یک روز در کنار کودکان کار شوشتر
که اگر می خواهیم کودکان کار در شوشتر نداشته باشیم باید ارگانها و سازمانهایی مانند بهزیستی، کمیته امداد و موسسات خیریه در شوشتر وارد عمل شوند.
ناچار است برای تامین هزینههای خانواده و تحصیل خود، در بازار شوشتر کار کند، زیرا پدرش پیر است و توان کار کردن ندارد.
خودش میگوید خجالت میکشد اگر همکلاسیاش او را در بازار ببیند که در حال فروش باطری قلمی و دستمال کاغذی است ولی چارهایی ندارد زیرا مخارج خانواده را تامین میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا از شوشتر، «علی» یکی از کودکان کار در شوشتر است که میگوید: چهار سال است که نتوانسته به دلیل دستفروشی در بازار، تحصیل کند و میگوید هزینه تحصیل را ندارم که به مدرسه بدهم. نه پول کتاب دارم و نه میتوانم لباس بخرم و باید کار کنم.
این کودکان میتوانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد و… قرار گیرند. و همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب میکند.
روز ۲۲ خردادماه هر سال برابر با ۱۲ ژوئن در تمام کشورهای جهان روز منع کار کودک اعلام شده است.
بهزیستی، شهرداری، نیروی انتظامی و دادگستری شوشتر میتوانند با ورود به این موضوع، معضل کودکان کار را در شوشتر برای همیشه خاتمه دهند.
منظور از «کودک» هر انسان دارای کمتر از ۱۸ سال سن است.
(ماده ی ۱ پیمان نامه ی جهانی حقوق کودک)
«کودک کار» کودکی است که به یکی از اشکال کار «سبک / سخت» و «داوطلبانه / اجباری» جهت کسب درآمد و نه کسب توانمندی اشتغال دارد.
منظور از «کار کودک» درگیر کردن کودکان در آن دسته از فعالیتهای اقتصادی است که مانع تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیه ی رشد فردی و اجتماعیشان میشود و با آسیب و بهره کشی همراه است.
کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربهٔ دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. کار کردن کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود.
«سجاد و حامد - ک» دو برادر هستند و در شهرک شهید علم الهدی شوشتر زندگی میکنند که در بازار مشغول فروش باطری قلمی هستند، از آنها پرسیدم که چرا در بازار کار میکنید؟ در پاسخ گفتند: پدرمان در تصادفی خانه نشین شده و ناچاریم برای تامین مخارج خانواده، در بازار کار میکنیم.
سجاد میگوید: هر دو نفر ما درس هم میخوانیم ولی باید برای خانواده پول در بیاوریم.
از سجاد سوال شد که با شروع مدارس و کلاسهای درس، باز هم به بازار میآیی؟ که گفت: کمتر میآییم، ولی ناچار هستیم که حداقل هفته ایی یک و یا دو روز در بازار باشیم.
علی یکی دیگر از کودکان کار که در شهرک ساحلی شوشتر زندگی میکند نیز گفت: پدرم کهولت سن دارد و یک برادر دارم که ازدواج کرده است و او برای خود خانواده دارد و من هم برای کمک هزینه خانواده در بازار کار میکنم.
این کودک کار ادامه داد: من چهار سال است که مجبور شدهام ترک تحصیل کنم زیرا پدرم نمیتواند هزینههای تحصیل و لباسم را تامین کند و باید کار کنم. برایم سخت است که نمیتوانم درس بخوانم ولی پول ادامه تحصیل را هم ندارم.
اما عبدالله یکی دیگر از کودکان کار شوشتر است که به دلیل فوت پدر و مادرش، در بازار کار میکند و با فروش باطری هزینههای خود را تامین میکند.
یوسف یکی دیگر از این کودکان کار که در منطقه خانه سازی شوشتر زندگی میکند ناچار است تا با دستفروشی هزینههای زندگی خانواده و تحصیلی خود را تامین کند.
مصطفی هم از جمله کودکان کار است که در بازار مشغول دستفروشی است و نیاز به حمایتهای اجتماعی دارد.
میلاد یکی دیگر از این کودکان کار شوشتر است که در بازار کار میکند و با خجالت میگوید: تو را به خدا عکسم را منتشر نکنید تا همکلاسیهایم متوجه نشوند.
از میلاد سوال میشود مگر نمیخواهی تا صدایت را مسئولان بشنوند پس چرا اصرار داری تا نام و عکست منتشر نشود؟ که در پاسخ میگوید: من خودم را از چشم همکلاسیها و دوستان در بازار پنهان میکنم ولی قول بدهید به مسئولان بگویید که من دوست دارم به تحصیل ادامه بدهم اما پول تحصیل و لباس را ندارم.
محمد حامدی یکی از کسبه بازار میگوید: من هر روز این کودکان معصوم را در بازار میبینم که یا در حال فروش باطری هستند و یا دستمال کاغذی. اینها مشکلات مالی دارند و باید مسئولان و خیرین به این کودکان یاری برسانند تا دیگر به بازار نیایند و به درس و مشق خود برسند.
محمدی یکی دیگر از کسبه بازار هم گفت: اکثر این کودکانی که در بازار کار میکنند یا پدر خود را از دست دادهاند و یا پدرشان کهولت سن داشته و یا در اثر تصادف از کار افتاده و دیگر توان کار کردن ندارند. حتی من یکی از این کودکان را میشناسم که میگوید با پدرش در بازار کار میکند.
یکی دیگر از کسبههای بازار شوشتر میگوید: این کودکان فقط برای تابستان و برای تفریح کار نمیکنند بلکه بسیاری از آنها یک ساعتی را درس میخوانند و وقت دیگری را در بازار دستفروشی میکنند تا بتوانند مخارج زندگی خانواده خود را تامین کنند.
برای علت پدیده کودکان کار با سیدعلی اکبر میر ابراهیمی، روانشناس، مصاحبه کردم و از وی پرسیدم که کودکان کار چگونه رواج یافتهاند و راهکار حذف کودکان کار در شوشتر چیست که در پاسخ گفت: متاسفانه مهمترین علت وجود پدیده کودکان کار مشکلات اقتصادی این خانوادهها است که به ناچار برای تامین هزینههای خانواده و تحصیلی خود به کار کردن روی میآورند و این در حالی است که این کودکان باید همانند سایر کودکان به تحصیل پرداخته تا بتوانند آینده خوبی برای خود تامین کنند.
این روانشناس در ادامه میگوید: کودکان کار به دلیل شرایط بد اقتصادی خانوادههایشان از دنیای کودکی، امکانات ورزشی، آموزشی و تفریحی محروم بوده و به دلیل نداشتن وقت کافی برای بازی و بهره بردن از دنیای کودکی دچار بحران هویت و عاطفه شده و در صورت عدم رسیدگی و حمایت، اغلب پرخاشگر، انتقامجو، افسرده و یا با حس ناکامی و در خود فرو رفتگی رشد کرده و از شرایط رشد یکپارچه دوران کودکی محروم هستند.
میرابراهیمی در ادامه میگوید: راهکار رفع پدیده کودکان کار در شوشتر، ورود سازمانهای حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امداد و همچنین حمایتهای موسسات خیریه و خیرین این شهرستان از کودکان کار است تا مشکلات اقتصادی، تحصیلی، درمانی و سایر مشکلات کودکان کار برطرف گردد و این کودکان بدون هیچ دغدغه ایی بتوانند به جای کار کردن به تحصیل بپردازند.
اما نرگس بهداروند، رئیس اداره بهزیستی شهرستان شوشتر، میگوید: به افرادی که زیر ۱۵سال سن داشته باشند کودک میگوییم و ما در شوشتر کودک کار نداریم.
وی افزود: ما در شوشتر دو کارشناس اورژانس اجتماعی داریم که در بازار هم حضور مییابند تا اگر به کودک کار برخورد کردند اقدامات لازم را انجام و برای آنان نزد بهزیستی تشکیل پرونده نمایند تا حمایتهای مورد نیاز برای این کودکان صورت گیرد.
بهداروند تصریح کرد: اگر مواردی از کودکان کار در شوشتر باشد، اورژانس اجتماعی بهزیستی از دریافت گزارش وجود کودکان کار استقبال میکند و به محض اطلاع، پیگیریهای لازم را انجام خواهیم داد.
در پایان این گزارش باید این نکته را متذکر شد که اگر میخواهیم کودکان کار در شوشتر نداشته باشیم باید ارگانها و سازمانهایی مانند بهزیستی، کمیته امداد و موسسات خیریه در شوشتر وارد عمل شده و دست این کودکان معصوم را که به جای تحصیل همانند آن کودکی که میگوید چهار سال است که نمیتوانم به مدرسه بروم و در بازار باطری و دستمال کاغدی میفروشم را گرفت و نیازهای این کودکان را برطرف کرد تا بدون داشتن دغدغه ایی همانند سایر کودکان به تحصیل بپردازند.
تاسیس انجمن حمایت از کودکان کار در شوشتر میتواند موجب دلگرمی کودکانی باشد که دچار آسیبهای اجتماعی شده و به ناچار به کار روی آوردهاند.
گزارش: مصطفی فتحیزاده