خبرگزاری کار ایران

/ ریشه‌های حقوق شهروندی - ۱ /

رضایت نسبی مردم از حاکمیت، از مصادیق بارز دموکراسی

رضایت نسبی مردم از حاکمیت، از مصادیق بارز دموکراسی
کد خبر : ۲۳۷۳۲۴

حقوق شهروندی گستره فراوان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در یک کشور در بر می‌گیرد، اما مهم‌ترین نکته در اجرای این حقوق عدالت قضایی است. در هر جامعه همواره افرادی بی‌بضاعت و بدون حامی وجود دارند.

ایلنا: در دنیای معاصر رشد و توسعه حقوق بشر اغلب واقعیت‌ها و مفاهیم حیات اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است.

حقوق بشر که با امضاء منشور سازمان ملل متحد(۱۹۴۵) و صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر(۱۹۴۸) به تدریج از جنبه‌های هنجاری و نظارتی پیشرفت قابل توجهی کرده است، رابطه میان حکومت‌های ملی و اشخاص تحت حاکمیت را سخت تحت تأثیر قرار داده است.

شهروندی نه به عنوان مفهوم و وضعیتی ساخته و پرداخته حاکمیت و نه به منزلة نوعی ارفاق و بخشش یک سویه بلکه به عنوان تجلی حمایت نظام بین المللی حقوق بشر از افراد عضو یک جامعه ملی پدیدار شده است.

یعنی هر فرد انسانی حقوق غیر قابل تخلف و سلب ناشدنی(ذاتی - طبیعی) دارد که باید از سوی دولت و اجتماع شناسایی شود و محترم شمرده شود. در این معنا، حقوق بشر و شهروندی در نظام حقوقی دارای منزلت عینی است.

لذا از رهگذر اراده قانونگذار و یا حتی در حکومت‌های دموکراتیک به واسطه اراده اکثریت مردم و جمعیت دارای حاکمیت، نمی‌توان و نباید آن حقوق را نادیده انگاشت؛ پس دولت‌ها قادر به ایجاد حقوق بشر و شهروندی از طریق قانون داخلی یا انعقاد بین المللی نیستند، بلکه تنها می‌توانند وجود حقوق انسانی را تأیید کرده یا تحت حمایت قانونی قرار دهند.
نقش دولت چیزی بیش از اعلام کننده حرف نیست. هر کس در هر مکان به صرف آنکه موجودی زنده است، قطع نظر از اینکه

کجا‌زاده شده و کجا مقیم است، می‌تواند از حقوق و آزادی‌های بنیادین شهروندی بهره‌مند شود.

در این فرایند دولت مکلف به حفظ و تأمین حقوق افراد در جامعه شده است. به واقع می‌توان گفت حقوق شهروندی از یک سو بر مدنیت انسان و از سوی دیگر بر انسانیت وی تکیه دارد. به تعبیر دیگر، حقوق شهروندی‌‌ همان حقوق بشری افراد است که وجه تسمیة آن از چند منظر قابل توجیه است:

الف) تأ کید بر تبلور و ظهور عینی این حقوق در اجتماع
ب) ترسیم رابطه میان فرد و دولت
ج) وابستگی متقابل حقوق فردی و جمعی به یکدیگر
موضوع «مفهوم شهروندی وحقوق بشر» در قالب چار چوب زیر نیز قابل بررسی به نظر می‌رسد:

حقوق شهروندی چیست و بستر و زمینه آن را باید در کجا جستجو کرد؟ مصادیق این حقوق کدامند و چگونه و در چه قالبی محقق می‌شوند؟

این گونه نبوده که در همه دوره‌های تاریخی همه افراد یک ملت یا تمام کسانی که در درون قلمرو یک دولت ملت زندگی می‌کردند، حقوق عام و برابر داشته باشند، بلکه در هر جامعه‌ای همواره تنها بخش کوچکی از جامعه به عنوان شهروند به رسمیت شناخته می‌شد.

البته امروزه نیز هستند افراد یا گروه‌هایی که اعتقاد دارند همه افراد نباید از حقوق برخوردار باشند. با وجود این، به رسمیت شناختن حقوق همه افراد تابع یک دولت، اتفاقی است نسبتا جدید که در قرون گذشته در همین حد هم وجود نداشت و بسیاری افراد برای به اثبات رساندن و تثبیت آن حقوق در اذهان عمومی و رسمی، فدا شدند.

واژه و مفهوم شهروند همزمان با شروع انقلاب فرانسه ۱۷۸۹ با پیدایش فکر ملت و اصل حاکمیت ملی شناخته و پذیرفته شد؛ زیرا طی قرن ۱۷ و ۱۸ فلاسفه و دانشمندانی مثل جان لاک و ژان ژاک روسو توجه زیادی به حقوق طبیعی از خود نشان دادند تا اینکه اصول آن به صورت لوایح و اعلامیه‌ها و قوانین اساسی درآمد که اهم آن‌ها تا اوایل قرن ۱۹، به این شرح است.

۱ - اعلامیه حقوق انگلستان ۱۶۸۹
۲ - اعلامیه حقوق بشر و اتباع فرانسه ۱۷۷۶
۳ - دو فقره اصلاحیه قانون اساسی کشورهای متحده امریکا ۱۷۹۱
۴ - اعلامیه حقوق مندرج در قانون اساسی ۱۷۹۳ فرانسه که در بحبوحه انقلاب اجتماعی به تصویب رسید و تا حدودی جنبه سوسیالیستی داشت.
۵ - اعلامیه حقوق و تکالیف مندرج در قانون اساسی ۱۷۹۵ فرانسه. در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ نیز در حقوق اساسی بسیاری از کشور‌ها، اصول حقوق طبیعی گنجانده شد.

از جمله اقدامات ارزنده در قرن ۱۹، القای بردگی و منع تجارت برده در سراسر انگلستان بود که منجر به انتخاب نمایندگانی از سیاهپوستان در مجالس مقننه شد و گامی بلند در پرونده حقوق شهروندی بود.

در قرن ۲۰ شاهد ادامه گسترش شمار شهروندان هستیم. زنان در این قرن حقوق سیاسی خود را در کیفیات مشابه با مردان به دست آوردند و اصل برابری با اعلام صریح و کلی برابری زن و مرد مشخص‌تر شد، «قانون در تمامی زمینه‌ها، برای زن حقوق مساوی با مرد را تضمین می‌کند».

علاوه بر این حقوق اقتصادی و ا جتماعی نیز به حقوق سیاسی اضافه شد. سرانجام در قرن ۲۰ تلاش برای احقاق حقوق اجتماعی یعنی مزایای بهداشتی، درمانی تامین اجتماعی در صورت بیکاری و… گسترش یافت.

به این ترتیب حقوق شهروندی با مطالبات حق حیات شکل گرفت و با مبارزه برای کسب حقوق سیاسی به بلوغ رسیده و در ‌‌نهایت با به دست آوردن حقوق اجتماعی کامل شد. هر چند احتمالا در آینده با تغییر شرایط اجتماعی - سیاسی جوامع، شاهد تغییرات دیگر در ابعاد آن خواهیم بود.

تعریف
حقوق شهروندی درواقع مجموعه حقوقی است که افراد به اعتبار موقعیت شهروندی خود دارا می‌شوند و نیز اطلاقی عام است بر مجموعه امتیازات مربوط به شهروندان و نیز مجموعه قواعدی که بر موقعیت آنان در جامعه حکومت می‌کند.

دارنده این حقوق یعنی شهروند، به تک تک افرادی که در جامعه زندگی می‌کنند، اطلاق می‌شود فرا‌تر از مفهومی تحت عنوان تابعیت بدون اعتنای به سلسله مراتب، موقعیت‌هایی متمایز برای افراد، وجود شرایطی برای به رسمیت شناخته شدن، حاکمانی خاص و حکومت شوندگان خاص و در مقابل مبتنی بر رابطه‌ای چندسویه بین دولت، جامعه و شهروندان و وجود یک اخلاق مشارکت و موقعیتی فعالانه است.

به عبارت دیگر، مجموعه حقوق و امتیازاتی که به شهروندان یک کشور با لحاظ کردن دو اصل کرامت انسانی و منع تبعیض، برای فراهم‌سازی زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی شهروندان در نظام حقوقی هر کشور تعلق می‌گیرد، حقوق شهروندی نام دارد.
مجموعه قوانین و امتیازات مربوط به حقوق شهروندان به حقوق فردی مانند آزادی بیان، حقوق مربوط به گروه‌ها و اقشار مختلف جامعه همچون حق برخورداری از انرژی تقسیم می‌شود.

لازمه حقوق شهروندی
اجرای حقوق شهروندی از مصادیق بارز وجود دمکراسی در هر کشوری است. تبلور اجرای حقوق شهروندی در رابطه میان حاکمیت و مردم مشاهده می‌شود.

درواقع حقوق شهروندی تعاملی است دوسویه میان قدرت حاکمه و ملت یک کشور که این حقوق در تمامی اجزای دستگاه حاکمه می‌تواند وجود داشته باشد. درواقع رعایت حقوق شهروندی در زندگی تک‌ تک افراد یک جامعه تاثیر می‌گذارد و باعثرضایت نسبی یا عدم رضایت مردم از حاکمیت می‌شود.

حقوق شهروندی گستره فراوان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در یک کشور در بر می‌گیرد، اما مهم‌ترین نکته در اجرای این حقوق عدالت قضایی است. در هر جامعه همواره افرادی بی‌بضاعت و بدون حامی وجود دارند.

در این میان، وضع قوانین حمایتی درخصوص ارتقای سطح اینگونه افراد برای اجرای عدالت قضایی اجتناب ناپذیر است و عدالت قضایی یعنی فراهم کردن زمینه‌های لازم برای احقاق حقوق مردم از طرف دستگاه قضایی و فصل خصومت بین مردم براساس معیارهای قانونی توسط این نهاد.

بنا بر آنچه گفته شد، می‌توان گفت حقوق شهروندی جدید، دارای دو ویژگی بارز است که آن را از سایر مفاهیم حقوقی جدا می‌سازد.

حقوق شهروندی جدای از حقوق بشر
نخست؛ حقوق شهروندی مدرن جدای از حقوق بشر به شمار می‌آید. این استقلال بدین مفهوم است که باید با دید و نگاهی خاص این علم را تعریف و تشریح کرد. اگر حقوق شهروندی مدرن از حقوق بشر جداست، پس مفاهیم؛ اهداف، بنیان‌ها و کارکردهای آن نیز باید جداگانه بررسی شود.

ارتباط این رشته با حقوق بشر و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی مربوط به شهروندی، لزوما به معنی عدم استقلال آن نخواهد بود، چرا که تقریبا تمام رشته‌های علوم انسانی با هم درارتباطند.

دوم، حقوق شهروندی مدرن، در روابط شهرنشینان با همدیگر و رابطه ایشان با ارگان‌های دولتی دلالت دارد و از این لحاظ باید آن را تفسیر خاصی از «حقوق شهروندی» به مفهوم عام به شمار آورد.

ادعای «حقوق شهروندی مدرن» و دو ویژگی که بر آن ذکر شد، نیازمند استدلال دقیق حقوقی و تمسک به آرای پژوهشگران این زمینه است.

منابع:
حقوق شهروندی چیست و بستر و زمینه آن را باید در کجا جستجو کرد / جام جم - میترا پازکیزاده
مفهوم شهروندی و حقوق بشر / حسین آرامی
جمعی از نویسندگان: آزادی فرد و قدرت دولت، ترجمه و تألیف محمود صناعی، انتشارات هرمس ۱۳۷۹
جمعی از نویسندگان: حقوق بشر و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ۱۳۸۳
جی. ‌ام. بار بالت: حقوق شهروندی، ترجمه جواد کارگزاری، نشریه حقوق اساسی، سال دوم شماره دوم، تابستان ۱۳۸۳
حسین شریفی طرازکوهی: جامعه مدنی جهانی، نشر دادگس‌تر، ۱۳۷۸
دیوید بیتام: دموکراسی و حقوق بشر، ترجمه محمد تقی دلفروز، طرح نو، ۱۳۸۳
مایک فردین: مبانی حقوق بشر، ترجمه فریدون مجلسی، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۲
محمد بسته نگار(پژوهش و تدوین) حقوق بشر از منظر اندیشمندان، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰
محمد علی موحد: در هوای حق و عدالت، از حقوق طبیعی تا حقوق بشر، نشر کارنامه، ۱۳۸۱
Claire de Than and Edwin Shorts، Public Law and Human - Rights ۲۰۰۲/۰۳، Thomson، ۲۰۰۲
Matthew Craven، The International Covenant on Economic، Social and Cultural Rights، Oxford، ۱۹۹۸.۱۱ -. Steven Hick and …، Human Rights and the Internet، Macmilan Press Itd.، ۲۰۰۰.
Tom Campbell، K. D. Ewing، and Adam Tomkins، Sceptical Essays on Human Rights، Oxford، ۲۰۰۱

ارسال نظر