یاداشتی از مرتضی صارمی؛
افکار عمومی و هنر هشتم
مطبوعات به ویژه مطبوعات مستقل با توجه به رسالت و کارکرد رسانهای در شکلگیری افکار عمومی نقش اساسی دارند.
گسترش روز افزون وسایل ارتباط جمعی مانند مطبوعات، رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت باعث پیداش جامعه تازهای شده که در آن افراد صرفنظر از اینکه در کجا زندگی میکنند و یا به چه گروهی اجتماعی تعلق دارند، در تماس خبری از رویدادها و رخدادها آگاه میشوند تا جایی که حتی اگر در جامعهای میزان مشارکت اجتماعی مردم محدود باشد میزان آشنایی آنها با حوادث و رخدادها و در نتیجه آشنایی آنها در این زمینه با آنچه در گذشته بوده قابل قیاس نیست.
در واقع در جوامع امروزی، حتی افراد معمولی هم دارای حداقلی از قدرت هستند و از خلاقیت و ابتکار برخوردار بوده و صاحب رای و عقیدهاند و دیگر قدرت دور از دسترس و مصون از انتقاد نیست. در عصر ما قدرت به تدریج به مردم نزدیکتر شده و بقاء نظامهابه داوری و نظر همگان بستگی پیدا کرده است؛ به طوری که امروز حکومت و دولت، موضوع افکار عمومی شده است و صاحبان قدرت از هاله تقدس گذشته بیرون آمده و در معرض داوری مردم قرار گرفتهاند. صاحبان نفوذ، دگیر نمیتوانند قدرت به دست بگیرند و یا آن را حفظ کنند، مگر با موافقت ضمنی یا آشکار نیروی ناپیدایی به نام افکار عمومی.
مطبوعات به ویژه مطبوعات مستقل با توجه به رسالت و کارکرد رسانهای در شکلگیری افکار عمومی نقش اساسی دارند. با این وصف، هم صاحبان قدرت و هم گروههای اجتماعی با اهداف متفاوت برای سود جستن از این وسیله ارتباط جمعی استفاده میکنند.
صاحبان قدرت در بخش دولتی و غیر دولتی در ساختار دستگاه خود، اداراتی تحت عنوان «روابط عمومی» ایجاد کردهاند تا علاوه بر انعکاس فعالیتها و خدمات سازمان خود از طریق رسانه نقش پل ارتباطی سازمان و جامعه را ایفا کند. معمولاً کارشناسان با هدف سلامت و تصویرسازی مناسب و یا جلب مشتریان و اعتمادسازی، هر روز مطبوعات را مطالعه و در صورت درج مطلبی در خصوص دستگاه مربوط، در قالب «بریده جراید» جهت رویت مسئول دستگاه، تنظیم و ارسال مینماید تا پس از آگاهی و اطلاع از دیدگاه شهروندان بدون ملاحظات اداری از حوزه تحت مسئولیتش آگاهی پیدا کند و در صورت نیاز به پاسخگویی و اقناع افکار عمومی، پاس لازم تنظیم و در مطبوعات چاپ شود.
چنانچه روابط عمومی از دانش و بینش لازم برخوردار باشد با استفاده از ابزار در اختیار میتوان در دفاع از عملکرد دستگاه، تصویر واقعی و مناسب ارائه نماید. اگر این رویکرد مبتنی بر واقعیت باشد حس اعتماد عمومی و احترام در شهروندان ایجاد خواهد شد و دستگاه مربوطه را در انجام وظایفش کمک مینماید که امروز به آن «هنر هشتم» میگویند اما اگر روابط عمومی برای یک عمل پیش پا افتاده چند عمل غیر قانونی و اختلاف عرف انجام دهد اقبال عمومی را از دست خواهد داد. روابط عمومی براساس رسالت علمی باید آئینه تمام نمای سازمان باشد و با رعایت احترام، درک متقابلی بین سازمان و جامعه ایجاد کند و با شفافیت و صداقت فعالیتهای انجام شده سازمان را منعکس کند و بالعکس، مطالبات، خواستهها، پیشنهادات و انتقادهای شهروندان را جهت اصلاح امور و بهبود روشها به مسئولین مربوط منتقل نمایند.
بدیهی است روابط عمومی در دستگاهها یکی از مظاهر نظامهای مردمی مبتنی بر رای مردم است و مسئولین دستگاهها باید کارکرد روابط عمومی را جدی بگیرند و این تلقی نادرست که روابط عمومی کارش تبریک و تسلیت و نوشتن پلاکارد روی در و دیوار ا ست باید از اذهان پاک شود. وقتی نظام سیاسی بر اساس قانون به مطبوعات، اجازه چاپ نقطه نظرات شهروندان را میدهد دستگاهها نیز به حکم قانون باید پا سخگو باشند. اگر مسئولین دستگاهها خصوصاً نهادهای عمومی و دولتی به آنچه در مطبوعات راجع به دستگاه های مربوط درج ش ود بیاعتنا و بیتفاوت باشند و با قهر و ترش رویی قاعده بازی را به هم بزنند و امانتی که از سوی مردم به آنها واگذار شده را ملک طلق خود بپندازند نه با آموزههای دینی ناسازگار است و نه خصلتهای انسان توسعه یافته.