سیدفاضل موسوی در سالروز مجلس:
چشم انداز تحزب پارلمانی مثبت نیست
نگاه کلاسیک چون خود را صاحب، مالک و قدرت را حق مسلم خویش میداند، به هر روشی که به باورش درست باشد، نخواهد گذاشت حزب قدرتمند و فراگیر تشکیل شود.
بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی خواستار قدرتمند شدن احزاب در ساختار سیاسی و انتخاباتی کشور به سمت نظام حزبی هستند. به اعتقاد آنها، ساختار نظام پارلمانی ما بدون احزاب فعال، دارای نقیصهای جدی است و پیش نیاز تحولات سیاسی و رو به رشد، پا گرفتن نظام حزبی قوی است.
اما در سویی دیگر، بسیاری از احزاب از عدم تعهد اعضای خود به مسائل حزب مطبوع گلایه دارند. این موضوع باعثشده که احزاب در مجلس نتوانند آن چنان که باید، قدرت لازم برای اجرای اهداف و برنامههای خود را داشته باشند.
سیدفاضل موسوی، نماینده دور هشتم مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه در ایران حزب به معنای واقعی وجود ندارد، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، معتقد است عضویت در حزب و رفتار حزبی هزینههای خاص خود را دارد. از جمله اینکه عضویت در حزب، فداکاری و ایثارهای خود را میطلبد ولی سیال شدن، هزینه کمتر اما سود بیشتری دارد. برخی حاضر نیستند برای اندیشه وهویت خود هزینه پرداخت کنند.
* در کشور ما فعالیت احزاب به رسمیت شناخته شده است اما احزاب رشد نکردهاند، این موضوع را به خصوص در مجلس شاهد هستیم. دلیلاش را چه میدانید؟
زمانی رئیس دولت دهم در کرمان گفته بود احزاب نمیگذارند دولت کار کند. آن زمان مصاحبهای داشتم مبنی بر اینکه آقای احمدینژاد مگر امروز حزبی هم هست تا مانع عمل دولت باشد؟! واقعیت این است که در ایران حزب به معنای واقعی وجود ندارد بلکه یک سری جمعها و گعدههای وجود دارد که استراتژی و برنامه مدون و تخصصی برای خود و حتی توسعه کشور ندارند.
در کشور ما آنچه در عمل بر روابط اجتماعی و مدنی حاکم است و دیده میشود، سلیقه و خواست شخصی افراد ذی نفوذ است نه نفوذ مردمسالاری و دموکراسی. اگر حزب بخواهد از سوی مردم در صحنهها حضور داشته باشد، باید پاسخگوی اعمال یکایک افراد خود باشد؛ چون حزب و حزبی بودن هزینه دارد.
همیشه در مقابل حزب چند محاسبه گر و ناظر جدی ایستاده است که اعمال و رفتار آنها را رصد میکنند. از این روست که افراد باید قبل از ورود به احزاب، یک بررسی کلی از درک، شخصیت، تلاش و تعهدشان به ایران و اسلام داشته باشند و بعد تصمیم به عضویت بگیرند.
در مقابل احزاب، کسانی که روحیه پاسخگوی ندارند حیات و بقاع خود را در جوسازی، پرونده سازی و لابی گریهای ناصواب میبینند. از همین روست که بسیاری از آنها علاقهای به رشد احزاب ندارند. بنابراین، احزاب جایگاه و نفوذ خاصی در مجلس و دیگر فضاهای سیاسی نداشته و ندارد.
* برخی احزاب معدودی که سالهاست حضور جدی در عرصه سیاسی دارند را هم نمیتوان در نظر گرفت؟
این احزابی هم با تمام امتیازاتی که برای خود قائل هستند، مگر در هر دوره مجلس شورای اسلامی چند عضو خود را وارد میکنند. در بهترین وضعیت شاید، ۱۰ نفر را بتواند راهی مجلس کنند آن هم در شرایط غیر برابر که خود مثنوی هفتاد من است.
روایتی از یکی از امامان معصوم(ع) نقل است که اگر برای یک عنوان مسئولیت چند نفر اعلام آمادگی کنند و همه آنها تقریبا در یک سطح باشند یکی از آنها در یک موضوع قدری ارجحتر باشد - ارجحتر بنا بهر دلیلی - بدون رضایت وی هر کس دیگر قبول مسئولیت کند، او مرتکب فعل غصب شده و چون غصب فعل حرام است، هر تصرف او باطل است.
* فکر میکنید علت فراگیر نشدن فعالیت احزاب در کشور چیست و چرا در فضایی مانند مجلس شورای اسلامی که یکی از مهمترین مکانها برای فعالیت حزبی است، اینجایگاه تثبیت نشده؟
جدا از هر گونه تعصبی، اگر تمام اصول قانون اساسی اجرا شود، میتواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای جامعه و نیازهای امروز کشور باشد اما متاسفانه به چند اصل آن توجه بسیار میشود و به بسیاری از اصول آن کم توجهی و یا بیتوجهی میشود.
به همین دلیل، سقف اجتماعی و سیاسی کشور بسیار پائین آمده و هزینه کارهای اجتماعی و سیاسی بالا رفته است؛ بنابراین نمیتوان چشم انداز گفتمان و تحزب را روشن دید. این در حالی است که در شرایط حضور احزاب، کرسیها و قدرت براساس اعمال احزاب و خواست مردم چرخشی است ولی در رفتار غیرحزبی و کلاسیک میگوید تا جان در بدن است، کرسی قدرت ملک من است.
این نگاه کلاسیک چون خود را صاحب، مالک و قدرت را حق مسلم خویش میداند، به هر روشی که به باورش درست باشد، نخواهد گذاشت حزب قدرتمند و فراگیر تشکیل شود. نتیجه این مسائل، این است که برخی راضی میشوند برای اینکه رقیب نجیب و قدرتمندتشان در انتخاب وارد نشود، دست به انتحار بزنند؛ بعد هم هیچ کدامشان حاضر نیستند پاسخگو باشند.
* اگر بخواهیم به بحثاثرپذیری مجلس از احزاب بپردازیم، باید به شکل گیری فراکسیونهای مختلف در مجلس نیز نگاهی کنیم. در حال حاضر به خصوص در مجلس نهم این فراکسیونها حضور فعالی دارند؛ آیا این فراکسیونها میتواند خلاء احزاب را پر کنند؟
بعضی از این گروهها برای مرام و مسلک خود چنین کارکردی را دارند اما برای پرکردن خلاء احزاب هرگز. چون اینها جریانهایی هستند که در شرایط نابرابر بالا آمدهاند، یعنی در یک میدان مساوی بر رقیب پیروز نشدهاند.
به عنوان مثال، در یک مسابقه فوتبال که حضور دو طرف برای انجام بازی الزامی است، اگر به هر دلیلی یک طرف امکان حضور نداشته باشد، از نظر منطق رقابتی شده تا پیروز داشته باشد؟ تازه اگر مسابقهای هم اجرا شود، باید جوانمردانه باشد، در غیر اینصورت آیا چیزی به غیر از رانت میشود بر آن نام نهاد؟!
* در فعالیت احزاب، عملکرد تشکیلاتی و حزبی مبتنی بر نظر حزب یکی از موضوعات مهم است که احزاب موجود در کشور چندان به آن توجهی نمیکنند. اگر بخواهیم در این باره مثالی را بیان کنیم عملکرد منفی یکی از اعضای اصلاح طلب شورای شهر در قبال حزب مطبوعش بود. این موضوع شاید نمونه کوچکی از خروج یک نیرو در فعالیتهای حزبی نظام پارلمانی باشد اما مسلما این مساله در مجلس شورای اسلامی نیز صورت میگیرد. فکر میکنید دلیل این عدم مشارکت اعضا بعد از ورود با حزب خود چیست. آیا اینگونه احزاب میتوانند با قدرت در نظام پارلمانی به خواست خود برسند؟
موضوع شورا را در زمان انتخابات از نزدیک رصد میکردم و معتقدم که چیدمان آنها به هیچ وجه حزبی و تشکیلاتی نبود، برای رقبایشان نیز وضعیت همین گونه بود. با ذرهای تامل نیز این موضوع را میتوان دید که نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان نظارت قانونمندی بر عملکرد اجرائی شهرداری ندارند.
اینکه این موضوع را در کلیت هم بخواهیم نگاه کنیم، در مجلس نیز وضعیت همین گونه است. در هر صورت، عضویت در حزب و رفتار حزبی هزینههای خاص خود را دارد. از جمله اینکه عضویت در حزب فداکاری و ایثارهای خود را میطلبد ولی سیال شدن هزینه کمتر اما سود بیشتری دارد. برخی حاضر نیستند برای اندیشه و هویت خود هزینه پرداخت کنند. بعضیها بهایشان اندک و عدهای بهایشان بسیار است.
به باورم، در ایران حزبی وجود ندارد که به واسطه آن، روحیه حزبی وجود داشته باشد؛ چون درک درستی از حزب نیست. حزب نباید بر مردم مسلط شود، زیرا این مجموعه برای آن است که یک عده انسان فرهیخته و با انگیزه وارد عرصه سیاسی و اجتماعی شوند تا کمک کنند کشور و مردم در مسیر رشد و پیشرفت با هزینه کمتر قرار بگیرند.
در عراق میدیدم برای لو ندادن افراد و یا اهانت نکردن به امام(ره)، استخوانهای بعضیها را میشکستند اما امروز بسیار میبینم برای ماندن در مسند بعضیها حاضرند دیگران را بشکنند.
در زمان شاه بسیاری از آدمها به دلیل باورها و آرمانهایشان حاضرمی شدند شدیدترین شکنجهها را تحمل کنند اما حاضر نبودند به نهضت حضرت امام پشت کنند. در دوران دفاع مقدس بسیاری از مردم فدارکاریهای بسیاری کردند تا دین خود را به خاک، خانواده و خدا ادا کنند اما امروز در پیرامونمان چهها که نمیبینم.