در انجمن تاریانا خوزستان مطرح شد؛
جشن سده، شادمانه آغاز تمدن ایرانی/ آتش در باور ایرانیان نماد خدا و فروغ اهورا مزداست
در گاه شمار ایران باستان ۱۰ بهمن ماه جشن سده و روز پیدایش آتش نامگذاری شده است که ایرانیان به پاس داشت این روز به شادمانی و نیایش اهورامزدا(خدا) می پرداختند. ایرانیان هیچ گاه آتش پرست نبوده و آتش را جلوه و نماد خداوند می دانستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا از اهواز، در نشست این هفته انجمن دوستداران میراث فرهنگی "تاریانا خوزستان"، به واکاوی آتش در باور ایرانیان با انگیزه شناخت از جشن سده و جایگاه آتش در نگرش و فرهنگ ایران باستان با حضور حامد صافی، دکترای زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و مدیر انجمن شعر آفتاب و همچنین اشکان زارعی دانشجوی دکترای تاریخ و رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا پرداخته شد لازم به ذکر است، پاسداشت جشن شده برای نخستین بار در اهواز در این انجمن برگزار شد.
اشکان زارعی اظهار کرد: نشست امروز بهانه خوبی است تا ضمن ارج نهادن و بزرگداشت جشن سده، انگ دیرپا و ناروای آتش پرستی و مجوس بودن ایرانی ها که در درازای تاریخ، به ویژه پس از ورود اسلام، به ایرانیان وارد شده است را بررسی و یک پاسخ برای این پرسش تاریخی بیابیم که آیا به راستی ایرانیان آتش پرست بوده اند یا خیر؟
وی در مقدمه ای تصریح کرد: دوران نوگرایی در اروپا را با رنسانس یا انقلاب فرهنگی میشناسند. پس از پیدایش ماشین بخار انقلاب صنعتی به وجود میآید و پس از آن در جنبش بزرگ فرانسه، اروپای مدرن شکل میگیرد. انقلاب صنعتی زمانی رخ داد که انگلیسیها و جیمزوات اسکاتلندی در سده ۱۸ میلادی با اختراع ماشین بخار، زندگی انسان را دگرگون کردند که زمینهساز دورانی شد که به آن نوگرایی یا مدرنیته میگویند. آنچه که امروز در دست ماست دستاورد های انقلاب بزرگ صنعتی مانند برق٬ تکنولوژی و فناوری است.
زارعی افزود: اکنون به چند هزار سال قبل باز می گردیم زمانیکه دنیا بر باور اسطوره ها و انسانهای کهن، آتش را شناخت و گام اول در زندگی شهرنشینی وپیدایش تمدن برداشته شد.
این پژوهشگر تاریخ در خصوص دگرگونی زندگی انسان پس از شناخت آتش گفت: انسان پس از شناخت آتش از درون غارها بیرون آمده شکار کرده و غذا میپزد و با روشنایی آشنا شده و از تاریکی خارج می شود و از آتش به عنوان پاک کننده و ضدعفونی کننده استفاده میکند نگاه انسان ایرانی هم به آتش همین بوده است.
سده در باور اسطوره ای
بر پایه یک باور اسطورهای هوشنگ شاه پیشدادی هنگامی که به شکار می رود ماری را مشاهده می کند سنگی پرتاب می کرده، اما به ما اصابت نمی کند و به تخته سنگ بزرگی برخورد میکند و بوته ای که کنار آن تخته سنگ قرار داشته است آتش میگیرد و بدینگونه انسان ایرانی آتش را می شناسد و زندگی اش تغییر می کرده و شهریت و تمدن آغاز می شود.
جشن سده زمستان بزرگ را رانده و برای گرم کردن قلب زمین آتشی گسترده و بهار را فرا میخواند
زارعی خاطرنشان کرد: سده یک واژه پهلوی است برخی از جمله ابو ریحان بیرونی ۵۰ روز و شب مانده به نوروز را سده میگویند و برخی دیگر سده را پایان زمستان یا چله بزرگ می نامند.
وی در خصوص نحوه برگزاری جشن سده بیان کرد: در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه، وقتی هوا رو به تاریکی میرود، ۳ بوته هیزم به نماد ۳ شعار کردار گفتار و پندار نیک و یا ۷ بوته هیزم به نماد ۷ صفت ویژه خداوند و یا ۱ بوته هیزم به نام یکتایی و وحدانیت آفریدگار روشن کرده و با نیایش به درگاه آفریدگار دادار به پیشواز سال نو می رفتند.
ایرانیان باستان اعتقاد داشته اند که با برپایی آتش قلب زمین گرم می شود و زمستان رخت می بندد و زندگی بار دیگر به زمین رو می نماید.
از سوی دیگر در یک نگاه آرمانی آتش نماد اهواریی و تاریکی شب نماد اهریمنی به شمار میرفت بدین گونه شعلههای آتش سیاهی شب را میدرد و خوبی بر بدی پیروز شده و به یکی از آرزو های انسان ایرانی ارج گذارده میشود
به گفته این پژوهشگر تاریخ ارزشمندی عدد ۷ در میان ایرانیان که در هفت سین نوروز، جشن سده، هفت خوان عشق و ۷ روز هفته نمود پیدا می کند از ۷ امشاسپند یا هفت ویژگی ممتاز خداوندی نشات می گیرد که خاص ذات آفریدگار دانا بوده است.
آتش نماد خداوند و فروغ اهورا مزدا است
زارعی به بررسی آتش در نگاه ایرانیان از دو جنبه آسمانی و زمینی پرداخت و تصریح کرد: در جنبه آسمانی، آتش نماد خداوند و جلوه اهورا مزدا است. انسان ایرانی در زمان نیایش خداوند رو به روشنایی می گراید که در روز خورشید و در شب آتش، مظهر قبله گاه آنان قلمداد می شود.
وی ادامه داد: در واقع آتش بهانه ای است برای ستایش خداوند و رسیدن به او، انسان ایرانی آتش را نمی پرستند بلکه آن را ارج می نهد تا به خدا برسد به همین دلیل از مهرپرستی ایران باستان، شمع روشن کردن وارد دین زرتشت شد و سپس به تشیع و مسیحیت راه پیدا کرد.
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ضمن اشاره به این نکته که بخش زیادی از زیر بنای مسیحیت ریشه در مهر و آیین مهر ایرانی دارد، بیان کرد: در همه جای جهان هنگام خلوت کردن با خدا شمع روشن می کنند و این یک آیین صد درصد ایرانی است، ولی کسی با روشن کردن شمع آتش را نمی پرستد و این باور آسمانی ایرانیان به آتش است.
زارعی ضمن پرداختن به جنبه زمینی باور ایرانیان به آتش یاد آور شد: نیاکان ما نخستین کسانی بودند که پی بردند جهان بر ۴ نهاد استوار است که اگر هرکدام دچار کاستی شود زندگی انسان به خطر می افتد آب، آتش، هواو خاک ۴ پدیده و آفریده خداوند هستند که ایرانیان برای پاسداشت هرکدام آیینهایی قرار داده بودند.
وی افزود: جشن های سده و چهارشنبه سوری و آذرگان برای آتش، جشن خردادگان، آبانگان و تیرگان برای آب و روز ۲۸ هر ماه جشن زمین و ۲۲ هرماه جشن هوا را پاس می داشتند.
ایرانیان باستان ۲۰۰ مراسم جشن را در طول سال برگزار می کرده اند
زارعی در خصوص جشن های ایرانیان توضیح داد و گفت: از میان ۲۰۰ جشن ایران باستان ۲۱ جشن همگانی تر بوده و از میان این ۲۱ مراسم، ۵ جشن به نام های نوروز، سده، مهرگان، تیرگان و شب چله جنبه ملی و حماسی داشتهاند که از دیرباز با شناسنامه ملی ایرانیان پیوند خورده اند.
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا با اشاره به این نکته که ایرانیان در زمان حکومت های ایرانی ستمگر و حکومت های بیگانه از جمله عباسیان و خلفای بنی عباس که سخت گیری های نژادی در برگزاری جشن ها نسبت به ایرانیان داشته و با ایران دوستی ستیز می کردند، اظهار کرد: ایرانیان با برگزاری باشکوه این ۵ جشن سعی در رویارویی با حکومتها و فرمانروایان خودکامه در جهت حفظ فرهنگ خود داشته اند.
مرداویچ اولین برگزار کننده بزرگترین جشن سده در تاریخ ایران در اصفهان است که پس از گذشت یک صده از ورود اعراب به این سرزمین، تمامی درازای رود زاینده رود را بوته هیزم گذاشته و روشن کرد که به عنوان یکی از طولانی ترین و باشکوه ترین جشن سده به لحاظ مسیر آتش، نام گذاری شده است.
ایرانیان هزاران سال پیش اهمیت پاسداشت محیط زیست را درک کرده بودند
اگر امروزه در همایش های گوناگون به حفظ محیط زیست تاکید می شود، مایه مباهات ایرانیان است که نیاکان ما هزاران سال پیش پی برده بودند که باید محیط زیست را پاس داشت.
زارعی در ادامه تاکید کرد: آیین هایی که برای پاسداشت ۴ عنصر جهان برگزار می شد به معنی پرستش نبوده بلکه می خواستند اهمیت آن ها را به انسان گوشزد کنند. بطور مثال ایرانیان باستان جشن هایی برای آب برگزار می کردند، در آب، بول یا پیشاب نمی کردند و مردگانرا در آب نمی شستند و به گواه "استرابون" برای صرفه جویی در آب وان هایی ساخته بودند که
"آبزن" نام داشته است و با این اعمال از خداوند برای آفریده آب سپاسگزاری می کردند نه اینکه آب را بپرستند برای آتش نیز همین کار را می کردند.
به گفته زارعی، در منابع تاریخی هیچ سنگ نگاره یا نوشته یا تصویری مبنی بر کرنش ایرانیان در برابر آتش وجود ندارد.
وی ادامه داد و گفت: آتشگاه هایی که ایرانیان می ساختند برای اهمیت دادن به نقش گرما و روشنایی بوده است نه پرستش!
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در ادامه تبیین جایگاه آتش در میان ایرانیان ۳ آتشکده بزرگ ایرانیان در دوران ساسانیان را آذر گشنسب یا آذر گشسب در آذربایجان، آذربرزین مهر در خراسان و آذرفرنبغ در کاریان فارس نام برد و گفت: در هر خانه قسمتی برای نگهداری آتش بود که به آن اجاق خانه می گفتند و باید همیشه روشن می ماند و بر این باور بودند که اگر این آتش خاموش شود، بیماری و پلیدی به خانه راه پیدا خواهد کرد و خوشبختی از آن خانه رخت خواهد بست. اکنون نیز به کسی که بچه دار نمی شود می گویند اجاقش کور است که این مطلب ریشه در باور قدیمی ایرانیان دارد.
همچنین امروز اسپند دود دادن در خانهها همان کارکرد آتش باستانی در اجاق خانه را دارد.
نماد گرایی در همه ادیان از جمله اسلام و فرهنگ ایرانی وجود دارد
وی ضمن اشاره به این نکته که همه ما از کودکی به تکه نانی که روی زمین افتاده اهمیت داده و آن را بوسیده و به کناری می گذاریم، تصریح کرد: آیا ما با ارج نهادن به نان آن را میپرستیم؟ همچنین در مذهب تشیع وقتی ضریح را میبوسیم آیا آن را می پرستیم؟ یا به کسی که آنجا آرمیده احترام می گذاریم؟ و همین نکته در مورد آیین حج نیز که قبل از اسلام بوده و با ظهور اسلام مهر تاییدی برآن زده شد، مطرح است که آیا با تعظیم و گردش به دور کعبه آن را میپرستیم یا آن را نمادی برای وحدت، یکپارچگی و همبستگی مسلمانان می بینیم.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: فراموش نکنیم قرآن نیز به سودمندیهای آتش از جمله درسوره واقعه آیه ۱ وسوره کهف آیه ۹۶ را اشاره کرده و ستایش نموده است.
"اهورا مزدا" ؛ "سرور دانا"
زارعی خاطرنشان کرد: فرهنگ ایرانی یک فرهنگ لطیف و شعر گونه است ایرانیان عادت داشتند با کنایه و اشاره سخن بگویند اقوامی که وارد این سرزمین شدند به دلیل اینکه به لحاظ فکری و فرهنگی پایین تر بودند باور ایرانیان نسبت به آتش را بت پرستی و شرک تلقی کردند.
وی اضافه کرد: مگر می شود ایرانیانی که برده دار نبوده و نخستین منشور حقوق بشر و دانشگاه را داشتهاند آتش پرست باشند؟ ایرانیانی که زیباترین نام را برای خداوند برگزیدند؛ "اهورامزدا یعنی سرور دانا" یعنی بزرگترین آفریننده ایرانیانی که زن را هزاران سال پیش ستایش کرده و جشن "سپندار مذ" را بنام روز زن داشته و بر محور کردار گفتار و پندار نیک زندگی می کردند آیا می توانستند آتش پرست باشند؟ ایرانیان آتش را گوهر زندگی میدانستند.
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ضمن شادباش جشن سده٬ بر این نکته تاکید کرد که در هنگامهیی در درون و برون مرزها ایران ستیزی در حال انجام است با برگزاری جشن سده و همهی جشنها و آیینهای ایرانی٬ ایرانمان و ایرانی بودنمان را پاس بداریم.
در ادامه این برنامه حامد صافی دکترای زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز به بررسی آتش در باور ایرانیان و جشن سده از نگاه متون ادبی و با استناد به دو کتاب شاهکار ایرانی، شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی مولانا پرداخت و اظهار کرد: در بحث علمی تعصب را باید کنار گذاشت تعصب ریشه در جهل دارد جهل به معنای نادان بودن نیست بلکه در برابر شناخت خدای یگانه مطرح بوده است.
وی افزود: در این بحث می خواهیم بدانیم چرا وقتی خلیفه دوم به ایران حمله کرد آنان را مجوس و آتش پرست خواند؟
صافی ضمن اشاره به این نکته که برای بررسی پیشینه آتش ابتدا باید پیشینه ایرانیان را بررسی کرد، تصریح کرد: ایرانیان پیش از به وجود آمدن سرزمین ایران، اقوام هندو اروپایی بوده اند که با هندی ها، آلبانی ها و اروپائیان در یک خانواده زبانی و اسطوره ای جای می گیرند هرچند اسطوره های مشترک این اقوام با جدا شدن منطقه جغرافیایی تغییر کردند.
آتش برای همه اقوام هند و اروپایی مهم بوده است
وی به تشریح جایگاه آتش در اقوام مختلف پرداخت و گفت: خدای آتش در هند " اگنی" در چین " تس اونگ" و در یونان "هستیا" نام داشته است.
صافی ضمن اشاره به شباهت های اسطوره ای و تقدس آتش در میان اقوام ایرانی، چینی و اعراب تصریح کرد: چینی ها معتقد بوده اند که آتش شمن ها (روحانیان) را نمی سوزاند و حتی زغال گداخته را نیز می خوردند همین نگاه در میان اعراب با عنوان " نار التحالف" وجود داشته که نشان می دهد آنان نیز به آتش اهمیت می داده اند. عرب ها در اختلافات خود توسط نفر سومی به نام "مهول"( ترساننده) آتشی روشن کرده و دو نفر مورد اختلاف همزمان قسم می خوردند و مهول آن دو رو می ترساند که اگر دروغ بگوینداز برکات آتش محروم می شوند و بدین گونه مسئله حل می شد و همچنین در داستان حضرت موسی که خداوند از دل آتش با او سخن می راند ما همین نمود را در میان ایرانیان در داستان سیاوش مشاهده می کنیم.
آتش برای همه اقواماهمیت داشته و قابل انکار نیست
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز معتقد است که ایرانیان زمانیکه با اقوام هند و اروپایی که در شمال روسیه ساکن بوده و ایران هنوز به معنای امروزی شکل نگرفته بوده، ممکن است به شواهد اسطوره ای، آتش را می پرستیدند، اما زارعی معتقد است براساس شواهد تاریخی هیچ سنگ نوشته یا نگاره ای مبنی بر کرنش ایرانیان بر آتش وجود ندارد.
ایرانیان قبل از ظهور دین زرتشت تا چه حد به آتش اهمیت می دادند؟
صافی در پاسخ به این سوال که ایرانیان تا قبل از ظهور دین زرتشت چه میزان به آتش اهمیت می داده اند، بیان کرد: اگر در تحلیل های تاریخی و علمی دچار زمان پریشی شویم نتیجه نادرستی به دست خواهد آمد زمان پریشی یعنی اکنون گرایی یعنی آنچه که هزار سال پیش اتفاق افتاده است را براساس دانسته های امروزی تحلیل کنیم و مثلا ۳۰ سال پیش را بر مبنای ارزش ها و دانسته های امروز قضاوت کنیم اینکه ما رفتار یک قومی را در سالیانی که حتی تمدن به معنای واقعی شکل نگرفته بوده حمل بر پرستش کنیم یعنی زمان پریشی.
اینکه بگوییم ایرانیان آتش پرست بوده اند، دقیقا مصداق زمان پریشی است
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز ضمن اشاره به اینکه باید هر رویدادی را در زمان خودش بررسی کرد، گفت: باید دید که ذهن و باور های بشر در زمان مورد بحث چه میزان رشد داشته، چرا که رفتارش با توجه به میزان تکامل فکری انسان در آن مقطع زمانی قطعا توجیه پذیر خواهد بود.
قطعا در دین زرتشت آتش پرستی وجود ندارد
صافی ضمن تاکید این نکته که قطعا در دین زرتشت آتش پرستی وجود ندارد، خاطرنشان کرد: در دین زرتشت اهورامزدا خداست و آتش عنصری از چهار عنصر برتر آفریده خداست.
وی در خصوص انتخاب شاهنامه در بررسی آتش در باور ایرانیان، عنوان کرد: از این جهت شاهنامه را انتخاب کردم چون یک پای شاهنامه در اسطوره است فردوسی زمانی که می خواهد آفرینش جهان را توضیح دهد در دیباچه کتاب خود از آتش سخن میراند و اعتقاد دارد اولین عنصری که خداوند آفرید آتش است.
یکی آتش بر شده تابناک
میان باد و آب از برو تیره خاک
نخستین که آتش زجنبش رمید
ز گرمیش خشکی بر آمد پدید
صافی ادامه داد: دومین جایی که فردوسی در شاهنامه اشاره به آتش می کند در داستان هوشنگ پیشدادی است که پیش تر توضیح داده شد.
به گفته صافی، مهمترین اشاره فردوسی به نقش آتش را در آزمون آتش سیاوش(سیاوخش به ضبط دکتر خالق) در دفتر دوم شاهنامه می داند.
وی در ادامه بیان کرد: در گذشته زمانیکه می خواستند گناهکار را از بیگناه تشخیص دهند از آزمون آتش کمک می گرفتند زیرا اعتقاد داشتند آتش تجلی اهورا مزدا (خدا) است.
صافی افزود: در داستان سیاوش( سیاوخش) برای تشخیص پاکی از میان آتش می گذرد نمونه این داستان را در اسطوره های اسلامی و سامی در آتشی که بر ابراهیم گلستان می شود می بینیم.
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز در وجه تمایز داستان سیاوش و ابراهیم اینگونه بیان کرد و گفت: در داستان سیاوش می خواستند گناهکار را مشخص کنند و در داستان ابراهیم گناهکار را مجازات کنند ولی در هر دو آتش نمی سوزاند و اینکه چرا ما آتش گلستان شده بر ابراهیم را باور کرده و آتشی که سیاوش را نمی سوزاند باور نمی کنیم این است که آنقدر از نظر زمان از ما دور است و با اسطوره آمیخته شده که حالت داستانی به خود گرفته است ولی در قران ماجرای ابراهیم به گونه ای باور پذیر نقل می شود و خداوند میگوید: ما به آتش گفتیم سرد باش.
در قرآن ۱۴۵ بار واژه نار برای عذاب گناهکاران آمده است
صافی ضمن طرح این سوال که چرا آنچه که در قرآن آمده است برای ما باور پذیر تر نمود می کند؟ تصریح کرد: آنچه که در قرآن آمده است برای ما باورپذیرتر است، زیرا به زمان ما نزدیک تر است اگر فاصله ما با قران ۱۴۰۰ سال است، با زرتشت ۲۵۰۰ سال و با میترائیسم حدود ۴۰۰۰ سال فاصله داریم طبیعی است که در هزار و اندی سال پیش زرتشت و قرآن به دلیل رشد انسان به پیروان خود تعالیم تازه ای یاد داده و می گویند آتش اصل خود را در جهانی دیگر نشان خواهد داد.
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز در ادامه به داستانی در دفتر اول مثنوی مولوی اشاره کرد و گفت: پادشاه کافری میخواست مادری را به همراه کودکش به دلیل اینکه بر بت سجده نکرده است، بسوزاند، کودک را به درون آتش انداخت و مادر برای نجات جان فرزندش می خواست بر بت سجده کند که کودک ندا برآورد: آتش من را نمی سوزاند.
وی در خصوص تفسیر مولوی از این داستان بیان کرد: مولانا از این داستان تفسیری عرفانی کرده و برای آتش ظاهر و باطن قائل می شود و می گوید؛ آنچه که ما را می سوزاند ظاهر آتش است و اگر بتوانیم به جایگاهی برسیم که از ظاهر گذر کنیم قطعا آتش نمی تواند برما تاثیری بگذارد.