مربی لژیونر خوزستانی در گفتوگو با ایلنا:
نمایندگان فوتبال خوزستان در لیگ برتر موفق بودند ولی پیشرفتی نداشتند/ باشگاهها باید پروسه بازیکن سازی را از حالت جزیرهای خارج کنند
رضا پرکاس، مربی بینالمللی خوزستانی شاغل در آلمان، در گفتوگو با ایلنا به بررسی عملکرد نمایندگان فوتبال خوزستان و همچنین مدارس فوتبال و پرورش استعدادهای این استان پرداخت.
به گزارش ایلنا از خوزستان، این استان نفتخیز جنوبی که علاوه بر نفت، در بخشهای صنعت و کشاورزی نیز به یک قطب مهم در اقتصاد و صنعت کشور تبدیل شده است را بدون فوتبال نمیتوان تصور کرد. فوتبال در خون مردم خوزستان است و به همین دلیل هم این خطه به "برزیل ایران" شهرت یافته است.
در این خطه، فوتبال رقیبی سخت برای عشق است و مردمان این سرزمین، به این عشق دلخوشاند
اینجا، نه گرما، نه شرجی و نه شلاقهای خورشید، نتوانستهاند گردش توپ را از کوچهپسکوچههای شهرها و روستاها گرفته تا میادین سبز ورزشگاهها، متوقف سازند. زیرا در این خطه، فوتبال رقیبی سخت برای عشق است و مردمان این سرزمین، با این عشق دلخوشاند.
از اینرو خبرنگار ایلنا در استان خوزستان به سراغ یکی از فرزندان این دیار که با تلاش و عشقی وافر، پلههای ترقی در سطوح بینالمللی فوتبال را یکی پس از دیگری طی کرده است و هماینک در فوتبال آلمان و کشورهای عربی، نامی شناخته شده دارد، رفته تا به بررسی فعالیت این رشتهی ورزشی و قیاس آن با مُتدهای روز دنیا بپردازد.
رضا پرکاس، مربی بینالمللی ایرانی- آلمانی و دارای بالاترین مدرک حرفهای فوتبال از اروپا (UEFA PRO LICENSE) با تجربهی مربیگری در ۶ کشور مختلف و ۱۰ باشگاه حرفهای فوتبال، همچنین لیگ برتر ایران در دو مقطع زمانی است.
او تجربهی نوشتن دو برنامه ۵ ساله پیشرفت فوتبال برای دو باشگاه اماراتی با تأییدیه AFC را در کارنامهی خود دارد. همکاری با FIFA در جام جهانی U17 در کشور امارات نیز از دیگر سوابق موفق پرکاس است.
رضا پرکاس که مدرک داوری از کشور آلمان و تجربه قضاوت در آن کشور را نیز دارد، چندین نوبت کلاسهای مربیگری زیر نظر فدراسیون فوتبال ایران و AFC را نیز برگزار نموده است.
ابتدا از او میپرسیم عملکرد تیمهای فولاد خوزستان، صنعت نفت آبادان و نفت مسجدسلیمان را در لیگ نوزدهم چگونه ارزیابی میکنید؟
عملکرد نمایندگان فوتبال خوزستان در دوره نوزدهم لیگ برتر فوتبال کشور از جنبهی امتیاز و قرار گرفتن در نیمهی بالای جدول، خوب بوده است، ما حتی توانستیم یک سهمیهی آسیایی توسط فولاد را به دست بیاوریم، ولی از نظر فنی، کلاً لیگ قوی و ممتازی نداشتیم.
شاید خیلیها فکر کنند چون تا هفتههای پایانی، جایگاه تیمهای دوم تا چهارم یا در پایین جدول، تیمهای سقوطکننده که حدود ۵ تیم بودند مشخص نبود، یک امتیاز است و کیفیت لیگ را نشان میدهد، ولی من از نظر فنی این را مزیت نمیدانم زیرا معتقدم باید از زاویهی دیگری این مسابقات مورد ارزیابی قرار گیرند. مثلاً گلها ردوبدل شده در بازیها یا امتیازهای کسبشده توسط هر تیم را بررسی کنیم تا ببینیم آیا نسبت به دورههای قبل، رشد داشتهایم یا خیر؟
آیا در این لیگ، بازیکنی را بهعنوان پدیده یا بهعنوان ستون تیمش معرفی کردهایم؟ یا اینکه از جنبه ترانسفور، بازیکنی توانسته به لیگهای خارجی یا حتی تیم ملی ورود کند؟ الآن و در فصل نقل و انتقالات شاهدیم بازیکنان دارند بهصورت چرخشی بین تیمها جابجا میشوند و بازیکن پدیده داخلی تا این لحظه مشاهده نشده که وارد تیمی شده باشد.
پس همانطوری که گفته شد، نتایج تیمهای خوزستانی و جایگاهشان در جدول لیگ قبلی خوب بود، ولی این را من موفقیت میدانم نه پیشرفت، زیرا اگر پیشرفت باشد، این تیمها دیگر نباید نیاز به بازیکن جدید داشته باشند بلکه باید بازیکنان جدید هم به فوتبال کشور ( دیگر تیمها ) عرضه کنند.
پرسه ورود بازیکن جدید چگونه است و آیا باید همیشه از تیمهای دیگر یا خارج از کشور باشد؟
تیمهای پولدار راحت میتوانند بازیکنان خوب را جذب کنند و این مسئله یعنی استفاده بردن از زحمات باشگاههای بازیکن ساز و هیچ ربطی به آکادمی باشگاه گیرنده بازیکن ندارد.
خیر، اصولاً بازیکن جدید میتواند از پروسه آکادمی یک باشگاه باشد که معمولاً از سن ۱۶ تا ۱۹ سالگی به تیم اصلی ملحق شود که متأسفانه این راهکار را نداریم یا خیلی کم و ناچیز است.
حتی کشف بازیکن ممتاز از لیگهای یک و دو یا استانی هم نداشتهایم. لیگ برتر ما ۱۶ تیم دارد، با احتساب میانگین ۲۵ بازیکن برای هر تیم، حدود ۴۰۰ بازیکن را داریم. حالا شما حساب کنید که بازیکنان خارجی را از این تعداد کم کنیم، چند نفر را توانستهایم در خلال برگزاری مسابقات لیگ برتر بهعنوان پدیده یا بازیکن ممتاز معرفی کنیم؟ از طرفی تعداد زیادی از این بازیکنان به دلیل اینکه فرصت بازی نداشته و همچنین خوب مدیریت فنی نشدهاند، کیفیت اولیه را هم از دست داده و این یک اُفت در لیگ ما میباشد.
از طرف دیگر، از لیگهای پایینتر، بازیکنی را جذب کردهایم که با آموزش و فرصت دادن در جهت کسب تجربه، او را برای لیگ برتر آماده کنیم تا هم در فصل آینده احتیاج به خرید بازیکن جدید نداشته باشیم یا از انتقال او درآمدزایی نصیب باشگاه گردد؟.
در لیگ ایران جام خلیجفارس در شروع فصل اگر تیمی از نظر بازیکن قوی شود، قطعاً تیمهای دیگر ضعیف خواهند شد، چون فقط جابجایی بازیکن داریم و بازیکن جدیدی به این سیکل ورود نداشته است. تیمهای پولدار راحت میتوانند بازیکنان خوب را جذب کنند و این مسئله یعنی استفاده بردن از زحمات باشگاههای بازیکن ساز و هیچ ربطی به آکادمی باشگاه گیرنده بازیکن ندارد، زیرا آنان فقط پول پرداخت کردهاند.
نکته کلیدی در رابطه با جذب بازیکنان از کشورهای دیگر در لیگهای حرفهای، کیفیت آنها است، بطوریکه باید بار فنی آنها از بازیکنان داخلی بالاتر بوده تا کیفیت کلی لیگ هم ارتقاء پیدا کند و گرنه فقط هدر دادن پول و سرمایه ملی تلقی خواهد شد.
در خوزستان انتقادهایی از تیمهای لیگ برتری وجود دارد که چرا از بازیکنان بومی بیشتر استفاده نمیکنند؟ نظر شما در این مورد چیست؟
اگر بخواهیم بررسی کنیم که چه راهکاری میتوانیم برای فوتبال خوزستان داشته باشیم که بیشتر از بازیکنان بومی استفاده شود، باید آکادمیک و پایهای کار کرد. یعنی از مدارس فوتبال(زیر ۱۰ و ۱۱ سال) و در آکادمیها روی استعدادهای ( زیر ۱۲ تا سال۱۹ ) بهصورت پیوسته کار کنند که نیازمند یک برنامهریزی مدون و درازمدت است. باشگاهها باید از عملکرد جزیرهای، فاصله بگیرند. درست مانند آموزش پرورش که کتابهای درسی طوری طراحی شدهاند که از کلاس اول تا دیپلم، روش آموزش مشخص شده و دانشآموز پس از پایان تحصیل، به مرحلهای میرسد که میتواند رشتهی مورد علاقهی خودش را با میل و توانایی ( آموختهها) خود انتخاب کند. بازیکن هم باید از رده سنی ۱۰ تا ۱۹ سال طوری تربیت شود و آموزش ببیند که بتواند به تیم اصلی ( اول) ورود کند. یعنی به مرزی از آمادگی جسمانی و فنی رسیده باشد که او آینده فوتبالی خود را انتخاب کند که مایل است کجا بازی کند، تیم اصلی باشگاه، تیم دیگری در لیگ برتر یا حتی یک تیم خارجی و لژیونر شود.
جزیرهای عمل کردن به این دلیل است که مثلاً تیم نوجوانان فقط برای هدفش که قهرمانی در آن رده است کار میکند و وقتی بازیکنش وارد مرحلهی بالاتر یعنی تیم جوانان میشود، مربی جوانان با بازیکنی روبرو است که هنوز آموزشهای مورد نیاز سالهای قبل را نیاموخته است و مجدداً دوبارهکاری میشود.
بنابراین باید باشگاهها برای تمام ردههای سنی خود، یک برنامهی جامع داشته باشند تا مربیان در ردههای بالاتر نیاز برگشت به عقب نداشته باشند. اصلاً ما در ردههای پایه نباید به دنبال نتیجهگیری باشیم، بلکه مهم پرورش و آماده نمودن بازیکن برای ورود به فوتبال حرفهای در سنین بالاتر است.
در اینجا لازم است که مربیهای تیم اول باشگاه (بزرگسالان) نظارت دقیق بر تیمهای پایه داشته باشند، بخصوص ردههای امید و جوانان.
ما میدانیم که ویترین هر باشگاه، تیم بزرگسالان یا به عبارتی تیم اول است و خوزستان اگر برای فوتبالش یک ویترین قوی و خوب میخواهد، باید در انبارش استعدادهای خوب داشته باشد تا با خالی شدن بخشی از ویترین، به راحتی جایگزین برای آن داشته باشد.
خوزستان با توجه به پتانسیلی که دارد علاوه بر تقویت تیمهای خود، باید ترانسفور بازیکن به تیمهای داخلی و خارجی داشته باشد. در گذشته هر تیم فوتبال کشور، چند بازیکن خوزستانی برای تقویت تیم خودش داشته. با توجه به اینکه فوتبال از گذشته در خون خوزستانیها جاری بوده و تکنیک بهصورت ذاتی در وجود بازیکنان این خطه است و ما در کوچهپسکوچهها معمولاً فقط به یک توپ نیاز داریم تا شاهد هنرنمایی بچههای فوتبالیستمان باشیم و مثل سایر رشتههای دیگر نیاز به امکانات وسیعتر و هزینهدار نیست. حتی در مدارس میبینیم که فضای ورزشی خود را بیشتر برای فوتبال طراحی نمودهاند تا ورزشهای دیگری مثل والیبال و بسکتبال، چون میدانند علاقهمندان به فوتبال در این استان بیش از سایر رشتهها هستند.
همینها باعث میشود تا هواداران فوتبال، بیشتر مایل باشند بازیکنان بومی را در ترکیب تیمهایشان ببینند، از طرفی ما با فوتبال حرفهای هم روبرو هستیم، وقتی میگوییم فوتبال حرفهای، یعنی باید حرفهای عمل کنیم و بهترینها را جمع کنیم و علاوه بر نتیجهگیری، این بازیکنان غیر بومی باعث پیشرفت آن رشتهی ورزشی در آن منطقه هم بشوند.
فوتبال بیصاحبترین تصاحب کننده جهان است
فوتبال، امروزه فراتر از یک رشته ورزشی در معادلات جهانی شناخته میشود و من میگویم: "فوتبال بیصاحبترینتصاحب کننده جهان است". این سخن بسیار عمیق و قابل تأمل است. بنابر این هر کس میتواند به این رشته ورود کند از تاجر تا سیاستمدار و نظامی و غیرنظامی. در مقابل، فوتبال توانسته گردش مالی بالایی در سطح جهانی داشته باشد و خیلی از معادلات جهانی و روابط اجتماعی را تحت تأثیر خودش قرار بدهد یعنی بهنوعی تصاحب کننده است.
بهطورکلی در فوتبال حرفهای حدومرزی برای جذب بازیکن نباید باشد و میتوانیم بازیکنانمان از یک شهر یا کشور دیگر بیایند ولی اگر فلسفه استفاده از بومی باشد، باید شایستهها انتخاب شوند و این کار به باشگاه ضرر جبرانناپذیر تحمیل نکند یا برای یکفصل قهرمانی یا ردههای ابتدایی جدول را اولویت کاری قرار ندهیم.
شاید ابتدا دستمان خالی باشد اما باید یک پروسه ۳ تا ۵ ساله را شروع کنیم تا با پرورش استعدادهای خودمان، بینیاز به بازیکن وارداتی باشیم. فولاد این پتانسیل را دارد ولی متأسفانه چند سالی است که در خصوص معرفی چهرههای ناب فوتبالی، چیزی از این باشگاه ندیدهایم تا جاییکه برای تأمین نیاز خودش ناچار به جذب بازیکنان غیر بومی میشود. اما با تغییر رویکرد، علاوه بر تأمین نیازهای خود، میتواند از طریق ترانسفور بازیکن، هزینههای باشگاه را هم جبران نماید.
سایر تیمهای خوزستانی هم با یک برنامهریزی مدون، میتوانند از ردههای نوجوانان این پروسه را دنبال کنند تا در سالهای آتی از بازیکنان وارداتی بینیاز شوند و این مسئله هیچ منافاتی با حرفهای گری ندارد ضمن اینکه خواسته هواداران که خواهان استفاده از بازیکنان استان خودشان هستند را نیز اجابت خواهند کرد.
سخن پایانی شما؟
بنده معتقدم که هرگاه فوتبال خوزستان حرکت روبهجلو کرده، فوتبال ملی و باشگاهی کشور هم رشد داشته است، بنابراین مطمئن هستم و از سایر باشگاهها میخواهم تا با استفاده از تمام ظرفیت خود، فوتبال پایه را تقویت کرده و استعدادهای ناب را شناسایی کنند. چون این کار هم هزینهی آنان در تیم اصلی را کاهش میدهد، هم با ترانسفور بازیکن درآمدزایی خواهند داشت و هم به فوتبال ملی و سایر باشگاههای ما کمک شایانی خواهند کرد.
این را بدانیم که لازمه موفقیت پایدار و مداوم در فوتبال، پیشرفت است. اگر پیشرفت اصولی و پایهای در فوتبال داشته باشیم، قطعاً موفقیتهایی در پی خواهد داشت.
به قولی: باید در هر کاری پخته شد نه گرم. هر گرمی را میتوان سرد کرد، اما پخته هرگز نمیتواند مجدداً خام شود.
گفتوگو: ذوالفقار شریعت