به بهانه تولد ۶۶ سالگی ادیب خوزستانی؛
نگاهی به کارنامه ادبی پرویز حسینی شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد معاصر/پرویز! کارون برای تو گریسته بود
۲۴ شهریورماه ۱۴۰۰ برابر است با شصت و ششمین سالروز تولد پرویز حسینی ادیب خوزستانیِ متولد بندر ماهشهر که به همین مناسبت نگاهی اجمالی به بیش از نیم قرن فعالیت ادبی وی میاندازیم.
به گزارش ایلنا از خوزستان، پرویز حسینی یکی از فراوان ستارگانی است که در آسمان مکتب ادبی جنوب کماکان میدرخشد.
حسینی در سال ۱۳۴۰ تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی و در دبستان عنصری بندر ماهشهر آغاز کرد و ششم دبستان وارد دبستان بهمن جزیره خارک شد، جایی که اولین شعرهایش را آنجا نوشت. مهدی رستگار آموزگار بوشهریاش در دوره اول متوسطه، مشوق اصلی سرودن شعرهای حسینی در آن زمان شد تا مسیر زندگی وی را به شعر و داستانگره بزند.
آغاز شاعری و بارش
"بزن باران/ بزن باران/ زمینِ تشنه را سیراب کن باران/ وجود ارض را هستی بخش باران/ بزن باران... "، این اولین شعر حسینی بود که با تشویق آموزگار و ذوق و استعداد خود ادامه پیدا کرد جایی که در سال ۱۳۵۰ و در ۱۶ سالگی شعرهایش در مطبوعات آن زمان چاپ میشد و در کنارش، داستان نیز مینوشت.
وی سال ۱۳۴۹ وارد دبیرستان سعدی شد و در رشته ادبی به تحصیل خود ادامه داد و یکسال بعد، به دبیرستان محمدرضا پهلوی اراک رفته و در سال ۱۳۵۰ و در ۱۶ سالگی اولین کتابش به نام "آوازهای خسته" که گزیدهای از شعر شاعران معاصر بود را در چاپخانه موسوی اراک به چاپ رساند و در همان سالها به انتشار اشعار خود در مجلاتی مانند فردوسی و رودکی و نشریات دیگری ادامه داد.
حسینی در سال ۱۳۵۳ دیپلم ادبی خود را اخذ کرد و ۲ سال بعد برای تحصیل در مقطع کارشناسی رشته جامعهشناسی و تاریخ به انگلستان رفت و سال ۱۳۵۸ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحصیلاتش ناتمام ماند و به ایران بازگشت.
این ادیب خوزستانی یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بصورت حق التدریس در دبیرستان شروع به کار کرد و در سال ۱۳۶۰ ازدواج نمود و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ مدرک کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی خود را از دانشگاه شهید چمران اهواز دریافت نمود.
سال ۱۳۷۴ با انتشار مجموعه نقد "هنگامهی رفتن و معرکهی ماندن" و انتشار ترجمه داستان "معجزه کوچک" اثر "پل گالیکو" در اصفهان، سالهای پرکارش را شروع کرد تا با انتشار آثار متفاوت جای خود را در دل خوانندگان و حتی دیگر نویسندگان باز کند.
انتشار مجموعه شعر "شعله گیاه" در سال ۱۳۷۵، مجموعه داستان "عطر نجیب یال" و مجموعه شعر "آواز قو" در سال ۱۳۷۶، کتاب "تکنوازی باران" که ترجمه شعر شاعران انگلیسی و آمریکایی بود در سال ۱۳۷۷، مجموعه شعر "اندوه" منتشر شده در سال ۱۳۷۸، ترجمه داستان "بچههای راه آهن" اثر "ادیت نسبیت" در سال ۱۳۸۰ از دیگر آثار حسینی در سالهای پرکار خود در دهه ۷۰ تا ابتدای دهه ۸۰ بود.
بازگشت مجدد به انگلستان
حسینی سال ۱۳۷۹ برای دگر بار به قصد ادامه تحصیل راهی انگلستان شد و در سال ۱۳۸۲ تحصیلات خود در مقطع دکتری را آغاز کرد ولی خیلی زود یعنی یکسال بعد، درس را ناتمام گذاشته و به دلیل برخی مشکلات به ایران بازگشت تا دوباره با انتشار آثار جدید، نام خود را بیش از پیش به عنوان یک شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد ادبیِ با تجربه مطرح کند.
حسینی وقتی از انگلستان بازگشت، به ۵۰ سالگی نزدیک شده بود و در کنار استعداد خود، حالا تجربه نیز به کمک آن آمده بود تا شعر و داستانهایی که سالها در ذهنش داشت را به رشته تحریر در بیاورد و پرکارترین سالهای هنری و نویسندگی خود را در دهه ۸۰ و ۹۰ هجری شمسی پشت سر بگذارد.
انتشار مجموعه شعر "با صدای باران مرا به یاد بیاور" و ترجمه نقد به نام "جشنها و یورشها" در سال ۱۳۸۵، ترجمه شعر "یان استرگرن" با عنوان "بارانساز" در سال ۱۳۸۷، ترجمه مجموعه داستان "تهدید" و داستانهای دیگر در سال ۱۳۸۹، گزینه اشعار با عنوان "زخم عتیق مه" در سال ۱۳۹۱، مجموعه شعر "من فقطگریهها یادم مانده است" در سال ۱۳۹۲، کتاب نقد و بررسی شعر زنان خوزستان به نام "آواز بانوی شط و شرجی" در سال ۱۳۹۳ و کتاب نقد و بررسی شعر زنان گیلان با نام "صدای دختران درخت و دریا"، کتاب نقد شعری به نام "از پشت کلمات مه آلود"، ترجمه شعر "پابلو نرودا" با نام "بلندیهای ماچوپیچو"، ترجمه اسا شعر مازندران به زبان انگلیسی به نام "ماه و توکا"، چاپ مجموعه "قصههای جنگ (در باران) " و نخستین رُمانش به نام "جنون زیبا" توسط نشر اریترین، همگی در سال ۱۳۹۴ از دیگر آثار این ادیب برجسته خوزستانی است.
این نویسنده، شاعر، مترجم و منتقد خوزستانی در سال ۱۳۸۸ به آموزش و پرورش بازگشت و در سال ۱۳۹۳ به سرطان مبتلا شد و همزمان با شروع روند درمان، به نوشتن نیز ادامه داد. او در سال ۱۳۹۵ بازنشسته شد و در همان سال با انتشار مجموعه شعر "کلمه، تنها کلمه است که میماند"، دوران هنرمندی خود را بعد از بازنشستگی و در حالی که سنش از ۶۰ سال عبور کرده بود ادامه داد.
انتشار مجموعه شعر "دنیا را از من بگیر"، "رویایت رانه" در سال ۱۳۹۶ و ترجمه ۱۰۰ شعر از ۱۰۰ شاعر زن معاصر به انگلیسی با عنوان "زیر درخت سیب" در همان سال، نشان داد که علاوه بر علاقه به اشعار با زبان انگلیسی، سعی و علاقه به ترجمه انگلیسی آثار شعرای ایرانی به خصوص بانوان برایشناساندن شعر اصیل فارسی به جهان دارد.
حسینی در همان سال، شعر "تی اس الیوت" به نام "سوناتهای چهارگانه" را ترجمه کرده و کتاب نقد و بررسی شعر زنان مازندران با عنوان "خنیای دختران خزر" را نیز به چاپ رساند.
این ادیب خوزستانی، کتاب نقد شعر با عنوان "بادها به فرمان من نیستند" را در سال ۱۳۹۷ به چاپ رساند و با انتشار مجموعههای "شعر تیارا"، "نشان به نشان تپشهای دلت"، "انگشتانم گُر میگیرد از لمس پیراهنت" و مجموعه "شعله به ملافه رویا"، کتاب نقد شعر با عنوان "معمای عشق و حیات"، کتاب "پیراهنم به سردسیر، دلم به گرمسیر"، گزینش شعرهای "سریا داوودی حموله" شاعر خوزستانی و انتشار مجموعه نقد و گزینه شعر "نرگس دوست" به نام "ای درخت تو شاهد باش"، همه در سال ۱۳۹۸ شاید پرکارترین سال هنری عمر خود را سپری کرد.
وی با انتشار سوناتهای چهارگانه ترجمه شعر "تی اس الیوت" چاپ دوم، منظومه "از زبان پرنده" (شعر نوجوان) در سال ۱۳۹۸ و انتشار ترجمه شعر شاعران انگلیسی و آمریکایی به نام "پشتهی مهتابی و کنارهی پرت" و چاپ دوم ترجمه "معجزه کوچک" در سال ۱۴۰۰ به کار خود ادامه داد.
این ادیب پرتلاش خوزستانی، هم اینک ساکن اصفهان بوده و علیرغم مبارزه با بیماری، کماکان فعال است.
حسینی، واپسین فعالیت حضوری خود در محافل ادبی زادگاهش را حضور در جلسات نقد و بررسی "انجمن مستقل ادبی کار بندر امام خمینی" در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ و داوری اولین دوره جشنواره "خورهای احساس" ویژه انتخاب کتاب برتر شعر خوزستان میداند که به ابتکار و دبیری "ذوالفقار شریعت"، شاعر نام آشنای خوزستانی و اعضای این انجمن با همکاری اداره کل کتابخانههای عمومی استان خوزستان میداند و پس از آن رهسپار اصفهان شد.
لازم به ذکر است که در مردادماه سال ۱۳۹۰ در همایش تجلیل از مفاخر و فرهیختگان شهرستان بندر ماهشهر، از این چهره شناخته شده ادبی کشور، تجلیل به عمل آمد.
یک شعر و یک پاسخ
پرویز حسینی در دی ماه سال ۱۳۹۳، در پی شدت بیماریاش و به تعبیر خود، پس از برگشت از مرگ، شعر زیر را نوشت:
"جایی چشمی برای منگریسته است
جایی برایم دلی در خون تپیده است
جایی به نذر من پای معبدی قربانی کردهاند؛
که حالا از سفر ابدیت بر می گردم
تا دوباره در چشمهای تو نگاه کنم"
بلافاصله ذوالفقار شریعت شاعر همشهری حسینی، در پاسخ به این شعر او، سروده زیر را منتشر نمود:
"چشمی که برای تو گریسته بود
آشنای من است، آشنای ماست
دلی که برای تو دلخون شده بود
آشنای من است، آشنای ماست
آنجا که برای تو نذر کردهاند
نه معبد؛
که قربانگاه نخلهای سربریده بود و آشنا
حالا که از ابدیت برگشتهای
برگرد
و به چشمانش نگاه کن
آن چشمانِ آبیِ بیرمق
آشنای من است، آشنای ماست
پرویز!
کارون برای توگریسته بود."
و اینگونه است که زندگی شاعران با تمام تلخیهایش، شیرین و شنیدنی میشود و با تمام گفتن ها، مملو از ناگفتنیها باقی میماند.
خبرگزاری ایلنا در استان خوزستان ضمن تبریک زادروز این ادیب فرهیخته، برای وی سلامتی و موفقیت روزافزون آرزو مینماید.
گزارش: سروش یوسفی