خبرگزاری کار ایران

رهامی در گفت‌ و‌ گو با ایلنا:

جمهوریت بدون التزام به احزاب ممکن نیست

جمهوریت بدون التزام به احزاب ممکن نیست
کد خبر : ۲۲۸۹۵۱

از آنجایی که این احزاب نیستند که نمایندگان را انتخاب کنند و به مجلس بفرستند، به همین دلیل اشخاص تعهد چندانی به حزب خودشان ندارند. بنابراین احزاب باید فعالیت کنند، قدرت بگیرند و بعد به عنوان کاندیدای یک حزب از طرف شورای حزب معرفی شوند.

ایلنا: در هر نظام دموکراتیکی حزب یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی است که می‌تواند با دارا بودن تشکیلات قوی، بر حکومت تاثیر بگذارد. به عقیده بسیاری از کار‌شناسان سیاسی، نظام پارلمانی با ساختار حزبی موفق‌تر عمل می‌کند و این در صورتی است که احزاب مشخص با داشتن برنامه ریزی و نظم بتوانند به مجلس راه پیدا کنند.

پس از آن نیز، وقتی حزب به وسیله اعضایش در مجلس موفق شود، رهبر حزب همزمان به عنوان رهبر اعضای گروه در مجلس به اجرای اهداف حزب بپردازد؛ در واقع، نمایندگان در مشارکتی همه جانبه اهداف و آرمان‌های حزب خود را در موضوعات پیگیری کنند، موضوعی که در حال حاضر در ایران بسیار کم رنگ است.

در حال حاضر، نه احزاب به صورت قدرتمند در انتخابات حاضر می‌شوند و نه نمایندگانی که از لیست‌های مختلف به مجلس راه پیدا می‌کنند به دنبال اجرای اهداف حزب موردنظر خود هستند.

در گفت‌و‌گو با حجت الاسلام محسن رهامی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی به بررسی وضعیت احزاب در مجلس و پیگیری تعهدات حزبی آن‌ها پرداخته‌ایم.

رهامی با بیان اینکه در کشورهای توسعه یافته برخی احزاب سابقه فعالیت ۲۰۰ ساله دارند اما در ایران هیچ حزبی وجود ندارد که ۵۰ سال سابقه فعالیت رسمی انتخاباتی داشته باشد، معتقد است عدم تعهد برخی نمایندگان به مسئولیت‌های حزبی خود بعد از انتخاب شدن، به دلیل توسعه نیافتگی سیاسی در کشورماست.

از سوی دیگر، این احزاب نیستند که نمایندگان را انتخاب کنند و در معرفی به افکار عمومی و رأی دهندگان، منتخبان را به مجلس بفرستند؛ به همین دلیل، اشخاص تعهد چندانی به حزب خودشان ندارند.

* بحثاحزاب از موضوعات مهمی است که در قانون اساسی به آن تاکید شده است. از سوی دیگر درحالی که در کشورمان نظام پارلمانی را پذیرفته‌ایم، اما حزب در ساختار سیاسی آنجایی ندارد، دلیل را چه می‌دانید؟

پذیرش جایگاه احزاب در نظام‌های مختلف به میزان توسعه یافتگی جامعه و مدیران ارشد آن مربوط می‌شود. همین موضوع محلی برای خرد جمعی و تضارب آرا، احزاب، تشکل‌ها و انجمن هاست. در جوامعی مانند آمریکا و جوامع اروپایی که از توسعه یافتگی و سوابق سیاسی بیشتری برخوردارند و مدیرانشان براساس پیشرفت و توسعه جامعه، قدرت تحمل و پذیرش برای آراء عمومی و تضارب آراء انتخاب می‌شوند، احزاب توسعه یافته‌اند.

بنابراین، این احزاب هستند که مدیران ارشد جامعه و رهبران جامعه را تعیین می‌کنند اما در جوامع توسعه نیافته و جهان سومی که مدیران ارشد جامعه در اثر روش‌های غیرساختاری به قدرت می‌رسند یا در آن‌ها نظام‌های پادشاهی وجود دارد که از طریق سلسه مراتب پادشاهی و جایگزینی حکومت به صورت موروثی منتقل می‌شود، چندان برای احزاب و گروه‌های سیاسی و خرد جمعی جایگاهی قائل نیستند.

در نظام جمهوری اسلامی که نظامی مبتنی بر جمهوریت و آراء مردم است، هنوز آن طور که باید و شاید برخی به دخالت احزاب و گروه‌ها تن نداده‌اند و احزاب سیاسی ما نوعاً سابقه فعالیت کوتاه مدت دارند.

از سوی دیگر، در دوره ر‍ژیم گذشته میدان چندانی به احزاب داده نشد و احزاب بیشتر جنبه تشریفاتی و صوری داشتند. بعد از انقلاب هم به دلیل مشکلات پیش آمده و اینکه بعضی‌ها احزاب را نوعی نهادهای غربی می‌پنداشتند و این در حالی بود که اصل نظام جمهوریت را مردم و مسؤلان پذیرفتند ولی آنچنان که لازم بود، به لوازم جمهوریت از جمله احزاب و دخالت احزاب در اداره حکومت توجه نشد.

سیستمی حزبی قوی، نقیصه‌ای است که وجود دارد. اصولا اداره یک نظام براساس جمهوریت بدون التزام به لوازم آن که وجود احزاب قدرتمند و باسابقه طولانی و برآمده از آراء توده‌های مردم است، چندان ممکن نیست؛ بنابراین باید تلاش کنیم این نقیصه به تدریج تکمیل شود.

* از موضوعات مهم، عدم تعهد نمایندگان احزاب به حزب مورد نظر خود بعد از انتخابات است. خیلی از نمایندگانی که به مجلس راه پیدا می‌کنند، قبل از انتخابات مجلس با یک شناسنامه وارد می‌شوند اما بعد از ورود به مجلس این نظر تغییر می‌کند و براساس فرآیند حزبی عمل نمی‌کنند. دلیل این را چه می‌دانید؟

از آنجایی که این احزاب نیستند که نمایندگان را انتخاب کنند و به مجلس بفرستند، به همین دلیل اشخاص تعهد چندانی به حزب خودشان ندارند. بنابراین احزاب باید فعالیت کنند، قدرت بگیرند و بعد به عنوان کاندیدای یک حزب از طرف شورای حزب معرفی شوند.

هزینه‌ها را هم حزب تامین کند و تعهدات به مردم را حزب بدهد؛ اما متأسفانه ما چنین چیزی را نداریم. چون اشخاصی هستند که خود را منتصب به برخی از احزاب می‌کنند ولی هزینه انتخابات را خودشان می‌پردازند و در تلاش‌هایی که برای این سمت می‌کنند، حزب نقش کمتری دارد؛ به همین دلیل ادای دین و تعهدی به حزب ندارند.

شاید یکی از موفق‌ترین تجربه‌های کار حزبی در ایران، انتخابات دور چهارم شوراهای اسلامی شهر تهران بود. چون اصلاح طلب‌ها در تهران یک تشکیلاتی راه انداختند و افرادی که التزام حزبی داشتند را از درون احزاب خودشان شناسایی کردند و براساس پیمان و منشور اخلاقی در برابر قرآن مجید و خداوند سوگند یاد کردند که پایبند به اهداف و تشکیلات مربوط به خودشان یعنی شورای هماهنگی اصلاحات باشند و تا به حال هم به غیر از یک مورد، تقریبا می‌توان گفت بقیه افراد پایبند بودند.

* در بحثشورای شهر جبهه اصلاحات حرکت موفقی انجام داد اما شاهد خروج دو نفر از لیست بودیم نه یک نفر. در واقع خروج یکی از نیرو‌ها از تعهدات حزبی رسانه‌ای شد اما مورد دیگر که از لیست اصلاح طلبان بود، همچنان براساس تعهدات حزبی‌اش عمل نمی‌کند؟

خروج یکی از نیرو‌ها از تعهدات حزبی، درواقع یک مورد جزئی بود اما این انتخابات و حرکت اصلاح طلبان یک نمونه از مشارکت حزبی و تعهد بود. هر چند در یک حرکت سیاسی به این شکل این میزان از ریزش، تا حدی طبیعی است که به توسعه نیافتگی جامعه بر می‌گردد.

این میزان ریزش را باید بپذیریم، چون هر کارسیاسی یک درصد جزئی از این مسائل را دارد. تاکنون که سال دوم است، اکثریت نیروهای اصلاح طلب حاضر در شورا، براساس تعهدات حزبی اشان عمل می‌کنند و در بسیاری از تصمیم گیری‌های مربوط به منافع عمومی، با حزب هماهنگی لازم را دارند.

با توجه به اینکه این مدل کار حزبی موفق بود، با حذف معایب و آسیب‌شناسی انتخابات شورا، قرار است در مجلس شواری اسلامی نیز این نمونه مورد عمل واقع شود. براساس همین موضوع، شورای هماهنگی اصلاحات از من دعوت کردند تا مسئولیت کمیته انتخابات را برعهده بگیرم.

اگر این مدل‌ها به تدریج بازسازی شود و اعضا براساس تعهدی که می‌دهند وارد لیست شوند، بعد از ورود به مجلس، بیشتر پایبند به منافع ملی به جای منافع شخصی اشان هستند و اهداف کلی تشکیلاتی که از آن اعتبار گرفتند را پیگیری می‌کنند، هر چند این حرکت‌ها زمان می‌برد.

* با توجه به اینکه در صحبت‌های قبلی که به بحثتوسعه نیافتگی سیاسی در کشور اشاره کردید، چه باید کرد؟ فکر می‌کنید این موضوع تا چه اندازه به سابقه ذهنی منفی جامعه به حزب ناشی می‌شود؟

در کشورهای توسعه یافته برخی احزاب سابقه فعالیت ۲۰۰ ساله دارند اما در ایران هیچ حزبی وجود ندارد که ۵۰ سال سابقه فعالیت رسمی انتخاباتی داشته باشد. هر چند اوایل انقلاب برخی احزاب مثل حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد اما بعد‌ها همین‌ها هم تعطیل یا نیمه فعال شدند.

بنابراین یک حزب سراسری که بتواند کاندیدا بدهد و سازمان یافته باشد، نداشته‌ایم؛ زیرا فعالیت آن‌ها معمولا با مشکلاتی که پیش‌تر اشاره شد، مواجه بود. از سوی دیگر، نگاه جامعه قبل از انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در این زمینه تاثیر دارد اما تا زمانی که مدیران ارشد جامعه یاد بگیرند احزاب را تحمل کنند و به جای برخورد، حقوق آن‌ها را رعایت کنند، رسیدن به اهداف ما زمان می‌برد.

در حال حاضر ما برای رسیدن به این هدف تلاش داریم و در حال نهادسازی هستیم تا به جای دخالت اشخاص و اراده فردی، اراده جمعی و احزاب را جایگرین کنیم. هنوز در جهان سوم و کشورهایی مانند ما اراده اشخاص حاکم بر فعالیت هاست و این اشخاص هستند که حرف اول را می‌زنند و اگر جریانی هم هست براساس یک کار مدون، رسمی و قانونی نیست و بیشتر تصمیمات محفلی است.

این در حالی است که اگر بخواهیم براساس تعاریف مشخص «حزب» در دنیا به موضوع نگاه کنیم، حزب باید در استان‌ها و شهرستان‌ها نیر دفا‌تر فعال داشته باشد و برای انتخابات سران تشکیلات خود، از طریق انتخابات شعبه و بخش، روستا، شهر و… به تدریج فعالیت کند اما ما چنین چیزی را نداریم.

بعضی از احزاب نیز هستند که به برکت رئیس جمهور شدن یک فرد، به وجود می‌آیند، قدرت می‌گیرند و اگر در انتخابات پیروز نشوند به طبع آن ضعیف می‌شوند. برخی از احزابی که در کشور ما بعد از انقلاب قدرت گرفتند، بیشتر ناشی از نفوذ و قدرت یک شخص بوده است و این‌ها احزابی هستند که با بالا آمدن یک نفر، قدرت می‌گیرند و با خروج آن فرد، از دق‌تر افول پیدا می‌کنند.

چنین وضعیتی درنظام حزبی ما، خیلی تاثیرگذار نیست؛ بنابراین باید از پایین روی تربیت سیاسی مردم کار کرد تا بتواینم برای آینده نیروی سیاسی و اجرایی تربیت کنیم تا سمت و سوی حرکت ما به درستی و براساس اهدافمان صورت گیرد.

صدیقه محمودی

ارسال نظر