ایلنا گزارش میدهد؛
فرصت یک هفتهای سعید برای تهیه ۳۵۰ میلیون و رهایی از اعدام
«طبق حکم تایید شده در دیوان عالی او باید در روز ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ به چوبه دار آویخته شود. / سعید ۵ سال قبل وقتی ۳۰ ساله بود به جرم قتل در حین درگیری دستگیر و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد.»
۵ سال است با کابوس لحظهای که زندگیاش را تباه کرد، شبها را به روز میرساند. لحظهها گر چه در حبس طولانیتر میگذرند، اما برای او چرخش عقربه ساعت؛ نزدیک شدن به چوبهی دار را نهیب میزند. آنقدر سریع و بیوقفه گذشته که ناگهان به روزهایی رسیده که باید چوب خط ثانیههای چند روز مانده به زمان اجرای حکمش را علامت بزند.
به گزارش خبرنگار ایلنا از اراک، طبق حکم تایید شده در دیوان عالی او باید در روز ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ به چوبه دار آویخته شود. گذشتهاش را که مرور میکند، جز سختی، رنج، فقر و گرسنگی و پدر زحمت کشی که با کارگری زندگی ۸ نفره خانواده را تامین میکرد، چیزی دیگر به خاطر نمیآورد.
کودکی را در کوچههای خاک گرفته روستا به دنبال پدر یا چوپانی کرد و یا کشاورزی و در سن نوجوانی بهخاطر فقر تحصیل را در دوره راهنمایی رها کرد تا هم دوش پدر و دیگر برادرانش با کارگری فصلی کمک حال پدر شود. سعید هر چند ۳۰ سال زندگیاش را با صبوریهای پدر همراه و مأنوس بوده، اما تلخیهای زمان نتوانسته سنگ آسیاب مرارتهایش شوند و او که از کودکی حسرتهای فرو خورده بسیار دارد، در مقابل هر تندی چون اسپند بر آتش پر صدا از جای میجهد.
سعید ۵ سال قبل وقتی ۳۰ ساله بود به جرم قتل در حین درگیری دستگیر و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. در روز حادثه وقتی او در گرمای سوزان مرداد ماه برای استراحت به خانه بر میگشت، در حالی که ضعف و خستگی و گرما امانش را بریده بود. در کنار خانه پدری سردی کلام همسایهنشینی را که سالها با خوی او آشنا بود را تاب نیاورد و آن درگیری لفظی ساده به نزاعی نه چندان تند تبدیل شده و از سعید یک متهم به قتل ساخت. خانواده سعید در تمام این ۵ سال با وساطت ریشسفیدها و بزرگترهای روستا هر چه کوشیدند تا با مصالحه موضوع را ختم به خیر کنند، اولیای دم و همسر مقتول که آنها نیز همچون سعید در فقر روزگار می گذرانند حاضر به گذشت نشده و رضایت ندادند.
هرچند تحمل داغ فرزند برای پدر ومادر پیر و فقدان سرپرست خانواده و سایه پدر برای سه کودک معصوم برای مصیبت دیدگان طاقت فرسا ست و درخواست قصاص در لحظه حادثه و اوج غم حق طبیعی آنها، اما شاید گذشت ۵ سال با همدمی و موانست مردمان روستا و شاید مشاهده درد و رنج پدر و مادری رنجدیده که روزها را با اشک و آه در هراس از دست دادن فرزند می گذراند که سر انجام در زاد روز تولد امام اول شیعیان، اسطوره گذشت و انسانیت، پدر مقتول با گفتن((یا علی)) در حالی که با یتیمان او اشک میریخت به حرمت اما یتیم نواز تقاضای بخشش خانواده سعید و مردم و مسئولینی که برای وساطت بارها آمده بودند را پذیرفت و نخواست پدری دیگر به داغ فرزندش جامه سیاه پوشیده و به عزا بنشیند.
در روز پدر، دو پدر روی هم را بوسیدند و برای رضای خداوند و پیروی از بزرگ منشی امام علی(ع) پدر داغ دیده با قرار دادن یک شرط به گذشت از قصاص رضایت داد. بر اساس درخواست خانواده اولیای دم با توجه به سن کم متهم و اتفاقی بودن قتل آنها فرصت زندگی دوباره را به سعید دادند مشروط بر آنکه مبلغ ۳۵۰ میلیون تومان به خانواده مقتول پرداخت شود. این فرصت یک ماهه بوده که از تاریخ ۲۲/۲ / ۹۳ آغاز شده است. تلاش خانواده سعید برای تامین این مبلغ با توجه به عدم بضاعت مالی و ناتوانی در ارتباط با انسان های خیر و نیکو کار بی نتیجه مانده و اینک سعید تنها یک هفته فرصت برای زندگی دوباره دارد.