در گفتوگو با قادر باستانی مطرح شد:
شیوع رادیوهای زیرزمینی؛ تهدید یا فرصت؟!
رادیوهای زیرزمینی در ایران، پدیده اجتماعی جدیدی است که در فضای مجازی، با اقبال کاربران جوان مواجه شده است. این تحول ارتباطی در ابتدا چندان جدی نبود، اما با گذشت زمان اهمیت و تاثیرگذاری آن بر مخاطبان به ویژه مخاطبان نوجوان و جوان، بیشتر شده است.
ایلنا: قادر باستانی، نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، درباره شیوع رادیوهای زیرزمینی معتقد است: گسترش ارتباطات اینترنتی، فضای جدید و کاربران جدیدی را ایجاد کرده که طبیعی است ما شاهد انواع ارتباطات باشیم. توسعه فناوریهای جدید، امکاناتی را به وجود آورده که هرکس به راحتی میتواند، پیام خود را به شیوههای مختلف به گوش مخاطب برساند. کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست، اما دلایل دیگری هم وجود دارد، که علت توجه نسل جدید به رسانههای نو را مشخص میکند.
وی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: ساختار رسانهای در کشور ما طوری است که امکانات رسانهای دیداری و شنیداری در انحصار سازمان صدا و سیماست و به طور قانونی، هیچ شخصی نمیتواند ایستگاه رادیویی و یا تلویزیونی تاسیس کند. صدا و سیما هم با وجود پیشرفت کمی و زیاد شدن شبکهها، عملاً به خاطر محدویتهای خودخواسته و غیرمنطقی، توان ارضا و اقناع مخاطب، مخصوصاً مخاطب نسل جدید را از دست داده است. ترکیب پیشرفت تکنولوژی و ناتوانی رسانه ملی در جذب مخاطب، فضایی را به وجود آورده و زمینه را برای شیوع پدیدههای جدید مانند رادیوهای زیرزمینی فراهم کرده است.
این نویسنده با بیان اینکه در دنیای مجازی، «رسانه» مفهوم جدیدی دارد، خاطرنشان کرد: رادیوهای زیرزمینی، رسانهای شخصی و غیررسمی هستند، اما در عین حال ظرفیت بالقوهای برای تاثیرگذاری بر مخاطب دارند این نوع رادیوها که خطوط قرمز رسانهای رسمی ندارند و خود را چندان مقید به ضوابط قانونی یا حتی اخلاقی و اجتماعی نیز نمیدانند، باعثمیشوند، مخاطبان رادیو تا حدی با سلیقههای متفاوت خو بگیرند و برنامههای شبکههای رادیویی صدا وسیما را خسته کننده و بیش از حد مقید به ضوابط و خشک و رسمی تلقی کنند.
وی افزود: وقتی بین نخبگان به قدر کافی وفاق وجود داشته باشد، باید منتظر تاثیرپذیری رسانهها از نخبگان باشیم، اما وقتی بین نخبگان وفاق وجود ندارد، و سیاستها هم از صراحت و قطعیت کامل برخوردار نیست، امکان تاثیرگذاری رسانهها بیشتر خواهد بود. زمانی که سیاستها روشن نیست، رسانهها، حتی رسانههای شخصی و زیرزمینی، نقش جدیتری میتوانند ایفا کنند. البته باید توجه داشته باشیم این دهکده جهانی که به مدد تکنولوژی به وجودآمده، الزاماً امنیتزا نیست، بلکه دو وجه نزاع و همیاری را تواماً در درون خود به طور بالقوه دارد و مانده که ما با سیاستگذاریهایمان، نزاع را تقویت کنیم یا همیاری را.
باستانی تاکید کرد: امروز متولیان رسانهای کشور، مخصوصاً مسئولان سازمان صدا و سیما، وظیفه بسیار راهبردی و مهمی برعهده دارند. اگر به این موضوع بیتوجهی کنند و اهمیتی به آن ندهند، و فضا را همانگونه که دلشان میخواهد، ببینند و تحلیل کنند، در واقع به آینده کشور و نظام ضربه زدهاند. در درجه اول باید علت گرایش به این رسانههای زیرزمینی به طریق علمی شناسایی شود. محتوای آنها، مخاطبشان و میزان شیوع به طور واقعی به دست بیاید. در مرحله بعدی انگیزه مخاطبان مورد مطالعه قرار بگیرد که نتیجهاش ارائه راهکار برای نحوه مدیریت فضای موجود و چگونگی رفع موانع ارتباطی مخاطبان با رسانههای رسمی خواهد بود.
وی گفت: آنچه من در یک مطالعه اجمالی به دست آوردم، این بود که بخشی از این رادیوهای زیرزمینی، به مقوله موسیقی میپردازند و بیشتر از بخش های دیگر تاکنون هوادار داشتهاند، که به نظر من، دلیل شیوع آن دقیقاً نگاه نادرست رسانه ملی به مقوله موسیقی است. تا امروز هیچ مقام سازمان صدا و سیما مشخص نکرده که در زمینه آهنگ و موسیقی از چه پارادایمی تبعیت میکنند. چارچوب کارشان چیست؟ دلیل موسیقیستیزیشان در کجاست؟ در کشور چند قانون و مقررات درباره موسیقی حاکم است؟ چرا بعضی موسیقیهایی که از نهاد رسمی و قانونی وزارت ارشاد، مجوز دارند، امکان پخش در رسانه ملی را ندارند؟ نتیجه همه این سیاستهای خودسرانه و غیرمسئولانه، این میشود که نسل جدید با پیام عرضه شده از رسانههای رسمی بیگانه میشود و با گذشت زمان این شکاف خطرناک بیشتر میشود.
این کارشناس رسانه تصریح کرد: در میان رسانهها، رادیو قدرت اعجاب انگیزی دارد. رادیو وسیله ارتباطی است که مخاطب وفادار پیدا میکند. همه ما اثرات رادیوهای خارجی مثل بی بی سی در برهههای مختلف تاریخی کشورمان را شنیدیم و میدانیم. حالا تصور کنید رادیوهای بیشماری که هیچ چارچوب کاری و خط قرمزی ندارند، الزاماً پایبند هیچ مقرراتی نیستند، و با کمترین امکانات میتوانند به مخاطب دسترسی پیدا کنند، چه تهدید بالقوهای میتوانند برای کشور ایجاد کنند؟
وی افزود: همین تهدید بالقوه، با مدیریت صحیح میتواند به فرصت طلایی برای نظام تبدیل شود. قانون انحصار رادیو و تلویزیون، زمانی نوشته شده است که هیچ کدام از پیشرفت های محیرالعقول فعلی وجود نداشت و حتی قابل تصور هم نبود. بنابراین متولیان امر برای اصلاح قانون، منطبق با پیشرفتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات به سرعت اقدام کنند. حتی از طریق ظرفیت قانونی مجمع تشخیص مصلحت نظام میتوان، محملی برای رسانههای خصوصی دیداری و شنیداری تهیه کرد. همه مردم میل دارند در چارچوب قانون فعالیت کنند. این همه استعداد هنری و توانمندی در نسل جدید، میتواند با تعریف چارچوب قانونی در خدمت اهداف نظام دربیاید. مردم به مشارکت گسترده تر و دخالت سازندهتر در فرایند ارتباط کشیده شدهاند و این گستره همگانی دیجیتال، میتواند حتی بیشتر هم بشود.
باستانی با ذکر اینکه با مدیریت محتوا، میتوان ظرفیت بزرگ و بااهمیتی را در عرصه فرهنگی و رسانهای نظام ایجاد نمود، تصریح کرد: در پادکست شما درست مانند یک برنامه رادیویی رسمی، با شنوندگان صحبت میکنید. میتوانید از موسیقی استفاده کنید و از سایر افکتهای صوتی بهره مند بشوید. در عین حال پادکستها امکان خوبی برای تمرین کار رسانهای هم هستند که با کمی خودآزمایی در آن میتوانیم بیش از هر چیز مستعد بودن یا نبودن خودمان را به ادامه کار حرفهای در حوزه رسانههای شنیداری آزمایش بکنیم. حتی اگر خود را مستعد فعالیت در چنین حوزهای نیافتیم، میتوانیم یک شهروند - خبرنگار خوب و فعال باشیم که در مورد رویدادهای پیرامون مان منبع خبری ارزشمندی باشیم.
وی افزود: به نظر من، رسانه ملی باید در بخش رادیو تجدیدنظر کند و در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای خود، جواب این سوال را مشخص کند که هر شبکه رادیویی، از نظر میزان جذب شنونده، حداقل در هر ربع ساعت، چگونه عمل میکند؟ آیا آنچه رادیو به ارایه آن میپردازد، همان اولویتهایی است که مخاطبان هدف به دنبال آن هستند و با بیشترین انگیزه به پیگیری آن میپردازند و با رضایتمندی بالا شنوندهی آن میشوند؟ ساختار شبکههای رادیویی باید مطابق با خواسته و علاقه مخاطب تغییر پیدا کند. ضمن اینکه صدا و سیما در رقابت با رادیوی اینترنتی، باید بتواند از قابلیتهاى خاص خود و همچنین قابلیتهاى عام سایر رسانهها براى جذب مخاطبان استفاده کند. در این صورت خواهد توانست به عنوان یک رسانه قدرتمند در عرصه ارتباطات همچنان حضور داشته باشد.