گزارش ایلنا از نشست انجمن تاریانا؛
تعزیه، کهن آیین ایرانی/ شوشتر و دزفول خاستگاه شبیه خوانی در خوزستان
کارگروه تاریخ انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان، در نشستی به نام "تعزیه، کهن آیین ایرانی" به واکاوی جستارهای تاریخچه تعزیه، هنر و خنیاگری در تعزیه و ریشه یابی آن در شهر های شوش، شوشتر و دزفول پرداخت.
به گزارش خبرنگار ایلنا از اهواز، اشکان زارعی، دانشجوی دکترای تاریخ و رییس کارگروه انجمن تاریانا خوزستان در این نشست اظهار کرد: فردوسی در سده چهارم هجری قمری فریاد زد که هنر نزد ایرانیان است و بس.
هنر نزد ایرانیان است و بس
وی افزود: در ۱۰۰ سال گذشته بعضی از تندروهای مذهبی، بسیاری از چپ گرایان و مارکسیستها و همچنین پانها چه پانعربیسم و چه پانترکیسم به این سخن فردوسی خرده گرفته و آن را نژادپرستی برشمرده و برآیند ملیگرایی نژادی ایرانی دانستند در حالی که چنین نیست، فردوسی هزار سال پیش چیزی را میدید که ما هنوز آن را درنیافتهایم.
زارعی با بیان اینکه هزار سال است که ایرانیان به سوگ امام حسین(ع) مینشینند، تصریح کرد: هزار سال است که نیاکان ما در ارجگذاری امام سوم شیعیان و رویداد کربلا در سال ۶۱ هجری قمری، آیین هایی را در دهه محرم برگزار میکنند که یکی از آنها تعزیه نام دارد.
وی ادامه داد: در همه سدههای گذشته، تعزیه در نگاه ایرانیان آیینی اسلامی و دینی بوده است که تنها برای امامان و ائمه به ویژه در سوگ امام حسین«ع» برپا میشود، بیآنکه بدانند ریشه چرایی این آیین در کجاست؟ چقدر موسیقی، نمایش، رنگ، نگارگری، چامهسرایی، تاریخ و هویت ملی در پیدایی و شکوفایی آن کارساز بوده است.
زارعی اشاره کرد: این جا است که به درستی سخن فردوسی پی میبریم. این هنر نیاکان ما بوده که در هزارتوی تاریخ ایران با آمیختگی رنگ، موسیقی، آواز، نمایش، تاریخ، آیینها و باورهای ملی خودشان در ساختاری تازه، اندیشههای اسلامی و روان شیعی را با زیرکی و هوشمندی پاس داشتند و ایرانیان با یک دگردیسی فرهنگی و با دو ابزار «ایمانی» و «ملیگرایی» به جنگ خلفای سنی رفتند.
این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: بدینگونه نیاکان ما در گذر روزگار، آرام آرام سوگ سیاوش را در ریختی تازه و از جمله در چگونگی سوگواری برای شهادت امامحسین (ع) و یارانش نشان دادند.
تعزیه ریشه در ایران باستان دارد
وی با اشاره به اینکه فرایند تاریخی و چگونگی پیدایش تعزیه را باید در ایران باستان جستجو کرد، بیان کرد: در نگرش مردم ایران باستان سیاوش نماد مردانگی، جوانمردی، پاکی، فداکاری و کوشندگی در راه پیروزی خوبی بر بدی بود؛ یعنی کسی که تلاش کرد نیکی را بر اهریمنی پیروزی کند اما در این راه در یک سرزمین بیگانه به دست بیگانگان و به گونه ناجوانمردانه و غمگنانه کشته میشود تا شهید استورههای ایرانی نام بگیرد. از این پس با مرگ سیاوش، او نماد ستمستیزی٬ دادخواهی ومظلوم کشی میشود.
زارعی بیان کرد: پس از مرگ سیاوش، ایرانیان هر ساله رخت سیاه برتن کرده به مویه و زاری میپرداختند. آنها با به دوشکشیدن نمادین یک تابوت، دستههای سوگواری همراه با نخلگردانی به راه انداخته، با بهره جستن از اسبهای خونین و برپایی چادرهای سیاه و انجام رفتارهای نمایشی و خواندن آوازهایی درباره دلیری، راست قامتی و زیبایی سیاوش، یاد او را گرامی میداشتند.
پس از مرگ سیاوش، ایرانیان در قالب آیین هایی که بدان سیاوشخوانی٬ سیاوشان و سوگ سیاوش میگفتند، در سراسر ایران از هرات و قندهار گرفته تا سمرقند و بخارا و از سغد و خوارزم تا مازندران و کاشان یاد او را گرامی میداشتند.
برپایی سیاوش خوانی برای دادخواهان
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا خوزستان، عنوان کرد: سوگ سیاوش و سیاوشخوانی در منابع نوشتاری مانند تاریخ طبری، تاریخ بخارا از نرشخی، فارسنامه از ابنبلخی، و همچنین در آوند سفالی در خوارزم و سنگ نگارهای در «پنجکنت» فرارود آمده است.
وی افزود: از این هنگام سیاوشخوانی برای همه کسانی که در راه «داد» و در راه ایران جان باختند، برپا میشد.
زارعی اشاره کرد: در این زمینه میتوان از داستان یادگار زریران در روزگار ساسانیان نام برد. زریر سردار ایرانی است که در راه سرزمینش به دست ارجاسب تورانی کشته میشود. اینجا هم چهره سیاوش و نماد سیاوش، در قامت زریر خودنمایی می کند و سوگ سیاوش برای او هم برپا میشود.
وی با اشاره به ابومسلم خراسانی در دوره اسلامی، تصریح کرد: ابومسلم در خراسان بزرگ با کمک و یکپارچگی ایرانیان، حکومت نژادپرستانه بنیامیه را سرنگون میسازد. ابومسلم که میداند خراسان زادگاه استورههای ایرانی است، برای همراه کردن خراسانیان، از آیینهای سیاوش خوانی و رنگ سیاه سوگ سیاوش بهره میبرد به همین شوند (دلیل)، هم رنگ سیاه را برای جنبش خود برمیگزیند.
زارعی با اشاره به اینکه با نقشآفرینی ابومسلم و ایرانیان، بنیامیه شکست خورده٬ عباسیان بر سر کار میآیند، ادامه داد: پس از چندی ابومسلم ناجوانمردانه به دست منصور، دومین خلیفه عباسی در راه ایران کشته میشود. پس او هم مانند سیاوش نماد مظلومکشی نام میگیرد و آیین سیاوشان برای او نیز انجام میگیرد.
وی عنوان کرد: چنانکه امروز نیز در کنار« مقتلخوانی» و «روضهخوانی»، مسلم خوانی هم داریم.
به گفته نرشخی در کتاب تاریخ بخارا٬ آیین سیاوشان تا سده چهارم هجری که خاندان ایرانی آلبویه نخستین دولت نیمهمستقل شیعی را پایهگذاری میکنند در خوارزم برگزار میشد.
نخستین سوگواری برای امامحسین ( ع)
زارعی خاطر نشان کرد: با روی کار آمدن آلبویه، معزالدله دیلمی در بغداد یعنی قلب جهان تسنن، برای نخستین بار سوگواری برای امامحسین«ع» را با سود جستن از ویژگیهای سیاوش خوانی راهاندازی میکند.
به گفته شاهرخ مسکوب از اینجا است که سیاوشِ نیمهاستورهیی٬ نیمه تاریخی، جای خود را به حسینبن علی«ع» تاریخی میدهد.
این دانشجوی دکترای تاریخ یاد آور شد: در سده دهم هجری قمری، واعظ کاشفی در هنگامهی بنیانگذاری دولت صفویه، نخستین روضهی ایرانی را که به او روضه الشهدا میگفتند با بهره گیری از آیین سیاوشان در ۱۰ باب مینویسد.
وی اضافه کرد: از این دوره است که سوگواری برای امامحسین (ع) در دهه محرم آغاز شده و هر روز یک باب روضهالشهدا، باهمراهی سخن آهنگین و حرکت برگزار میشود.
به گفته این پژوهشگر تاریخ؛ این روند تا سده دوازدهم ادامه دارد تا اینکه نخستین تعزیهها در ریخت کنونی در شیراز و حکومت زندیان برگزار میگردد.
دلبستگی ناصرالدین شاه قاجار به تعزیه
زارعی گفت: به شوند( دلیل) دلبستگی که ناصرالدین شاه قاجار به تعزیه داشت این نمایش ایرانی، علمیتر، پیشرفتهتر و فراگیر میشود چنان که خود ناصرالدین شاه در «تکیهدولت» یکی از تماشاگران همیشگی تعزیه بود.
به گفته اردشیر صالح پور تعزیهپژوه خوزستانی، تعزیهگردانان و تعزیهخوانان در تاریخ معاصر از شاهنامه فردوسی نیز بسیار بهره گرفتهاند.
وی افزود: به عنوان نمونه در تعزیه، دو گروه آدم خوب وبد وجود دارد، اشقیا و اولیا.. که یادآور همان نیروی خوب و بد یا خیر و شر این است که برآمده از فرهنگ ایرانی با نامهای «انگره مینو» و «سپنتامینو» است. یا در تعزیه، سهگانههای شیطانی به نام ابنزیاد، عمربنسعد و شمر را داریم که به گونهیی یادآور داستان ضحاک ماردوش است. همچنین در تعزیه ظهر عاشورا ۲ شیر(حیوان فلات ایران) در میدان نبرد نشان داده میشود، که یکی از نمادهای مهری است که نگارهی آن را در تختجمشید میبینیم.
زارعی نتیجه گیری کرد: تعزیه یک آیین و نمایش ایرانی است که در یک فرآیند تاریخی بر پایهی نیازهای سیاسی، دینی، فرهنگی و روانی هازمان(جامعه) ایرانی، با نگهداشت بنمایه و سرشت خود، دگرگونیهایی داشته و جایگاهی شگرف در پاسداری، بالندگی و شناساندن خنیاگری «موسیقی» چامهسرایی، نمایش و استورههای ایرانی دارد.
هیچ تراژدی به بزرگی تعذیه نیست
وی ادامه داد: به همین شوند است که اروپاییان آن را اپرای ایرانی نامیدهاند٬ به گفتهی«سر پلی»، ایران شناس انگلیسی، هیچ تراژدی به بزرگی تعزیه نیست.
علینقی وزیری هم میگوید: نمیدانم بگویم موسیقی ایرانی زمینهساز فراگیر شدن تعزیه گردید یا آنکه تعزیه بستر شکوفایی موسیقی را در دوره اسلامی فراهم ساخت.
ایرانیان ملتی یکپارچه
این دانشجوی دکترای تاریخ عنوان کرد: تعزیه در کنار آموزههای دینی و ویژگیهای ملی و همچنین کارسازیهای هنری زیبا شناسانه و مردم شناسانهیی که داشته و دارد اما یک نکته بار دیگر به ما یادآوری می کند که ما یک ملت هستیم؛ یک ملت یکپارچه و همبسته با یک هویت ملی یگانه.
وی در پایان تاکید کرد: تنها در یک سازوکاری به نام « ملت» است که سیاوشخوانی در فرایند تاریخی تعزیه نام میگیرد. یک هویت ملی و دینی روشن که در درازنای تاریخ پاسدار آن بودهایم و به کمک آن نیز همواره ایران بزرگ فرهنگی و سیاسی را نگاهبانی کردهایم.
در ادامه، رضا خادم الشهدا، بازیگر، نویسنده و کارگردان هنرهای نمایشی و شبیه خوانی در شوشتر، با تاکید بر اینکه هیچگاه از کلمه تعزیه به جای هنر والای شبیه خوانی استفاده نکنید، اظهار کرد: تعزیه به معنای عزاداری وروضه خوانی است و با شبیه خوانی که یک فرهنگ ایرانی است، تفاوت دارد.
وی افزود: پس از ظهور اسلام شاهد ظهور آثار هنری در رشته های مختلف با پیام دین اسلام بوده ایم مانند شاهکارهایی چون معماری در مساجد، خط و هنر شبیه خوانی و ... آیا می توان براین هنرها که هرکدام دارای چندین هزاران سال ریشه هستند نام هنر اسلامی گذاشت؟
خادم سید الشهدا، ادامه داد: یکی از هنرهای چندین هزار ساله ایرانی که تا امروز به تکامل خود افزوده است، شبیه خوانی است که تمام فرهنگ ایرانی را در خود جای داده است.
پیشینه شبیه خوانی در شوشتر
وی با اشاره به اینکه شوشتر تا ابتدای دولت پهلوی مرکز استان بوده است، تصریح کرد: شوشتر از نظر هنری و فرهنگی رتبه خوبی در بین استانهای کشور داشته و از نوازندگان و هنرمندان آن برای مراسم های مهم دعوت به عمل می آمده است.
خادم سیدالشهدا گفت: آیا می شود در شهری با چنین سابقه هنری و فرهنگی، هنر شبیه خوانی شکل نگرفته باشد؟
وی ادامه داد: در روزنامه حبل المتین درسال ۱۳۰۶ در صفحه هجدهم پاراگراف آخر نقدی به طور مستقیم بر شبیه خوانی شهرهای شوشتر و دزفول نوشته شده است ودقیقا همین مطلب را بیان می کند که "چرا مردها در شبیه خوانی لباس زن می پوشند واین شایسته نیست."
خادم سید الشهدا اضافه کرد: در جایی دیگر میگوید: "چرا اینگونه مطلب می نویسید چرا اشقیا یزید و امثالهم را سوار بر چرخ می کنید و در شهر می گردانید" که منظورش شبیه خوانی عظیم کاروانی شوشتر است؛ این بدان معناست که خیلی پیشتر از این زمان شبیه خوانی در این شهرستانها اجرا می شده است.
وی عنوان کرد: قلعه سلاسل در شهر شوشتر، محل استقرار دولتی های زمان قاجار بود، آنان ماهها برای ماموریتهای خاص به این شهر سفر می کردند این همنشینی با آداب و رسوم دربار قاجار موجب شد که مجالس روضه در ایام سوگواری امام حسین(ع) با حضور بهترین ذاکرین شهرستان برگزار شود.
این کارگردان هنرهای نمایشی ادامه داد: برپایی مراسم شبیه خوانی که در پایتخت مرسوم بود، در شوشتر نیز اجرا شد و اجرای حدود ۳۵۰ مجلس شبیه خوانی در شوشتر ماندگار شد. از جمله، مجلس شبیه خوانی باب عروسی حضرت زهرا (س) که فقط برای حرم سرای ناصرالدین شاه نوشته شده بود. این مراسم همچنان در شوشتر و دزفول بسیار معرف ومرسوم است.
ابوالفرج اصفهانی در کتاب الغانی (اغانی) که در بیست جلد نوشته شده و تا کنون ترجمه نشده است، به مباحث متفاوتی میپردازد و به شبیه خوانی در نواحی شوشتر و دزفول نیز اشاره غیر مستقیم دارد.
وی با تاکید بر اینکه شبیه خوانی مختص دین، شخص یا آیین خاصی نیست، گفت: شبیه خوانی شیوه ایی از یک نمایش کاملا ایرانی است که در سده چهارم و پنجم (به گفته ابن مسکویه در تجارب دولت آل بویه) که حکومت شیعی توسط آنها تشکیل میشود، شوشتری ها نیز پیرو مذهب شیعه شده و شبیه خوانی در این نواحی تقویت میشود.
خادم سید الشهدا ادامه داد: یکی از نشانه های قابل توجه شبیه خوانی در شوشتر که از داستانهای سینه به سینه و به نقل از دکتر چیت ساز، تاریخ دان ایرانی به ما رسیده، این است که در خوزستان سوگنامه خوانی سلطان جلاالدین خوارزمشاهی و پسرش که در رویارویی با مغولها با استقامت و رشادت جنگیدند و شکست خوردند، هر ساله اجرا میشده است که طی آن در روزی خاص، اسبی را زین بسته و با شمشیر و لباس خونی آراسته می کردند و به دور آن حلقه زده و اشعاری را میخواندند.
دیوان حمیدی:
به مغرب سینه مالان قرص خورشید
نهان می گشت پشت کوهساران
فرو میریخت گردی زعفران رنگ
به روی نیزه ها و نیزه داران
زهر سو بر سواری غلت می خورد
تن سنگین اسب تیر خورده
به زیر باره می نالید از درد
سوار زخم داره نیمه مرده
وی یادآور شد: زمانی که شیخ بهایی عاملی وارد دزفول میشود و هنر شبیه خوانی را میبیند، دست برقلم برده و از مجالس شبیه خوانی نسخه برداری میکند که اولین نسخه آن شبیه خوانی موسی بن جعفر( ع) است.
خادم سید الشهدا افزود: پس از ﺻﺪﻣﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ شبیه خوانی، در سال ۱۳۸۷ این هنر به عنوان میراث فرهنگی معنوی در کشور به ثبت ﻣﻠﯽ رسید.
پیشینه شبیه خوانی در شوش
این کارگردان هنرهای نمایشی در خصوص تاریخ شبیه خوانی در شهرستان شوش، اشاره کرد: بزرگترین تعزیه میدانی کشور با ۱۱۰ سال قدمت در شوش اجرا شده است.
خادم سید الشهدا آغاز هنر شبیه خوانی در شهر شوش را از سال ۱۲۸۵ (ه.ش) دانست و گفت: این هنر در آن زمان با دو نفر در نقشهای امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) به صورت صامت و بی کلام شروع شد.
وی توضیح داد: دو نفر از اهالی شوش با پوشیدن لباس رزم شبیه خوانی در میان عزاداران حسینی حاضر میشدند و مراسم با مداحی و سینهزنی برگزار میشد؛ کمکم شبیه خوانی از حالت صامت خارج شد و اشعاری در بین نقشها ردوبدل شد؛ با آمدن باستان شناسان و گروهای حفاری آثار باستانی در کاخ آپادانا، بسیاری از کارگران همراه با مردم شوش در حرم دانیال نبی (ع) عزاداری میکردند و نسخهها (دیالوگ) نیز نوشته شد.
این بازیگر هنرهای نمایشی خاطر نشان کرد: انحرافات و خرافاتی که در اشعار رسوخ کرده بود، بعد از پیروزی انقلاب با راهنمایی شهید «حسن دانش»، امامجمعه وقت شوش حذف شد و اشعاری توسط «حاج محمدعلی محول» سروده شد که بعدها همان اشعار به همت «علیرضا یا حسن» تجدیدنظر و نسخههای امروزی تدوین شد.
جعل تاریخ در پیشینه سازی شبیه خوانی برای شهر حر
چگونه میشود شوش کنونی با قدمتی ۱۰۲ ساله پیشینه شبیه خوانی ۲۰۰ ساله داشته باشد!!!!
وی با بیان اینکه عده ای میگویند عمر شبیه خوانی در شهر حر حدود 200 سال است، عنوان کرد: شیخ غافل در سفری که به همراه یکی از روحانیون منطقه بیت چریم( شهر حر) داشت، آئین شبیه خوانی را در شهر حله عراق دید. شیخ غافل مجذوب این مراسم شد و با دقت مراسم را از اول تا پایان نظاره گر بود. پس از اتمام شبیه خوانی تصمیم گرفت که همین مراسم را برای مردم دیار خود اجرا کند. نزدیکترین شخص به او شیخ حسین بود. از او خواست تا همه مراسم را با جزئیات ثبت و ضبط کند.
وی ادامه داد: نخستین شبیه خوانی عربی کشورمان در بیت چریم (شهر ُحر) شکل گرفت. بیت چریم در شمال شرق شوش و در حاشیه رودخانه دز قرار دارد. از آنجایی که اهالی آن عرب هستند، مراسم شبیه خوانی را نیز به زبان عربی اجرا میکنند. شبیه خوانی در شهر حر و روستای سید محمد به لحاظ وسعت محل اجرا، از بزرگترین نمایش های خیابانی کشور نیز به حساب می آید؛ البته در این مورد چند سوال بدون جواب می ماند... با وجود اینکه عمر شهر کنونی شوش ۱۰۲ سال است، چگونه عمر شبیه خوانی در آن به ۲۰۰ سال میرسد؟
این کارگردان هنرهای نمایشی تاکید کرد: سوال دیگر این است که شهر حر امروزی که در آن زمان روستا بوده چند نفر جمعیت داشته است؟ و اینکه چگونه تعزیه در شهر حله که آغاز این داستان است و در آن زمان جزو قلمرو عثمانیِ سنی مذهب بوده، برگزار میشده است؟ و دیگر اینکه با وجود دو شهر تاریخی با قدمتی ثابت شده در هنر شبیه خوانی (شوشتر و دزفول) که فاصله چندانی با شهر حر امروزی ندارند، چرا اجرای شبیه خوانی را از شهر حله برداشت کرده با توجه به اینکه در مرکز خوزستان (شوشتر) این مراسم برگزار میشده است؟
در پایان، زارعی نیز در تایید گفتههای خادم سید الشهدا، اشاره کرد: بنابر روایات شفاهی در شهر حر که البته نمیتواند خیلی مورد اعتماد باشد، شبیه خوانی از شیخ غافل آغاز شده که سپس پسر او علی و پسر علی به نام حیدر و سپس خلف ادامه داشته است. خلف در سال ۵۳ خورشیدی در گذشته است؛ از آنجا که جامعهشناسان پایه هر نسل را ۲۵ تا ۳۰ سال میدانند، از غافل تا خلف ۹۰ سال میشود؛ ۴۵ سال هم از مرگ او تاکنون گذشته که جمعا ۱۳۵ سال میشود پس ارقام ۲۰۰ یا ۲۲۰ سالی که برای قدمت شبیه خوانی در شهر حر گفته میشود، هیچ مبنای خردمندانه و تاریخی ندارد.
وی تاکید کرد: فراموش نکنیم نام شیخ غافل و چگونگی پیدایش تعزیه یا شبیهخوانی روستای حر در هیچ منبع یا گزارش تاریخی یا سند ارزشمند نوشتاری نیامده است.