پیامبرصلی الله علیه وآله:
فَنَیرِزُوا إن قَدَرتُم کُلَّ یَومٍ یَعنی تَهادَوا و تَواصَلُوا فِی اللَّهِ
فلسفه عید نوروز در ایران باستان: بیرونی در تعریف نوروز نقل میکند: " نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند، زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس اوست از این پنج روز همه جشنهاست.
ایلنا: «نوروز» کهنسالترین آیین ملی در جهان است که جاودانه مانده و یکی از عوامل تداوم فرهنگ ایرانیان(آرینهای جنوبی) میباشد.
به گزارش ایلنا از زنجان, آیینهای برگزاری این جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پیش تفاوت چشمگیر نکرده و به همین دلیل عامل وحدت فرهنگی ساکنان ایرانزمین به شمار میرود که آن را در هر گوشه از جهان که باشند، یکسان برگزار میکنند و بزرگ میدارند و به همین جهت است که اندیشمندان «نوروز» را مظهر پایدار هویت و ناسیونالیسم ایرانی خوانده اند که مورخان در قوه محرکه اش تردید ندارند؛ زیرا که در طول تاریخ نیروی عظیم و کارآییهای فراوان آن را درک کردهاند.
نوروز، هدفهای آن و وقایعی که در طول قرون و اعصار در این روز روی داده است در خور توجه فراوان است. در بسیاری از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاریخ طبری، شاهنامه فردوسی و آثار بیرونی، نوروز به جمشید، شاه افسانهای و درپارهای دیگر به کیومرثنسبت داده شده و آن را به دلیل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سرگرفتهشدن درخشش خورشید و اعتدال طبیعت، بهترین روز در سال دانسته اند.
به نوشته برخی از مورخان بر پایه افسانهها، سه هزار سال پیش در چنین روزی، جمشید از کاخ خود در جنوب دریاچه ارومیه(منطقه باستانی حسنلو) بیرون آمد و عمیقاً تحت تأثیر آفتاب درخشان، و خرمی و طراوت محیط قرار گرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاک شدن زمین از بدیها و روز سپاسگزاری از خداوند بزرگ نامید و خواست که از آن پس، بدون وقفه، هر سال در این روز آیین ویژهای برگزار شود.
سرآغاز جشن نوروز، روز نخست ماه فروردین(روز اورمزد) است و چون برخلاف سایر جشنهای ایران باستان، برابری نام ماه و روز را به دوش نمیکشد، بر سایر جشنهای ایران باستان برتری دارد. در مورد پیدایی این جشن افسانههای بسیار رواج یافته، اما آنچه نوروز را رازآلود کرده، آیینهای بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام میگیرد.
نوروز واژهای است مرکب از دو جزء که روی هم به معنای روز نوین است و بر نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آن گاه که آفتاب به برج حمل انتقال مییابد گذارده میشود. عظمت نوروز را از نقشهای تخت جمشید گرفته تا آثار ادبی و هنری گوناگون عربی و فارسی در همه جا میتوان یافت. یکی از کهنترین و بزرگترین منابعی که به جشنها و افسانهها و آیینهای مربوط پرداخته است، کتاب «آثار الباقیه» اثر ابوریحان بیرونی(متوفی ۴۴۰ هجری قمری) است.
بیرونی در تعریف نوروز نقل میکند: " نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند، زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس اوست از این پنج روز همه جشنهاست.
" مورخان و محققان درباره جایگاه نوروز با هم اختلاف دارند به نظر میرسد آریاییها از مهاجرت به فلات ایران و هم مرز شدن با تمدن میانرودان سال را به دو قسمت تقسیم میکردند که هر یک با انقلابی شروع میشد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز این دو انقلاب بودند، یعنی هنگام انقلاب تابستانی جشن نوروز گرفته میشد و زمان انقلاب زمستانی جشن مهرگان پاس داشته میشد.
برخی نیز معتقدند که جشن نوروز و مهرگان جشنی بوده است که در ایران قبل از ورود آریاییها وجود داشته است و اقوام قبل از آریائیها که در فلات ایران ساکن بودهاند به آن عمل میکردند.
" نوروز " را ایرانیان گرامی میدارند و آیینی است کهن که گرچه طی هزاران سال دگرگون شده، اما هرگز از میان نرفته و از سوی اقوام و مذاهب مختلفی که در سرزمین ایران حضور پیدا کردهاند، مهر تأیید خورده است.
بیرونی مینویسد: «سال نزد فارسیان چهار فصل بود… بر حسب این فصول عیدهایی داشتند که به اهمال در کبیسه روز این عیدها جابهجا میشد. از جمله این اعیاد یکی روز اول فروردین ماه یعنی نوروز بود. چنین به نظر میرسد که پنج روز نخستین سال «نوروز عامه» یعنی جشن همگانی بود و «نوروز خاصه» یعنی جشن پادشاهان و بزرگان بوده است.
با توجه به این که عباسیان بیش از پنج سده نفوذ سیاسی و دینی خود را در جهان اسلام - با فراز و نشیب بسیار - حفظ کردند، میتوان دریافت که بزرگداشت نوروز از سوی خلفای این سلسله تا چه حد در استمرار و گسترش آن تأثیر گذار بوده است.
همچنین خاندانهای بزرگ ایرانی چون سامانیان و دیلمیان و آل زیاد به نگهداری و پاسداری سنن ملی دلبستگی فراوان داشتند و به هنگام نوروز به روش نیاکان خود مردم را بار عام میدادند و آداب دیرین را معمول میداشتند. شهریاران صفوی هم در اجرای مراسم جشن نوروز کوشش بسیار میکردند و مردم نیز تشریفات عید را به جای آوردند. برگزاری جشن نوروز در دوره صفویه به ویژه با نگاه به احادیثی که محدثین بزرگ این دوره همچون علامه مجلسی درباره نوروز نقل کردهاند، قابل ارزیابی است. چنین مینماید که در این دوره - همچون زمان حاضر - نوروز صبغهای کاملاً اسلامی یافته بود و تفکیک عناصر باستانی و اسلامی در این آیین باشکوه کاری دشوار مینمود.
رسوم نوروزی ایرانیان باستان
رویش جوانهها: از چند روز مانده به نوروز ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش به شمارهی هفت نماد هفت امشاسپند یا دوازده “شمارهی مقدس برجها” در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود.
هفت سین و خوان نوروزی: عدد هفت از دیرزمان در نزد ایرانیان(و در بیشتر ادیان) عدد مقدسی بوده است. سابقه و پیشینه سفره هفت سین بسیار کهن است و به دوره ساسانیان باز می گردد. برخی کارشناسان، مبنای هفتسین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب بر خوان نوروزی میدانند که به آن هفت سینی میگفتند و بعدها با حذف(ی) به صورت هفتسین در آمد.
چیزهای روی سفره عبارت بود از آب و سبزه(نماد روشنایی و افزونی)، آتشدان(نماد پایداری نور و گرما که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد)، شیر(نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره)، تخم مرغ(نماد نژاد و نطفه)، آیینه(نماد شفافیت و صفا)، سنجد(نماد دلدادگی و زایش و باروری)، سیب(نماد رازوارگی عشق)، انار(نماد تقدس)، سکههای تازه ضرب(نماد برکت و دارندگی)، ماهی(نماد برج سپری شدهی اسفند)، نارنج(نماد گوی زمین)، گل بید مشک که گل ویژهی اسفند ماه است و گلاب که بازماندهی رسم آبریزان یا آبپاشان است، نان پختهشده از هفت حبوب، خرما، پنیر، شکر، بَرسَم(شاخههایی از درخت مقدس انار، بید، زیتون، انجیر در دستههای سه، هفت یا دوازدهتایی) و کتاب مقدس.
چهارشنبه سوری، جشن پیشواز نوروز: ایرانیان باستان نور را مظهر ایزدی می دانستند و خورشید و آتش را به دلیل آنکه منابع نور و روشنایی بودند گرامی می داشتند. چهارشنبهسوری که از دو کلمهی چهارشنبه(منظور آخرین چهارشنبهی سال) و سوری همان “سوریک” فارسی و به معنای سرخ میباشد و در کل به معنای چهارشنبهی سرخ، مقدمهی جدی جشن نوروز بود.
در بسیاری از نقاط ایران جشن چهارشنبه سوری با آیین و رسوم گوناگون برگزار میشد که حکایت از شکوه این جشن باستانی داشت اما آنچه از تمامی این رسوم برمی آید آن است که آتشافروزی در میان تمامی اقوام این سرزمین، نشانه پیروزی و سرور و شادمانی است.
مردم غروب هنگام، بوتهها را به تعداد هفت یا سه(نماد سه منش نیک) روی هم میگذاشتند و خورشید که به تمامی پنهان میشد، آن را بر میافروختند تا آتش سر به فلک کشیده جانشین خورشید شود، آتش میتوانست در بیابانها و رهگذرها و یا بر صحن و بام خانهها افروخته شود. وقتی آتش شعله میکشید از رویش میپریدند و ترانههایی که در همهی آنها خواهش برکت و سلامت و بارآوری و پاکیزگی بود، می خواندند.
مراسمی چون بلاگردانی، کوزه شکستن و اسپند دود کردن، شال اندازی، تخممرغشکنی، بخت گشایی، گردو شکستن، فالگیری، پختن آش مراد، قاشق زنی و تهیه آجیل چهارشنبهسوری از جمله رسوم نمادین جشن چهارشنبه سوری بودهاست.
موسم آفرینش جهان: بارش بارانهای بهاری، برآمدن شکوفهها و برگ آوردن درختان، طولانی شدن روزها و ساعات روشنایی، گذشتگان را بر این اعتقاد راسخ کرده بود که نوروز، زمان پیدایش و آفرینش جهان است.
تحویل سال نو: به هنگام تحویل سال، همه اعضای خانواده جامههای تازه خود را پوشیده و دور سفره هفتسین گرد میآمدند. پدربزرگ و مادربزرگ در بالای سفره و پس از آنها پدر و مادر و فرزندان در کنار سفره مینشستند. عقیده بر این است که به هنگام تحویل سال همگی باید به آینه نگاه کنند و پس از آن بزرگترین فرد خانواده قرآن را برداشته و اندکی از آن را میخواند. قبل از تحویل سال، همه اعضای خانواده دعای تحویل سال را بارها زیر لب زمزمه میکردند:
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
از دیگر عقاید این بود که آینهای را به صورت خوابیده در سفره قرار داده و تخممرغی را روی آن قرار داده و میگفتند که به هنگام تحویل سال این تخممرغ تکان میخورد. این عقیده از آنجا سرچشمه میگیرد که قدما میگفتهاند کره زمین بر روی شاخ گاوی قرار گرفتهاست و هر گاه که گاو خسته میشود، کره زمین را از یک شاخش به سمت دیگر پرتاب میکند و این مواقع همان زمان تحویل سال است.
هنگام تحویل سال توپی شلیک میشد که از صدای آن همه متوجه تحویل سال نو میشدند و آنگاه همگی به روبوسی مشغول شده و فرارسیدن سال جدید را به یکدیگر تبریک میگفتند و پس از آنکه بزرگترها عیدیهای کوچکترها را که معمولاٌ سکه و یا اسکناس بودهاست از لای قرآن کریم درآورده و به آنها میدادند. پس از آن، بسته به هنگام تحویل سال که اگر روز باشد، فوراٌ افراد کوچکتر فامیل به دیدن بزرگترها رهسپار میشدند و معمولاٌ ناهار یا شام روز اول عید را در منازل بزرگان خویش صرف میکردند. قدیم رسم بر این بوده که در روز اول عید باید رشتهپلو خورد تا به این وسیله در سال جدید سررشته کارها دستشان آمده و تا پایان سال از دستشان خارج نشود.
? ششم فروردین، نوروز بزرگ: روز ششم فروردین ماه نزد ایرانیان، قرب و منزلت ویژه ای داشت و آن را «عید بزرگ» یا «نوروز بزرگ» نام نهاده بودند و وقایع و حوادثگوناگونی را به آن روز نسبت داده بودند.
آن گروه از ایرانیان باستان که روز اول فروردین را روز آغاز آفرینش می پنداشتند، معتقد بودند خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد. همچنین در باور اساطیری مردم ایران زمین، در این روز کیخسرو که به پادشاهی رسیده بود و از کار این جهان غمگین گشته بود و آرزوی دنیای دیگر را داشت، موفق می شود پس از۵ روز عبادت به دنیایی دیگر عروج کند. این گروه از مردمان این روز را روزی می دانند که سعادت را میان مردم زمین تقسیم می کنند و آن را روز امید نام نهادند.
از دیگر وقایع نسبت داده شده به این روز می توان به پیدایی ایران زمین در این روز اشاره کرد. در چنین روزی فریدون جهان را میان سه پسرش سلم و تور و ایرج تقسیم کرد. آرش کمانگیر در این روز مرز بین ایران و توران را با پرتاب تیری تعیین کرد و جانش را در این راه از دست داد. در این روز خداوند در پیکر انسان جان دمید. تمامی این روایات به ششمین روز فروردین نسبت داده شده است و از همین رو، این روز را «نوروز بزرگ» نام نهاده بودند.
? جشن آب ریزگان و سنت شست و شو: آب و لزوم بارش همواره مسالهای بوده است که در آیینهای نوروزی مورد توجه و تقدس قرار گرفته است. در سفره نوروزی و هفت سین، آب از جمله اقلام عمده است. در تمامی رسوم نوروزی، کاشت سبزه، شست و شو، غسل، پاشیدن آب و سبزه به آب دادن، آب نقش مهمی ایفا میکند و در تمامی این رسوم عقیده ای وجود دارد که برای سال جدید باران و آب کافی که مظهر آبادانی است آرزو کنند.
در میان ایرانیان کهن مرسوم بوده است که هنگام سپیده دم نوروز، مردم از خواب برمی خاستند و با آب قنات یا حوض خود را شسته و گاهی با پاشیدن آب جاری، خود را متبرک کرده و از دفع آفات و بلایا دور می کردند. رسم آب ریزان نیز از همین کار شست و شوی نشأت می گیرد. گروهی گفته اند علت این کار آن بوده که زمانی در ایران برای مدتها باران نبارید و ناگهان بارانی سخت باریدن گرفت. در آن زمان مردم با پاشیدن آب در زیر این باران خود را متبرک می کردند و این رسم از آن پس در ایران ماندگار شد و هر سال مردمان در چنین روز با پاشیدن آب بر یکدیگر، باریدن باران را گرامی می دارند.
سیزده بدر، جشن بدرقه نوروز: جشن سیزده بدر از مهمترین رسوم مشترک در میان تمامی اقوام ایرانی بوده است. ایرانیان غم و غصه و خمودگی را در این روز ناپسند می دانستند و همگی با پناه بردن به طبیعت می خواستند سیزده بدر را هر چه زودتر پایان رسانده و به زندگی عادی خود بازگردند.
رسم سبزه به آب دادن در این روز که نمادی از آبادانی طبیعت و آب است از جمله رسوم نمادین در روز سیزده بدر است.
آیینها و رسمهای مردم فرآیند الزامات و نیازهای درهم تنیده مادی و معنوی، در پیوند جغرافیایی و شیوههای تولید و ساختارهای اقتصادی دورهای مختلفاند که برحسب ضرورت پیوسته در حال تغییرند و به مقولههایی که در ژرفا معنا دارند پاسخ میدهند.
اما درسرزمین زر خیز ایران امروز, با رویکرد و نگاه مجدد به تاریخ گذشته واصیل هر منطقه از این ایران پهناور " چهار فصل " شاهد ایرانی با آداب و رسومی به سابقه تاریخ کهن و مخصوصی هستیم که باید به جرات گفت: احیاء وحفظ این آداب ورسوم نیاز به همتی دوباره مردم ومسئولین دارد, از آن جمله استان زنجان درتقسیم بندی جدید خود به ۷شهرستان امروزی با مناطق پیرامون در وجب به وجب خاکش دارای رسم ورسوماتی است که در حال منسوخ شدن است و این آداب وسنن که گذشته وتاریخ هر منطقه وقوم محسوب می شوند در حال مدفون شدن در سینه مادر بزرگها وپدر بزرگهای مهربان است و این تاریخ شفاهی که می تواند تبدیل به گفته ها وناگفته های کتبی تاریخ امروزی شود در دل این انسانها ی بزرگ نهفته می ماند و آنها در این گذر زمان فقط نظاره گرابداع واختراع آداب ورسوم جدید وساختگی توام با رنگ ولعاب ساختگی وچشم وهم چشمی امروزی را در تاریخ آداب وسنن اجداد خود هستند و جوانان دیگرحتی حوصله گوش سپردن به حرفها وخاطرات این یادگار تاریخ نه چندان دور را ندارند. باشد که درجهت حفظ داشته ها ویادگاران اجداد خود توام با به روز شدن بکوشیم.
تنظیم " زهرا ملابابایی / زنجان "