دردسرهای جانشین ضرغامی در رسانهای که دیگر مردمی نیست / ۳ /
صداوسیما از همه تواناییهای کشور استفاده نمیکند
رسانه ملی از دستگاههای دولتی برای تهیه برنامههایی درجهت تحقق برنامههای حکومت هم پول میگیرد. اگر رسانه ملی سخنگوی نظام سیاسی است نه افکار عمومی؛ اقلاً این کار را درست انجام دهد در غیر این صورت میتوان نتیجه گرفت که این رسانه؛ خودش حکومتی مستقل است.
پرویز اجلالی(جامعهشناس) برنامههای تلویزیون را بدون کیفیت ارزیابی میکند. او تشکیل شبکههای خصوصی را بلامانع دانسته و تأکید میکند: با این کار؛ گروهها و سلایق مختلف میتوانند نظریات خود را آزادانه بیان کنند.
اجلالی در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ به کیفیت فیلمها و سریالهای صدا و سیما اشاره کرده و گفت: برنامهها به اندازه کافی جالب نیستند خصوصاً در مقایسه با رقبا. استثناهای خوب وجود دارد و تنوع کمی بیشتر شده اما کافی نیست زیرا صدا و سیما محدودیتهای خاص خود را دارد و از همه استعدادها و توانمندیهای کشور استفاده نمیکند.
اجلالی درباره عقب ماندن صدا وسیما در بحثجذابیت از رقبای خود چنین نظر دارد: مهمترین بخشهای هر رسانه عبارتنداز: خبر و گزارشهای تحلیلی در موضوع سیاست؛ بحثهای اجتماعی؛ اقتصادی؛ فرهنگی؛ علمی و هنری. موسیقی و برنامههای نمایشی شامل فیلم وسریال و نمایش هم اهمیت خاص خود را دارند؛ اما رسانه ملی ایران؛ از هر حیثازجمله خبر؛ بحثو گفتگو و تحلیل مسایل داخلی؛ بسیار عقبتر از برخی کانالهای ماهوارهای و مطبوعات است.
وی ادامه داد: بحثو گفتگوی آزاد درباره مسائل مبتلابه جامعه کمتر در رسانه ملی دیده میشود؛ اگر هم هست؛ بیطرفانه و با شرکت همهی طرفها نیست. این رسانه در چنین مواردی به شدت محتاطانه عمل میکند. به همین جهت از این بابت هیچ جذابیتی ندارد. نتیجه این میشود که حتی شبکههای ایرانی به زبان خارجی که با الگوگیری از نمونههای خارجی عمل میکنند؛ موفقتر هستند درحالیکه تلویزیون داخلی نتوانسته اعتماد بسیاری از مردم را جلب کند.
وی با بیان اینکه درباره موسیقی هیچ ذوق و سلیقهای در این رسانه وجود ندارد؛ اظهار داشت: اخیراً تلاشهایی شده اما ضعیفترین بخش تلویزیون و از قضا پرتماشاگرترین بخش رسانه ملی همین بخش است. متأسفانه این رسانه؛ موسیقیدانان اصلی کشور را قبول ندارد و آثارشان را پخش نمیکند.
اجلالی افزود: درباره سریالهای تلویزیونی باید گفت که بیشتر آنها در مقایسه با تواناییهای فیلمسازان خودمان؛ بسیار ضعیفاند. کافیست سریالهای تلویزیونی را با فیلمهای سینمایی ایرانی مقایسه کنید تا به درستی این موضوع پی ببرید. جز ضعف قصه و ساختار؛ محدودیتهای این رسانه هم بسیار زیاد است طوریکه رقبای ماهوارهای خیلی راحت با انگشت گذاشتن روی جذابیتهای اولیهی هنر نمایش؛ توانستهاند خیلی ساده گوی سبقت را بربایند. آیا مدیران این رسانه از خود پرسیدهاند: چرا سطحیترین سریالهای ترکیه؛ تلویزیون ما را پشت سر گذاشته و بسیاری مخاطبان رسانه ملی را از آن خود کردهاند. اطمینان داردم اگر کمی از محدودیتها بکاهند و به همه فیلمسازان و برنامهسازان نه فقط آنها که تلویزیون دوستشان دارد(!) فرصت بدهند؛ آثار جذابتری ساخته میشود که رقبای ترکیهای را به راحتی شکست میدهند.
این جامعهشناس ادامه داد: بعضی از برنامهها و سریالها بیش از حد ایدئولوژیک و تبلیغاتیاند به همین جهت از بردشان کاسته میشود. در مجموع سطح آنچه در صدا و سیما عرضه میشود؛ خیلی پایینتر از آن چیزی است که اکثریت جامعه میخواهند ببینند. از این لحاظ باید میان تلویزیون و رادیو فرق گذاشت. رادیو وضعیتی به مراتب بهتر دارد و برنامههای قابل استفاده بیشتری دارد.
وی درباره رابطهی رسانه ملی و نظام سیاسی کشور نیز بیان کرد: تلویزیون ایران؛ سخنگوی نظام سیاسی است. این عجیب نیست در همه کشورها؛ تلویزیونی وجود دارد که سخنگوی نظام سیاسی است اما افکار عمومی چه میشود؟ یک راهحل؛ تلویزیونهای خصوصی است که افکار عمومی را منعکس کند. راه دیگر این است که همین تلویزیون؛ افکار عمومی را هم بیطرفانه بازتاب دهد که به نظر نمیرسد عملی باشد. زیرا آنطور که منتقدان میگویند حتی این رسانه نظرات همه جناحهای نظام سیاسی موجود را هم منعکس نمیکند چه رسد به افکار عمومی. وقتی گروههای مختلف اجتماعی؛ فرصت کمتری برای حضور در رسانهها پیدا کنند درنتیجه از نفوذ رسانه کم میشود.
این جامعهشناس در رابطه با نقش صدا و سیما درقبال دولت هم افزود: بعضی از منتقدان رسانه ملی معتقدند این رسانه حتی نقش خود را به عنوان رسانه حکومت به درستی ایفا نمیکند. وقتی رسانهای با بودجه دولت اداره شود؛ آیا نباید نقش اطلاعرسانی و تبلیغ اهداف وزارتخانهها و نهادهای دولتی را وظیفهی خود بداند و در مقابل بودجهای که میگیرد؛ این تبلیغ را رایگان انجام دهد؟ جالب است که رسانه ملی از دستگاههای دولتی برای تهیه برنامههایی درجهت تحقق برنامههای حکومت هم پول میگیرد. اگر رسانه ملی سخنگوی نظام سیاسی است نه افکار عمومی؛ اقلاً این کار را درست انجام دهد در غیر این صورت میتوان نتیجه گرفت که این رسانه؛ خودش حکومتی مستقل است.
اجلالی اظهار داشت: گسترش دامنه نفوذ و جذابیت هر رسانه بستگی دارد که بازتابنده چه دامنهای از سلایق گروههای اجتماعی باشد. هرچه این دامنه بیشتر باشد؛ نفوذ رسانه بیشتر است. این نکته؛ هم در زمینه سلیقه سیاسی مهم است و هم اولویتهای اجتماعی و فرهنگی گروههای مختلف مردم. به زبان ساده اگر میخواهی همه به مغازهات بیایند؛ باید جنست جور باشد وگرنه میروند مغازه بغلی. شاید تاسیس رادیو تلویزیونهای خصوصی بتواند کمی از بار مسئولیت رسانه ملی کم کند و بر جذابیت مجموع رسانههای داخلی در مقایسه با رسانههای ماهوارهای بیفزاید.