قادر باستانی با انتشار یادداشتی بیان کرد:
حضور ستارگان، به برنامههای گفتگو محور تلویزیون رونق میدهد
کاهش محدودیتها و رعایت عدالت در حضور و پوشش رسانهای کُنشگران عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، رضایتمندی مخاطبان از برنامههای رسانه ملی را تضمین میکند. از سوی دیگر تداوم رویکرد امنیتی در سازمان صدا و سیما، زیبنده نظام اسلامی نیست و به قوت آن کمکی نمیکند.
ایلنا: قادر باستانی(کارشناس علوم ارتباطات و رسانه) در یادداشتی به بررسی و آسیبشناسی برنامههای گفتگومحور رسانه ملی پرداخت.
به گزارش ایلنا، متن این یادداشت که اختصاصا برای ایلنا ارسال شده، بدین شرح است:
این روزها کُنداکتور تلویزیون، تعداد بیشتری از برنامههای گفتگومحور، در مقایسه با فیلم و سریال را به خود اختصاص داده است. شاید علت مهم آن، بیپولی سازمان صدا و سیماست که تلاش دارد با برنامههای ارزان، کُنداکتور شبکهها را پر کند. روند بیسابقه و فزاینده پخش آگهیهای رنگارنگ و اغلب تکراری و نازل، گمان خالی بودن خزانه صدا و سیما را تقویت کرده است.
در دنیای رسانه، «تاک شو» یا برنامة گفتگومحور، یک گونة جذاب برنامه تلویزیونی است که جزو پُربینندهترین برنامههای هر شبکه محسوب میشود. برنامههای گفتگومحور، علاوه بر اثرگذاری بیشتر روی مخاطب، به طور زنده و همنفس در بطن مسایل روز جامعه قرار دارد. برنامهسازان میدانند که تاک شوها، باتوجه به گستردگی و امکانی که برای ارزیابی و تحلیل و همچنین برآورده کردن نیاز روزمره مخاطب در رشتههای مختلف ایجاد میکنند، معمولاً از سوی مخاطب مورد استقبال قرار میگیرند و در عین حال از وجه حرفهای، تولید و ساخت آن برای برنامهسازان، چالش به همراه دارد.
در «تاکشو»، یک نفر یا گروهی دور هم جمع میشوند تا در مورد موضوعات مختلفی که میزبان برنامه تعیین کرده، بحثو تبادل نظر کنند. گاهی تاکشو چند میهمان دارد که متخصص موضوع مورد بحثهستند و در حالت دیگر، یک میهمان در مورد تخصص یا حیطه کاریاش، با یک یا دو نفر میزبان به بحثو گفتگو میپردازد. در واقع «تاکشو» یک شوی تلویزیونی است که هر چند اساس آن گفتوگو است، اما برنامهای با هزینهای پایین ولی شهرت و محبوبیت بالاست. در شبکههای بزرگ تلویزیونی دنیا، تاک شوهای اُپرا وینفری، لری کینگ، دکتر فیل و نظایر آن، بینندگان میلیونی در سراسر جهان دارند و صاحبان صنایع بزرگ،
برای دادن آگهی در چنین برنامههایی سرو دست میشکنند.
از منظر تخصصی و در مقایسه با شبکههای بزرگ دنیا، نمیتوان برنامههای گفتگو محور صدا و سیما را تاکشو به معنای کلاسیک آن تلقی کرد، چراکه از جاذبههای دراماتیک، نظیر تضاد و نقطه اوج برخوردار نیست. یک برنامه گفتگومحور، با مهارت مُجری و جذابیت میهمان، باید بتواند برای مدت یک ساعت، مخاطب را پای تلویزیون میخکوب کند. بنابراین برنامهای که اتفاقی و بدون درنظر گرفتن مهارتهای دراماتیک توسط مجری، به صورت گفتوگوی یکسره پخش میشود، تاک شو نیست و صرفاً یک مصاحبه تلویزیونی است.
آسیبشناسی برنامههای گفتگومحور تلویزیون نشان میدهد، وجود محدودیتهای سلیقهای و تحمیلشده به رسانهملی و همچنین خودسانسوری در برنامهسازان، تهیهکنندگان و مجریان، برنامهها را ضعیف و مخاطب را گریزان میکند. در بخشهایی که محدودیتها کمتر و امکان حضور ستارگان و سوپراستارهای آن رشته فراهم است، برنامههای گفتگومحور به مرزهای استاندارد بینالمللی نزدیک میشود، مانند بخش ورزش که برنامة پرمخاطبی چون ۹۰ تولید میشود.
در رسانه ملی، بخش اجتماعی، فرهنگی و به ویژه سیاسی، بیشترین محدودیت را دارد. وجود لیستسیاه بلندبالا از نخبگانی که اجازة حضور در تلویزیون را ندارند، دست تهیهکنندگان را بسته، ضمن اینکه کمتر تهیهکننده زبده و حرفهای حاضر است، ریسک کند و در این حوزهها فعال شود. تهیهکنندگان سفارشی، مجریان سفارشی و میهمانان سفارشی و تکراری، برای مخاطب ملال آور است و آنان را راضی نمیکند.
در ده سال اخیر، برنامههای گفتگومحور موفقی مانند کوله پشتی، صندلی داغ، شبشیشهای و به خانه برمیگردیم، تولید شده و همچنین مجریان خوبی چون احسان علیخانی، رضا رشیدپور، فرزاد حسنی و علی ضیا، شهرت یافتهاند، اما رسانه ملی نه تنها از سرمایه اجتماعی ایجاد شده، استفاده بهینه را نبرده، بلکه گاهی منزوی ساختن این ستارگان را پیشه کرده است. بدیهی است در یک برنامه گفتگو محور، مجری نقش حیاتی و اساسی برعهده دارد و میتواند به دیده شدن آن برنامه کمک به سزایی کند.
به نظر میرسد رسانه ملی برای موفقیت برنامههای گفتگومحور، لازم است بستر لازم جهت حضور سوپراستارها در رادیو و تلویزیون را فراهم کند. محدودیتها را کمتر نماید و اجازه مانور بیشتری به مجریان بدهد. باید توجه داشت، این ستارگان هستند که به برنامههای گفتگومحور رونق میدهند. ادامه روند فعلی و ممانعت از حضور ستارگان مخصوصاً در بخش فرهنگی و سیاسی، نسل جدید را به ستارگانی که شبکههای بین المللی چهره میکنند، گرایش خواهند یافت.
کاهش محدودیتها و رعایت عدالت در پوشش رسانهایِ کُنشگران عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، رضایتمندی مخاطبان از برنامههای رسانه ملی را بیشتر میکند. از سوی دیگر تداوم رویکرد امنیتی در سازمان صدا و سیما، زیبنده نظام اسلامی نیست و به قوت آن کمکی نمیکند. امید است شخصی که سکان بزرگترین سازمان رسانهای کشور را بعد از عزت الله ضرغامی به دست میگیرد، نقاط ضعف و قوت ده سال اخیر را مورد توجه قرار دهد و با اتخاذ تدابیری، کارایی و اثربخشی سازمان را بیشتر کند و رضایت مردم را جلب نماید. امروز رسانه ملی نیازمند یاری فرهیختگان و نخبگان کشور است.