلنا، اعلام نظر رهبر انقلاب درباره تغییر از نظام ریاستی به پارلمانی موجب شد که بحثتبدیل ساختار سیاسی کشور مدنظر بسیاری از صاحب نظران قرار گیرد و این سوال پیش آید که با وضعیت موجود جامعه ایران، کدام نظام میتواند بهترین کارایی را در پیشبرد امور کشور داشته باشد.
بسیاری از موافقان تغییر ساختار نظام، این موضوع را باعثمنظمتر شدن ساختار سیاسی کشور دانستهاند. عباسعلی کدخدایی، سخنگوی وقت شورای نگهبان در اظهاری نظری در این باره گفته بود که حذف نهاد رئیس جمهوری انتخابی با ماهیت نظام جمهوری اسلامی مغایرتی ندارد و خللی به جمهوریت نظام وارد نمیکند.
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز با دفاع از تبدیل نظام ریاستی کشور به نظام پارلمانی، به تجربه بعضی کشورها که در نظام سیاسی خود شیوهای کاملا پارلمانی را اجرا میکنند اشاره کرد. لاریجانی گفته بود در این کشورها رییسجمهور به وسیله پارلمان انتخاب میشود، این شیوه نکات مثبتی دارد. البته اینکه زمان پیاده کردن چنین شیوهای چه زمانی باشد، بحثی است که باید روی آن بررسی دقیق انجام شود.
اما آیتالله هاشمی رفسنجانی موضع رهبر انقلاب در این باره را در راستای بنبست ناپذیر بودن قانون اساسی جمهوری اسلامی عنوان کردند. هاشمی یادآور شد که در همان زمان هم بسیاری از خبرگان ملت، پارلمانی شدن نظام را مخالف با بعد جمهوریت میدانستند، چرا که از الزامات پذیرش نظام پارلمانی، تغییر بُعد جمهوریت نظام است که این امر در هیچ دورهای مورد موافقت قرار نگرفته است.
تفاوت نظام ریاستی و پارلمانی
از حیثنظری در نظام مبتنی بر ریاستی، قوه مجریه در رأس امور اجرایی و در راس حکومت قرار دارد و قدرت عملی و اقتدار نمادین در وجود رئیس جمهور تجمیع میشود. درواقع اعتبار این اقتدار به واسطه رأی قابل توجهی است که مردم به رئیس جمهور میبخشند.
براساس نظام ریاستی، قوه مجریه بیشترین قدرت را میان سایر قوا دارد و به صورت مستقل از پارلمان فعالیت میکند که این استقلال نتیجه تفکیک قواست.
در این نظام تعیین وزیران برعهده رئیس جمهور است و پارلمان در آن دخالتی ندارد، وزیران در برابر پارلمان مسئولیت سیاسی ندارند و نمایندگان نمیتوانند آنها را استیضاح کرده یا با رأی عدم اعتماد برکنار کنند. در مقابل رئیسجمهور نیز حق پیشنهاد لایحه را ندارد.
اما در نظامهای پارلمانی رئیس کشور نقش مهمی را برعهده ندارد و قدرت اصلی در دست نخستوزیر و هیأت دولت منتخب پارلمان است. در این نظام، میان رئیس کشور و رئیس قوه مجریه تفاوت وجود دارد.
در واقع اقتدار نمادین و قدرت واقعی میان رئیس دولت که معمولا تشریفاتی است و رئیس قدرتمند حکومت که نخست وزیر است، تقسیم میشود. رئیس کشور که ممکن است رئیسجمهور(در نظامهای جمهوری) و یا پادشاه(در نظامهای مشروطه سلطنتی) باشد، نقش و مسئولیت مهمی ندارد. رئیس قوه مجریه که نخست وزیر است، به پیشنهاد رئیس کشور و انتخاب پارلمان مشخص میشود.
در این مدل اصل تفکیک قوا به صورت نسبی است؛ زیرا قوای مجریه و مقننه در همکاری با یکدیگر فعالیت میکنند و از ابزارهایی برای تأثیرگذاری و نفوذ بر یکدیگر برخوردارند. اعضای هیات وزیران در این سیستم حق پیشنهاد قانون به مجلس و شرکت در مذاکرات مجلس و یا انحلال پارلمان را دارند و از سوی دیگر پارلمان نیز حق سوال، استیضاح و دادن رأی عدم اعتماد به آنان را دارد.
ساختار تلفیقی
در نظام ریاستی برخلاف نظامهای پارلمانی، رئیس کشور نقش مهمی برعهده ندارد و قدرت اصلی در دست نخستوزیر و هیأت دولت، منتخب پارلمان است. اما در قانون اساسی ایران بهرغم نظام ریاستی، مجلس دارای اختیارات زیادی از جمله امکان نظارت بر دولت است.
اما در مقابل، دولت برآمده از مجلس نیست و چندان در برابر قوانینی که موافق خواستش باشد، تمکین نمیکند. از سوی دیگر، هیات وزیران توسط رئیس جمهور انتخاب میشود اما این وزرا به عنوان گزینههای پیشنهادی به مجلش شورای اسلامی میروند که مجلس نیز بعد از بررسی کارنامه به آنها رای اعتماد میدهد؛ در واقع ساختار نظام ریاستی در ایران تلفیقی از دو شیوه پارلمانی و ریاستی است.
نواقص
در هر دوی این سیستمهای حکومتی، نواقصی وجود دارد و به تبع آن، نقدهایی به هر کدام وارد شده است. برای نمونه، در خصوص نظام ریاستی گفته میشود معمولا این گونه نظامها از ثبات کمتری در تصمیم گیری نسبت به نظامهای پارلمانی برخوردارند.
در نظامهای پارلمانی رئیس منتخب دولا نقش اجرایی ندارد و بیشتر به عنوان نماد آرامش و سکون نظام سیاسی است. او به دلیل اینکه نقشی در اداره امور ندارد به مجلس نیز پاسخگو نیست. در واقع نقش رئیس کشور در نظام پارلمانی در واقع نقش پادشاه در نظامهای پارلمانی مشروطه را دارد.
نقش احزاب
در همه نظامها بهخصوص نظام پارلمانی احزاب نقش اساسی ایفا میکنند و بدون وجود احزاب قوی، سخن از تشکیل نظام پارلمانی امری دشوار خواهد بود؛ زیرا رئیس اجرایی کشور بدون حمایت حزب یا احزاب در مجلس، از پشتوانه قوی برخوردار نخواهد بود. از سوی دیگر، پارلمانی که در آن احزاب متعدد حضور نداشته باشند و به صورت تکحزبی اداره شود، منجر به نظام اقتدارگرا میشوند اصل تفکیک قوا را با مشکل مواجه میکند.
بنابراین، در غیاب احزاب کارآمد و مستقل در ایران، ظهور تشکلهای نیرومند پارلمانی بعید به نظر میرسد و تمهیدات گوناگونی نیز برای جلوگیری از تحکیم موقعیت نمایندگان به شکل فرد و یا در قالب تشکلهای اقلیت نیز وجود دارد.